از بوعلیسینا گرفته تا شوذب قصه «معصومیت از دسترفته» و دکتر پژوهان در سریال «اغما» و دهها نقش دیگر تنها بخشی از تصاویری است که با شنیدن نام زندهیاد امین تارخ ممکن است یاد آن بیفتید. بازیگری آرام، خوشرو و توانمند که بلد بود هر نقشی را از آن خود کند و به آن جان تازهای بدهد. امین تارخ، ۲ مهر که به دلیل مشکلات قلبی در بیمارستان بستری بود بر اثر ایست قلبی در سن ۶۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.
اما قصه حضور او در دنیای تصویر از کجا شروع شد؟ تارخ در سال ۶۱ و با نقشآفرینی در فیلم مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی، بازیگری در سینما را تجربه کرد. فیلمی که توقیف شد و هیچ گاه رنگ پرده نقرهای را ندید. پس از آن، او در سال ۶۵ در فیلم چمدان ساخته زندهیاد جلال مقدم بازی کرد اما این فیلم با پنج سال تأخیر در سال ۷۰ اکران شد. امین تارخ در این میان شش فیلم بر پرده سینماها داشت که سه فیلم در سال ۶۷ اکران شد.یکی از معروفترین نقشآفرینیهای او فیلم «مادر» است. در دهه ۶۰ و اوایل دهه۷۰ او موفق به هنرنمایی در دو فیلم از علی حاتمی شد؛ در سال ۶۸ در فیلم مادر علی حاتمی و در کنار بازیگرانی چون رقیه چهرهآزاد، محمدعلی کشاورز، اکبر عبدی، فریماه فرجامی، اکرم محمدی، حمیده خیرآبادی، جمشید هاشمپور و حمید جبلی بازی کرد. فیلم در هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق شد در هشت بخش نامزد دریافت جایزه شود. اما او حضور پررنگی هم در تلویزیون داشت و پس از سربداران و بوعلی سینا در سریالهای مهم و پربینندهای چون آپارتمان (اصغر هاشمی، ۱۳۷۲)، شیخ مفید (سیروس مقدم، فریبرز صالح، ۱۳۷۳)، باران عشق (احمد امینی، فریدون حسن پور، ۱۳۸۰)، سفر سبز (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۱)، خستهدلان (سیروس الوند، ۱۳۸۸)، جراحت (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۹)، گاهی به پشت سر نگاه کن (مازیار میری، ۱۳۹۳)، سایهبان (جمشید محمودی، ۱۳۹۶)، رهایم نکن (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۹۷) و … بازی کرد.
میتوان مهمترین عامل در اجرای موفق اغلب نقشها را در کارنامه کاری تارخ همراهی عمیق او با هر کدام از شخصیتها دانست. او در عین آرامشی که بخش اعظمی از شخصیت حقیقیاش هم بود گاه چونان در صحنهای آن خشمی را که لازم بود منعکس میکرد که نگاه هر بینندهای را درگیر میکرد. در کنار خشم بقیه احساسات مثل غم، مهربانی و هر مورد دیگری هم در بین نقشهای او مغفول نمیماند و آن طور که باید اجرا میشد. میتوان گفت تارخ یکی از اساتید انعکاس حس در بازیگری است که به قابل باورترین شکل هر حسی را بازی میکرد. این امضای امین تارخ است که باعث شده امروز با شنیدن اسم سریالهایی مثل اغما، شخصیت او تمام و کمال در ذهنمان جان بگیرید؛ این نکتهای است که تارخ حتی در کلاسهای بازیگریاش هم از آن میگفت چرا که او ید طولایی در آموزش بازیگری دارد و سال ۷۳ نخستین مدرسه بازیگری به نام «کارگاه آزاد بازیگری» را در تهران تأسیس کرد، مدرسهای که شاگردان آن در جشنوارهها و رخدادهای مختلفی توانستند بدرخشند و جوایز متعددی کسب کنند. القصه امروز اگر امین تارخ دیگر بین ما نیست اما نقشهایش و شاگردانی که در کنار او این هنر را آموختند، برای همیشه یاد این هنرمند را در ذهنها و قلبها زنده نگه خواهند داشت.
میتوان مهمترین عامل در اجرای موفق اغلب نقشها را در کارنامه کاری تارخ همراهی عمیق او با هر کدام از شخصیتها دانست. او در عین آرامشی که بخش اعظمی از شخصیت حقیقیاش هم بود گاه چونان در صحنهای آن خشمی را که لازم بود منعکس میکرد که نگاه هر بینندهای را درگیر میکرد. در کنار خشم بقیه احساسات مثل غم، مهربانی و هر مورد دیگری هم در بین نقشهای او مغفول نمیماند و آن طور که باید اجرا میشد. میتوان گفت تارخ یکی از اساتید انعکاس حس در بازیگری است که به قابل باورترین شکل هر حسی را بازی میکرد. این امضای امین تارخ است که باعث شده امروز با شنیدن اسم سریالهایی مثل اغما، شخصیت او تمام و کمال در ذهنمان جان بگیرید؛ این نکتهای است که تارخ حتی در کلاسهای بازیگریاش هم از آن میگفت چرا که او ید طولایی در آموزش بازیگری دارد و سال ۷۳ نخستین مدرسه بازیگری به نام «کارگاه آزاد بازیگری» را در تهران تأسیس کرد، مدرسهای که شاگردان آن در جشنوارهها و رخدادهای مختلفی توانستند بدرخشند و جوایز متعددی کسب کنند. القصه امروز اگر امین تارخ دیگر بین ما نیست اما نقشهایش و شاگردانی که در کنار او این هنر را آموختند، برای همیشه یاد این هنرمند را در ذهنها و قلبها زنده نگه خواهند داشت.