بخش زیادی از افکارعمومی موافق سپرده شدن بازوبند به مهاجم تیم ملی نیست.
در پی حواشی اخیر رخ داده در تیم ملی، انواع و اقسام شایعات منتشر شده؛ از اینکه ممکن است دیگر مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش به تیم ملی دعوت نشوند تا اینکه شاید دراگان اسکوچیچ تصمیم به تغییر کاپیتان تیم بگیرد. طبیعتا در فوتبال ایران که آدم از یک ثانیه بعدش هم خبر ندارد، حتی تکلیف خود اسکوچیچ هم روشن نیست، چه برسد به اینکه او قرار است بعدا چه کاری انجام بدهد! با این همه یک نکته در ماجرای شایعه تغییر کاپیتانی و بولد شدن اسم سردار آزمون بهعنوان گزینه اول به وضوح نمایان شد؛ اینکه بخش زیادی از افکارعمومی موافق سپرده شدن بازوبند به آزمون نیست. سردار قطعا یکی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران است و هماکنون تنها لژیونر فیکس کشورمان در ۵لیگ معتبر اروپا به شمار میرود.
به علاوه او چیزی حدود یکدهه سابقه بازی در تیم ملی را دارد و در همین مرحله انتخابی هم گلهای بسیار حساسی برای تیم کشورمان به ثمر رساند. گذشته از اینها رابطه خوبی هم با سرمربی تیم ملی دارد که این مسئله برای او یک امتیاز بزرگ محسوب میشود. پس پرسش اینجاست که چرا بخش قابل توجهی از افکارعمومی سردار را بهعنوان کاپیتان قبول نمیکند؟ جوابش در رفتارهای خود این بازیکن نهفته است.
البته که آزمون امروز بسیار پختهتر از قبل شده و شرایطش قابل مقایسه با ۴سال پیش نیست که در مواجهه با انتقادات، از تیم ملی خداحافظی کرد. با این حال، شخصیت او هنوز نیاز به بلوغ بیشتری دارد. آزمون همچنان ناپخته حرف میزند، زیاد خودستایی میکند و در هر جملهاش یک «من» دارد. دلیلی ندارد که این بازیکن اینطور بیمحابا در مورد هر چیزی جبههگیری کند یا دست به تخریب همبازیانش بزند. فقط کافی است حمله شدید او به رامین رضاییان را در آخرین مصاحبه تلویزیونیاش به یاد بیاورید؛ هجومی که حتی اگر سزاوارانه بود، نباید چنین آشکار از آزمون سر میزد. در نتیجه مردم اینها را میبینند و سردار را پس میزنند. حیف اوست که کمکم به سن کاپیتانی میرسد، اما هنوز پایگاهش را پیدا نکرده. کاش آزمون کمی متینتر از اینها عمل کند.