علیرضا داودنژاد در آستانه روز ملی سینما متن یادداشتی را تحت عنوان «سرمایه،سفارش و سینمای ملی» نوشت.
کارگردان «نیاز» و «مصائب شیرین» در متن این نوشتار که اختصاصا در اختیارما گذاشته آورده است: «ساختن فیلم، سرمایه میخواهد. سرمایه، سفارش به همراه دارد. سرمایه شخصی، سرمایه تجاری و سرمایه تبلیغاتی هرکدام سفارش ویژه خود را دارند. با سرمایه شخصی معمولا فیلم هنری تولید می شود، سرمایه تجاری به دنبال فیلم پرفروش و سود بیشتر است و سرمایه تبلیغاتی در پی تولید فیلم برای اشاعه سلیقهای معین است.
در سینمایی که فیلمساز با سرمایه شخصی کار میکند سفارش دهنده خود اوست، در سینمایی که فیلمساز با سرمایه تجاری فیلم می سازد سفارش دهنده تاجر است و در سینمایی که فیلم برای تبلیغات ساخته میشود سفارش دهنده یک سازمان است. مسامحتا میتوان سفارشات شخصی را تحت عنوان آثار هنری و سفارشات تجاری و تبلیغاتی را تحت عنوان آثار رسانهای نام گذاری کرد.
پشتوانه تولید اثر هنری فرد انسانی و پشتوانه تولید اثار رسانه ای جمع سازمانی (کمپانی یا حزب) است. اگرچه دانایی سینمایی و هنر فیلمسازی وجه مشترک همه محصولات مرغوب و رقابت پذیری است که در پاسخ به انواع این سفارشات تولید می شوند.
سرمایه های سازمانی در پا گرفتن صنعت سینما و جهانی شدن آن نقشی تاریخی و تعین کننده داشتهاند. ورود نقدینگی های کلان به سینما و تامین و تکامل ابزار و تجهیزات تولید و تاسیس و توسعه فضاهای نمایشی مرهون ورود بانک ها و موسسات مالی و سرمایههای عظیم رسانهای به چرخه صنعت تولید و توزیع و نمایش فیلم های سینمایی مخصوصا انواع تجاری و تبلیغاتی ان بوده و هست.
معمولا فیلم های هنری متکی به ابداع و ابتکار و آفرینشهای تازه هستند و فیلمهای رسانهای به باز تولید کلیشههای امتحان پس داده و موفق اتکا دارند؛ توازن در تولید محصولات مرغوب و رقابت پذیر در هریک از این رشته ها، حفظ دانایی سینمایی و تقویت توان ملی فیلمسازی هر سرزمین را تضمین میکند.
تضعیف سینمای هنری به غلبه کلیشهها و افول خلاقیت و کاهش اثرگذاری فیلم ها بر مخاطب میانجامد ؛ تضعیف سینمای /رسانهای نیز منجر به محدودیت در چرخه تولید و توزیع و نمایش فیلم و کوتاه شدن دست سینمای ملی از سرمایه و سفارش فراگیر مخاطبان می شود.
تقویت توان فیلمسازی ملتها و ارتقا دانایی سینمایی در هر مملکت با تقویت منظومه هنری رسانهای آن کشور میسر میشود.
در جهانی که سرگذشت و سرنوشت ملتها به نبرد منظومههای هنری رسانه ای غالب و پیروزی روایت های باور پذیر گره خورده است؛اموزش کارگاهی ، تقویت دانایی سینمایی، تجهیز جامعه به توان فیلمسازی و افزایش مهارت در افرینش روایت های غالب ضرورتی راهبردی ست و قطعا فرهنگ های زنده ، فعال و خلاق در این عرصه ها پیشتاز میشوند.
به رسمیت پذیرفتن انواع سفارشات ، جذب منابع گوناگون مالی، بازار قانونمند و شفاف و تولید انواع فیلم برای انواع مخاطب چاره ساز ماندگاری در داخل ، موفقیت در منطقه و راه یافتن به بازارهای جهانی است.
«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «نهنگ عنبر» سامان مقدم و «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی سه نمونه درخشان از دانایی سینمایی هستند که توانستهاند در پاسخ به انواع سفارش، محصولاتی مرغوب و رقابت پذیر تولید کنند و همزیستی ارزشمند انواع سفارش و سرمایه را در حفظ و رونق و اعتلا سینمای ملی نشان دهند.»