سلب مشروعیت از سرمربی تیم ملی، ممکن است کابوس جامجهانی آلمان را تکرار کند
بهروز رسایلی در روزنامه همشهری نوشت: فقط همین مانده بود که برخی نمایندگان مجلس هم به صف مخالفان دراگان اسکوچیچ بپیوندند. آخرین ضربهها به جایگاه سرمربی تیم ملی، در حالی وارد میشود که کمتر از ۵ماه به آغاز مسابقات جامجهانی۲۰۲۲ باقی مانده و ایران هم حقیقتا در گروه بسیار سختی قرار گرفته است. اسکوچیچ در بدنه فوتبال ایران منتقدان دو آتشه بسیار زیادی دارد؛ طوری که مثلا علی دایی از حمله مستقیم و تحقیرآمیز به او چشم نمیپوشد یا جواد نکونام ابایی ندارد از اینکه در نشست خبریاش به این مربی طعنه بزند.
با این حال اصرار گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد اینکه اسکوچیچ باید برود و یک مربی ایرانی جای او را بگیرد، بیش از پیش نشاندهنده صندلی لرزان و مشروعیت نازل مرد کروات است. فکر میکنید دود این داستان درنهایت به چشم چهکسی میرود؟ اسکوچیچ؟ نه آنقدرها؛ او همین حالا هم با رساندن ایران به جامجهانی رزومهاش را بهشدت ارتقا داده است. قربانی اصلی این تشنج و تشتت، مجموعه «تیم ملی» است؛ تیمی که با سردرگمی، بلاتکلیفی و البته در حضور یک مربی بهشدت تحقیرشده راهی قطر خواهد شد.
روزهایی که برانکو را «له» کردیم
از این دیدگاه، شرایط دراگان اسکوچیچ در جامجهانی۲۰۲۲ دقیقا مشابه شرایط برانکو ایوانکوویچ در جامجهانی۲۰۰۶ است. ۱۶سال پیش هم درست در چنین روزهایی دقیقا همین کشمکش در مورد سرمربی تیم ملی وجود داشت. برانکو دستیار میروسلاو بلاژویچ بود و بعد از ناکامی استادش در رساندن ایران به جامجهانی۲۰۰۲، جای او را گرفت. از ابتدا نگاه تردیدآمیزی در مورد شایستگیهای او وجود داشت، اما برانکو هم مثل اسکوچیچ جواب این شک و ظنها را با نتایج خوب داد. او هم مثل دراگان تیم ملی را مثل آب خوردن به جامجهانی رساند و دقیقا او هم مثل اسکوچیچ این جمله را بسیار شنید: «سطح برانکو همینقدر بود، در جامجهانی نیاز به یک مربی بزرگتر داریم.»
این عبارت روزی هزار بار تکرار میشد، اما فدراسیون عقیده داشت چون برانکو تیم ملی را به جامجهانی رسانده، خودش هم در آلمان باید روی نیمکت بنشیند. آنقدر داستان را کش دادند که شخصیت ایوانکوویچ نزد شاگردانش له شد و دیگر هیچکس از او حساب نمیبرد. لگد معروف علی کریمی به ساک پزشکی، قشنگ نمادی از این جریان در تیم ملی بود. تیم برانکو به مکزیک و پرتغال باخت، با آنگولا مساوی کرد و نهایتا او را با شعار معروف «خداحافظ برانکو» برداشتند، اما مربی بینالمللی نیامد و سه سرمربی داخلی پشت سر هم روی نیمکت تیم ملی نشستند؛ کسانی که کیفیت تیم را تنزل دادند. بعدها وقتی برانکو خارج از ایران و در بازگشت به ایران موفق عمل کرد، خیلیها گفتند شاید حقش بود قبل از جامجهانی آلمان حمایت بیشتری از او صورت بگیرد. حالا هم همان شرایط مو به مو برای اسکوچیچ در حال تکرار است و شاید سالها بعد بار دیگر نتیجه بگیریم این همه فشار، منصفانه نبوده است.
موقعیت دردناک
این نوشته در حمایت از اسکوچیچ نیست، بلکه تکرار هزار باره یک تقاضای مهم است؛ اینکه یا همین امروز مرد کروات را بردارید و به جای او هر کسی را دوست دارید بگذارید، یا طوری از دراگان حمایت کنید که هر کسی از راه رسید، موقعیت سرمربی تیم ملی را به مخاطره نیندازد. کسی که هر روز از ۲۰۰ جا مورد حمله قرار میگیرد، چگونه میتواند اقتدارش را برای هدایت تیم ملی در تورنمنتی به بزرگی جامجهانی حفظ کند؟ هرچند در تزلزل عجیب جایگاه اسکوچیچ، بلاتکلیفی فدراسیون هم بیتأثیر نیست. مربی کروات در یکی از عجیبترین دوران تاریخ فوتبال ایران مشغول کار است…