محسن اسلامزاده کارگردان مستند سینمایی «هیچکس منتظرت نیست» که به هجدهمین دوره جشنواره «کازان» راه یافته است در گفتگو ی از دلایلی که باعث ساخت این مستند شد، گفت: پیشتر از این درنظر داشتیم تا برای ساخت یک سری مستند مختلف به مناطق جنوب شهر تهران برویم و درباره موضوع آسیبهای اجتماعی به تحقیق و پژوهش یپردازیم. به همین شکل و به صورت اتفاقی در این جریان ها با خانم سپیده علیزاده که در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی در مناطق شوش و خلازیر فعال هستند، آشنا شدم . فعالیت ایشان یه شیوهای بود که با خود فکر کردم که میتوان با همراهی و همکاری ایشان، یک کار خوب و متفاوتی را تولید کرد. همچنین گفتنی است که روش کار ایشان به گونهای بود که با معتادان متجاهر که آنها را با عنوان «تهخطی» میشناسند، به دور از هر گونه بگیروبنبد و اعمال زور که هرگز نتیجه درستی را به همراه خود نیاورده است، ارتباط برقرار کرده و به دنبال راه حلهایی برای کاهش و کنترل رفتارهای آسیبزا و آزارهایی که ممکن است گریبانگیر آن ها شود، بود و در طول این ماجرا تلاش میکردند تا با استفاده از روش و شیوهای درست، پس از برقراری ارتباط و بدون هیچ اجباری آنها را به سمت ترک اعتیاد و خروج از چنین راهی هدایت کنند که تمامی این اتفاقات من را به سمت ساخت مستند «هیچکس منتظرت نیست» جذب کرد.
این مستندساز تاکید کرد: معضل آسیبهای اجتماعی و بدتر از آن مساله معتادان متجاهر، کارتنخواب و یا تهخطی، مشکل بسیار بزرگی است که در شهرهای بزرگ و به طور کلی در سراسر جهان وجود دارد و مقابله و ارائه راهحلی برای رفع چنین مشکلاتی به همان شیوهای که قبلتر بیان کردم، برای من بسیار جذاب بود به حدی که باعث تغییر نگاه و نگرش من در این زمینه شد.
وی ادامه داد: اکثر ما به محض اینکه با معتادی برخورد کنیم، دوست داریم به پلیس زنگ بزنیم و یا هر طور که شده است، سعی میکنیم تا آن فرد فقط و فقط از ما دور شود. البته چنین واکنشی طبیعی است چراکه محله و خانواده مورد تهدید است و به اعتراف خود معتادان، دیگر چیزی برایشان اهمیت ندارد چراکه گرفتار اعتیاد و مواد مخدر هستند. ولی ساخت این مستند باعث شد متوجه شوم دستگیری این افراد هیچ وقت راه رفع معضل نیست چون کوتاه و مقطعی است و از محله ای به محله دیگر می روند و در هر صورت ناامنی نقطه ای از شهر را به دنبال دارد. در طول تولید این کار سعی کردم تا به این افراد نزدیکتر شوم و با آنها ارتباط برقرار کنم؛ اول از همه متوجه شدم این افراد تحقیرشده هستند و اعتماد بنفسشان را کاملا از دست دادهاند و باید فکری برای نجات آنها کرد زیرا نجات معتادان نجات جامعه است. همچنین لازم است تا بیان کنم که در مسیر تحقیق و پژوهش کتابی را با نام «ویولونزن روی پل» اثر آقای خسرو باباخانی که روایتگر خاطرات یک شخص برجسته و مشهوریست که گرفتار اعتیاد شده است، خواندم که بسیار مفید بود چراکه این حقیقت را به ما یاد داد که برای ترغیب یک فرد معتاد به سمت ترک اعتیاد، اعمال زور و خشونت هرگز نتیجهبخش نخواهد بود.
اسلامزاده با بیان اینکه روشی که برای مقابله با چنین معضلی مورد استفاده قرار گرفته است، به صورت کیفی است نه کمی توضیح داد: خانم علیزاده بیشتر تلاششان بر این است که نتایج این اقدامات بیشتر به لحاظ کیفی بالا باشد تا کمی چراکه تمرکز بر کمیت، نتیجهای را به دنبال نخواهد داشت و من نیز به این موضوع ایمان آوردهام که حتی باید با یک معتاد به اصطلاح تهخطی٬ با چنین شیوه و رفتاری مناسب برخورد شود زیرا تمامی این بگیروببندها روزی منقضی میشود و هیچ گرهای را در این زمینه باز نمیکند. شخصی که به اجبار دستگیر و بستری شده است، قطعا دوباره به سمت چنین راهی بازمیگردد زیرا از جامعه و حتی خانواده خودش طرد شده است و دیگر جایی برای او در میان مردم وجود ندارد، پس باید به تک تک این افراد رسیدگی شود.
او در پاسخ به این پرسش که کار کردن در یکی از ناامنترین مناطق تهران به چه صورت بوده است، تشریح کرد: رمز موفقیت ما در فرایند تولید این اثر، خود شخص خانم علیزاده بوده است زیرا ایشان ارتباط بسیار نزدیکی با معتادان و کارتنخوابهای آن مناطق برقرار کرده است و به همین سبب کار ما نیز راحتتر شده بود، همچنین لازم است که بگویم ما علاوه بر منطقه شوش، بخشی از پژوهش خود را در کانالهای فاضلاب تهران که تبدیل به مکانی برای سکونت چنین افرادی شده بود گذراندیم، تا بتوانیم درد این عزیران را به تصویر بکشیم و ما نیز نباید اجازه دهیم که کانالهای فاضلاب تهران تبدیل به محلی برای سکونت معتادان شود. همچنین بخشی دیگر از کار ما در مناطقی بود که کمتر کسی حاضر است که وارد آنجا شود. مثل پاتوقهای منطقه خلازیر که نیمه شب به آنجا رفتیم. خوشبختانه با وجود اینکه حدود ۵ الی ۶ ماه درگیر فیلمبرداری این پروژه بودیم، موفق شدیم تا بسیاری از جزئیات و نکات مهم را به تصویر بکشیم و به این معضل به دور از هر گونه کلیشههای موجود، بپردازیم.
این مستندساز درباره راهحلهای موجود برای حل این مشکل بیان کرد: تمام سرمایهگذاری ما باید بر این باشد که به این افراد انگیزه دهیم تا خودشان به دنبال تغییر باشند و علاوه بر این باید با خانوادههای آنها گفتگویی شکل بگیرد تا آمادگی لازم برای رویارویی دوباره با چنین افرادی را پس از سلامت پیدا کنند. البته مراقبتهای پس از ترک از جمله ایجاد اشتغال هم یکی از مهمترین مسائل است. ما در مستندمان نمونه موفق هم داریم؛ یکی از کاراکترهای اصلی این مستند با نام مونا، حدود بیستوهشت سال است که خانوادهاش را ندیده است و در این مدت، حدود بیستوچهار سال درگیر اعتیاد و خلاف و … بوده است ولی چهار سال آخر پس از ترک اعتیاد، در زمینه کاهش آسیب اجتماعی مشغول مددکاری شده است و با این وجود همچنان خانواده مونا، او را نپذیرفتهاند! از این رو بخشی از روند فیلم ما بر همین موضوع تمرکز دارد و راهکاری که ارائه میدهد درباره چنین اتفاقیست. همچنین ناگفته نماند که کار کردن روی چنین موضوعی بسیار دشوار است چراکه روز به روز به تعداد معتادان متجاهر به ویژه در شهر تهران اضافه میشود اما راه دیگری جز این نیست و متاسفانه مسئولان همچنان در تلاشند تا از روشهای بیست سال پیش که هیچ جواب درستی هم تا به حال نداده است، استفاده کنند.
سازنده مستند «میرآب» در پایان درباره نمایش «هیچکس منتظرت نیست» برای عموم مردم خاطرنشان کرد: اکنون این مستند به هجدهمین دوره جشنواره «سینمای مسلمان کازان» راه یافته است و هدف من نیز این است که این مستند در همه شهرها دیده و راجع به آن صحبت شود زیرا آشنایی با راهحلهای چنین معضلاتی از اهمیت بسیاری برخوردار است و قطعا برای پخش این مستند با همکاری حوزه هنری در داخل ایران به صورت عمومی اقدام خواهیم کرد و فکر میکنم که به زودی این فیلم روی پرده سینماهای کشور به نمایش درآید.
عوامل «هیچکس منتظرت نیست» عبارتند از تهیهکننده و کارگردان: محسن اسلامزاده، فیلمبردار: علی محمد خانیکی، تدوین: سلمه اربابون، طراحی و ترکیب صدا: محمدحسین ابراهیمی، آهنگساز: افشین عزیزی، صدابردار: حمیدرضا مجیدی، اصلاح رنگ و نور: یحیی محمدعلیی، تحقیق: محسن فتاحی، دستیار کارگردان: محمدامین صدیقیمقدم، مشاور هنری کارگردان: علیرضا عطاریانی، مترجم: نوید خدایی، تدارکات: ابوالفضل محمدپور، روابط عمومی: سپیده شریعت رضوی، مجری طرح: مرکز فرهنگی میثاق و محصول مرکز مستند سوره.