ترانه علیدوستی به تهدید محمد خزاعی درباره ممنوعالکاری برخی از هنرمندان واکنش نشان داد.
این بازیگر نوشت: «می خواهید پنج شش نفرمان را بی محاکمه و بدون جرم ممنوع الکار کنید. اما ممنوع از چه کاری؟ چه رقت بار که این امر، که بناست قیمتش عمر و سرمایه افراد باشد، عملی است تا این حد عبث.
چیزی که مرتکبش هستید قانون مداری نیست. قانون به شما حق گرفتن شغل را از کسی که «مجرم» نباشد نداده است. آن چه مرتکبش هستید اعمال زور است. با بادی به غبغب قصد دارید «اسم بدها» را اعلام کنید، تا با تهدید معاش آنها عبرتی برای بقیه بسازید، بلکه قافیه از دست نرود.
اما قافیه از دست رفته است. چون هنرمند امروز می داند بسیاری از آن چه شما سر خود «قانون» خوانده اید، در واقع جبر است، پامال شدن حق اوست برای ابراز و بیان خودش، و سنخیتی با رابطهی معنایی بین او، اثرش و مخاطبش ندارد. با وجود تهدیدهای تمام این سالیان، باز سکوت نخواهد کرد، می داند که حق دارد حرف بزند، میتواند نقد کند، باید به خشم و درد جامعه حساس باشد، کنار مردمش بایستد و امنیت جان هایشان را بخواهد.
چه بسیار فیلمهایی که شما نخواستید و ساخته شدند، چه بسیارتر آنها که نخواستید و دیده شدند. چرا که دنیا چرخیده و خوشبختانه خواست شما، تنها عنصر تعیین کننده ی این معادله نیست. در دنیای امروز صدای هنرمند بدون شما هم شنیده می شود، و به دورترین گوشه های این کره می رسد. در دنیای امروز اثر می تواند در زیرزمینها ساخته و بر قله ها دیده شود. نه می شود ساخته ی هنری را از مردم پنهان کرد، و نه هنرمند را محروم از حق مسلمش برای داشتن خط مشی و دگراندیشی.
این بگیر و ببندها و ممنوعیت ها و خشونت های آشکار و پنهان با صندلی بازی های شما کم و زیاد میشود، روزی هم تمام می شود. اما جلوی روند پویایی فرهنگ و هنر یک اقلیم را نمی گیرد. و هنرمند حتی اگر عمری دست و بالش را ببندند باز به «آوای زنجیر خویش خو نمی کند». حتی مردم هم با ندیدن آنچه شما نمی خواهید ببینند فراموش نخواهند کرد که چه بر سرشان رفت. و مثل همیشه حقیقت، روایتی ست ماندنی.»