تخس بود و نمیخواست کم بیاورد، گرچه گاهی نحسی میکرد و حرصمان را درمیآورد و باعث میشد از خود بپرسیم مگر میشود به حرف بیبیای آن همه مهربان گوش نداد؟! اما لحظهلحظه زندگیاش، چه آن زمان که لبخند بر لب داشت و چه وقتی اشک بر چشم، چنان با خود همراهمان میکرد که نمیتوانستیم چشم از صفحه تلویزیونبرداریم.
۳۲ سال گذشته است از روزگاری که مهدی باقربیگی، مجید بود و زندهیاد پرویندخت یزدانیان، بیبی. روزگاری که جهانبخش سلطانی در نقش ناظم مدرسه و دو نقش دیگر و مرتضی حسینی در نقش آقای حیدری، معلم ریاضی و ورزش فرو میرفتند. وقتی جمشید صدری مدیر مدرسه بود و محمدعلی میانداری معلمی سختگیر در درس ریاضی و بیژنرافعی نقشی همنام با اسمش را بازی میکرد که معلم انشا بود و حسین حشمتی نقش خیاط را برعهده داشت. ۳۲ سال گذشته است از آن روزگار اما هنوز هم شنیدن آنچه زندهیاد ناصر چشمآذر، یکی از قلههای دستنیافتنی آهنگسازی و تنظیمکنندگی در تیتراژ «قصههای مجید» برایمان ساخت به دهه ۶۰ و ظهرهای جمعهای که از تلویزیونهای سیاه و سفیدمان پای شبکه یک مینشستیم، پرتابمان میکند.
قصههای مجید عنوان مجموعهای تلویزیونی، برپایه کتابی از هوشنگ مرادیکرمانی است؛ کارگردان این مجموعه تلویزیونی، کیومرث پوراحمد و آهنگساز آن ناصر چشمآذر بودند و چشمآذر در ساخت موسیقی این اثر از تمهایی از روحا…خالقی استفاده کرد؛ اتفاقی که پیشتر آرش نصیری، پژوهشگر حوزه موسیقی اینگونه توصیفش کرد: «بگذارید یکبار روند ساخت این سریال را بررسی کنیم: کیومرث پوراحمد اصفهانی تصمیم میگیرد قصهای مشهور از نویسنده مشهور، هوشنگ مرادیکرمانی را بسازد؛ قصهای که تا قبل از سریال شدن، با همان حال و هوای کرمانی جوایزی برده بود. پوراحمد این قصه کرمانی را اصفهانی میکند تا نوستالژیهای خود را در آن ببیند و در این راه آنقدر مصمم است که مادرش را برای اولینبار جلوی دوربین مینشاند. بعد از ناصر چشمآذر اردبیلی دعوت میکند تا موسیقی آن را بسازد و او در ساخت موسیقی آن نه از تمهای مشهور موسیقی در اصفهان و مثلا آهنگ مشهور «به اصفهان رو» استفاده میکند و نه از ملودیهای ترکی. چشمآذر از تم آثار جاودانه روحا…خالقی استفاده میکند؛ آثاری که در کودکی و جوانی خودش و ناخودآگاه جمعی ایرانیان جاری است و بنابراین به سریالی که نوشته یک کرمانی است اما بازیگران آن اصفهانی حرف میزنند ویژگی دیگری اضافه کرده و مجموعه را از حالت یک کار منطقهای خارج و به آن جنبه ملی میدهد.» همین است راز این اثر و بسیاری دیگر از آثار این هنرمند برجسته موسیقی ایران. این نغمهها در جان ناصر چشمآذر همان نقشی را دارند که کلمه در جان سعدی و همان است که سعدی آنگونه روان و به ظاهر سهل اما عمیق و ممتنع شعر مینویسد و ناصر چشمآذر موسیقی قصههای مجید را میسازد؛ قصهای که قصه و نوستالژی کودکی چند نسل است.
قصههای مجید عنوان مجموعهای تلویزیونی، برپایه کتابی از هوشنگ مرادیکرمانی است؛ کارگردان این مجموعه تلویزیونی، کیومرث پوراحمد و آهنگساز آن ناصر چشمآذر بودند و چشمآذر در ساخت موسیقی این اثر از تمهایی از روحا…خالقی استفاده کرد؛ اتفاقی که پیشتر آرش نصیری، پژوهشگر حوزه موسیقی اینگونه توصیفش کرد: «بگذارید یکبار روند ساخت این سریال را بررسی کنیم: کیومرث پوراحمد اصفهانی تصمیم میگیرد قصهای مشهور از نویسنده مشهور، هوشنگ مرادیکرمانی را بسازد؛ قصهای که تا قبل از سریال شدن، با همان حال و هوای کرمانی جوایزی برده بود. پوراحمد این قصه کرمانی را اصفهانی میکند تا نوستالژیهای خود را در آن ببیند و در این راه آنقدر مصمم است که مادرش را برای اولینبار جلوی دوربین مینشاند. بعد از ناصر چشمآذر اردبیلی دعوت میکند تا موسیقی آن را بسازد و او در ساخت موسیقی آن نه از تمهای مشهور موسیقی در اصفهان و مثلا آهنگ مشهور «به اصفهان رو» استفاده میکند و نه از ملودیهای ترکی. چشمآذر از تم آثار جاودانه روحا…خالقی استفاده میکند؛ آثاری که در کودکی و جوانی خودش و ناخودآگاه جمعی ایرانیان جاری است و بنابراین به سریالی که نوشته یک کرمانی است اما بازیگران آن اصفهانی حرف میزنند ویژگی دیگری اضافه کرده و مجموعه را از حالت یک کار منطقهای خارج و به آن جنبه ملی میدهد.» همین است راز این اثر و بسیاری دیگر از آثار این هنرمند برجسته موسیقی ایران. این نغمهها در جان ناصر چشمآذر همان نقشی را دارند که کلمه در جان سعدی و همان است که سعدی آنگونه روان و به ظاهر سهل اما عمیق و ممتنع شعر مینویسد و ناصر چشمآذر موسیقی قصههای مجید را میسازد؛ قصهای که قصه و نوستالژی کودکی چند نسل است.