شاید شما هم با شنیدن اسم مهوش وقاری در ذهنتان تصویر او در کنار همسرش، یعنی مرحوم محسن قاضی مرادی نقش ببندد. وقاری از حدود سال۱۳۳۷ فعالیتش را بهصورت جدی در دنیای بازیگری شروع کرد. با این حال همزمان با بیماری همسرش ترجیح داد تا کنار او باشد و کمتر سراغ کاری برود. در ادامه اما حضور او در دنیای تصویر کمرنگتر شد.
مدت طولانی است که دیگر شما را دردنیای تصویر ندیدهایم، مشغول کار تازهای نیستید؟
نه، آخرین کارم که بعد از چند سال بیکاری انجام دادم همان سریال«جناب علی» بود که با کارگردانی عادل تبریزی بازی کردم. قرار بود این مجموعه جزو سریالهای نوروزی تلویزیون باشد ولی بار اول از سامانه تلوبیون پلاس پخش شد و عید نوروز۱۴۰۱ از شبکه نسیم روی آنتن رفت. همچنین آن موقعها چند پیشنهاد خوب در تئاتر و تلویزیون داشتم اما بهدلیل اینکه نمیتوانستم همسرم را تنها بگذارم، این پیشنهادها را قبول نکردم.
در همه این سالها که نقشهای مختلف را تجربه کردید، آیا نقشی بوده که دوست داشتید آن را تجربه کنید و نشده؟
به قول دوستان بیشتر نقش من شبیه مادرهای مهربان بوده است. در این بین بعضی نقشها را هم خیلی تکرار کردم به همین دلیل همیشه دوست داشتم نقشی متفاوت از اینها را تجربه کنم که پیش نیامده است.
در بین آثارتان از کدام یک خاطره خوشی در یادتان مانده که هنوز هم یادش میافتید؟
جدیدا آنقدر که خبرهای تلخ شنیدم چیزی یادم نمیآید اما خاطرات خوبی سرکارم داشتهام. یادم میآید در سکانسی که با مرحوم آقای اطلسی داشتیم باید با هم دعوا میکردیم. خب ایشان از من بزرگتر بود و در کار دوبله هم مهارت داشت و فکر میکرد باید مرا آموزش دهد و حتی زمانی که موقع تمرین نبود به من میگفت«خانم بنشین کمیتمرین کن». من خیلی حرصم میگرفت و دوست داشتم یک بار هم شده حالش را بگیرم و از خودم هم مطمئن بودم که دیالوگهایم را حفظم. خلاصه چون باید در آن سکانس با هم دعوا میکردیم تا یک دو و سه را اعلام کردند از آنجا که دل پری از او داشتم شروع کردم به جیغ زدن و دعوا کردن با ایشان و دلم خیلی خنک شد که این اتفاق افتاد ولی بعدها در کارهای مختلف با هم خیلی همکاریهای خوبی داشتیم.
با توجه به اینکه معتقدید بازیگری حرفه سختی است، چه پیشنهادی برای کسانی که این حرفه را دنبال میکنند، دارید؟
اتفاقا خیلی سؤال میکنند باید برای بازیگری چه کار کنیم؟ اما من این حرفه را به کسی پیشنهاد نمیکنم. زمانی میگفتیم موفق بودن در بازیگری نیاز به عشق فراوان دارد،زیرا تنها چیزی که در این حرفه طرف را نگه میدارد همان عشق است اما الان میببینم عشق هم کار ساز نیست. البته عشقها هم دیگر واقعی نیستند.(با شوخی و خنده) امروزه بیشتر شهرت در ذهن افراد است که بهدنبال بازیگری میروند در حالی که اگر عشق واقعی در بازیگری نباشد، سختیهای کار مانند بیخوابی و نداشتن برنامه در زندگی شخصی و… موجب میشود به طرف صدمه بزند.
پس به عنوان یک منبع در آمد چطور؟ میشود به حرفه بازیگری نگاه کرد؟
اگر منظور کسب درآمد برای گذران زندگی باشد باید بگویم نه، چون برمیگردد به دیدی که از بیرون به حرفه بازیگری در مورد دستمزد بالا و.. وجود دارد. حالا بازیگر هرقدر دستمزد بالا بگیرد (منظورم این بازیگرانی که میلیاردی میگیرند، نیست) وقتی که در طول سال دو کار به شما پیشنهاد شود، فرض بر اینکه با همان دستمزد بالا هم باشد باید کل سال را با آن سپری کنید و اگر سرشکن کنید مانند یک حقوق کارمند معمولی برای بازیگر میشود، بنابراین با این هزینه بالای زندگی نمیتوان بهعنوان منبع در آمد به حرفه بازیگری نگاه کرد.
از بین بازخورهای مردم در بازیهایتان چه صبحتی دارید؟
در عمر کاریام بازخورد منفی از مردم بسیار کم داشتم و بیشترلطفشان شامل حالم شده است. بهخصوص در این سالهای اخیر لطف مردم به من بیشتر شده است و بیشتر به من احساس نزدیکی کرده و میگویند « شما از جنس خودمان هستید» یا عنوان کردند «در فلان سکانس مهربان بودید و با فلان نقشتان گریه کردیم.» خب این حرفهای مردم خیلی به دلم نشسته است. حالا نمیدانم گفتن این حرفها از روی تعارف بوده یا واقعی است! یادم میآید آن موقع که کار تدریس در آموزش و پرورش داشتم، دو تا نقش منفی داشتم و موجب شد از مردم بازخورد بدی بگیرم. شب قبلش کاری از من پخش شده بود که نقش زن پدرکمی بدجنس را داشتم. کاری از آقای فرد لو که مخصوص کودک و نوجوان بود پخش شد و فردایش بدترین بازخورد منفی نقش خود را گرفتم. وقتی وارد مدرسه شدم حتی بچهها هم به من سلام نکردند که برایم خیلی عجیب بود و نمیتوانستم بفهمم چرا از طرف بچهها مورد بیمهری قرار گرفتهام. بعدها متوجه شدم که بچهها میگفتند«خانم معلم شما دیگه چرا؟ شما که خیلی مهربان بودید» و تازه متوجه قضیه شدم.
نقشی بوده که آن را رد کنید و پشیمان شده باشید؟
یکی از اتفاقات شغل ما این است هر چیزی که پیشنهاد دادند اگر رد کردید بعد پشیمان میشوید و اگر هم قبول کنید میگویید، عجب اشتباهی کردم.( با خنده) این چند سال اخیر خیلی کار به من پیشنهاد شد؛ کارهایی که از لحاظ کیفی خیلی خوب نبود و احساس میکردم دوست ندارم انجام بدهم و نمیتوانستم با آن نقش ارتباط بگیرم. متاسفانه امروزه بعضی از کارها جنبه شعار گونه دارد و حرف واقعی دل مردم نیست. من بهعنوان یک بازیگر معتقدم وقتی میخواهید نقشی را ایفا کنید، حداقل کمیحرف دل خودت هم باشد، نه آنکه با حرف دلت مغایر و یک نصیحت مسخره گونه باشد.
اگر بخواهید خودتان کاری را بسازید سراغ چه موضوعی میروید؟
با وضعیتی که مردم در کرونا و اوضاع اقتصادی داشتند خیلی دلم میخواهد موضوعی باشد که کمیحال مردم راخوب کند. با آنکه تاکنون بازیگر طنز و کمدی نبودم ولی فکر میکنم اگر قرار است کاری انجام دهم، دوست دارم به سمت شادی مردم باشد.
نه، آخرین کارم که بعد از چند سال بیکاری انجام دادم همان سریال«جناب علی» بود که با کارگردانی عادل تبریزی بازی کردم. قرار بود این مجموعه جزو سریالهای نوروزی تلویزیون باشد ولی بار اول از سامانه تلوبیون پلاس پخش شد و عید نوروز۱۴۰۱ از شبکه نسیم روی آنتن رفت. همچنین آن موقعها چند پیشنهاد خوب در تئاتر و تلویزیون داشتم اما بهدلیل اینکه نمیتوانستم همسرم را تنها بگذارم، این پیشنهادها را قبول نکردم.
در همه این سالها که نقشهای مختلف را تجربه کردید، آیا نقشی بوده که دوست داشتید آن را تجربه کنید و نشده؟
به قول دوستان بیشتر نقش من شبیه مادرهای مهربان بوده است. در این بین بعضی نقشها را هم خیلی تکرار کردم به همین دلیل همیشه دوست داشتم نقشی متفاوت از اینها را تجربه کنم که پیش نیامده است.
در بین آثارتان از کدام یک خاطره خوشی در یادتان مانده که هنوز هم یادش میافتید؟
جدیدا آنقدر که خبرهای تلخ شنیدم چیزی یادم نمیآید اما خاطرات خوبی سرکارم داشتهام. یادم میآید در سکانسی که با مرحوم آقای اطلسی داشتیم باید با هم دعوا میکردیم. خب ایشان از من بزرگتر بود و در کار دوبله هم مهارت داشت و فکر میکرد باید مرا آموزش دهد و حتی زمانی که موقع تمرین نبود به من میگفت«خانم بنشین کمیتمرین کن». من خیلی حرصم میگرفت و دوست داشتم یک بار هم شده حالش را بگیرم و از خودم هم مطمئن بودم که دیالوگهایم را حفظم. خلاصه چون باید در آن سکانس با هم دعوا میکردیم تا یک دو و سه را اعلام کردند از آنجا که دل پری از او داشتم شروع کردم به جیغ زدن و دعوا کردن با ایشان و دلم خیلی خنک شد که این اتفاق افتاد ولی بعدها در کارهای مختلف با هم خیلی همکاریهای خوبی داشتیم.
با توجه به اینکه معتقدید بازیگری حرفه سختی است، چه پیشنهادی برای کسانی که این حرفه را دنبال میکنند، دارید؟
اتفاقا خیلی سؤال میکنند باید برای بازیگری چه کار کنیم؟ اما من این حرفه را به کسی پیشنهاد نمیکنم. زمانی میگفتیم موفق بودن در بازیگری نیاز به عشق فراوان دارد،زیرا تنها چیزی که در این حرفه طرف را نگه میدارد همان عشق است اما الان میببینم عشق هم کار ساز نیست. البته عشقها هم دیگر واقعی نیستند.(با شوخی و خنده) امروزه بیشتر شهرت در ذهن افراد است که بهدنبال بازیگری میروند در حالی که اگر عشق واقعی در بازیگری نباشد، سختیهای کار مانند بیخوابی و نداشتن برنامه در زندگی شخصی و… موجب میشود به طرف صدمه بزند.
پس به عنوان یک منبع در آمد چطور؟ میشود به حرفه بازیگری نگاه کرد؟
اگر منظور کسب درآمد برای گذران زندگی باشد باید بگویم نه، چون برمیگردد به دیدی که از بیرون به حرفه بازیگری در مورد دستمزد بالا و.. وجود دارد. حالا بازیگر هرقدر دستمزد بالا بگیرد (منظورم این بازیگرانی که میلیاردی میگیرند، نیست) وقتی که در طول سال دو کار به شما پیشنهاد شود، فرض بر اینکه با همان دستمزد بالا هم باشد باید کل سال را با آن سپری کنید و اگر سرشکن کنید مانند یک حقوق کارمند معمولی برای بازیگر میشود، بنابراین با این هزینه بالای زندگی نمیتوان بهعنوان منبع در آمد به حرفه بازیگری نگاه کرد.
از بین بازخورهای مردم در بازیهایتان چه صبحتی دارید؟
در عمر کاریام بازخورد منفی از مردم بسیار کم داشتم و بیشترلطفشان شامل حالم شده است. بهخصوص در این سالهای اخیر لطف مردم به من بیشتر شده است و بیشتر به من احساس نزدیکی کرده و میگویند « شما از جنس خودمان هستید» یا عنوان کردند «در فلان سکانس مهربان بودید و با فلان نقشتان گریه کردیم.» خب این حرفهای مردم خیلی به دلم نشسته است. حالا نمیدانم گفتن این حرفها از روی تعارف بوده یا واقعی است! یادم میآید آن موقع که کار تدریس در آموزش و پرورش داشتم، دو تا نقش منفی داشتم و موجب شد از مردم بازخورد بدی بگیرم. شب قبلش کاری از من پخش شده بود که نقش زن پدرکمی بدجنس را داشتم. کاری از آقای فرد لو که مخصوص کودک و نوجوان بود پخش شد و فردایش بدترین بازخورد منفی نقش خود را گرفتم. وقتی وارد مدرسه شدم حتی بچهها هم به من سلام نکردند که برایم خیلی عجیب بود و نمیتوانستم بفهمم چرا از طرف بچهها مورد بیمهری قرار گرفتهام. بعدها متوجه شدم که بچهها میگفتند«خانم معلم شما دیگه چرا؟ شما که خیلی مهربان بودید» و تازه متوجه قضیه شدم.
نقشی بوده که آن را رد کنید و پشیمان شده باشید؟
یکی از اتفاقات شغل ما این است هر چیزی که پیشنهاد دادند اگر رد کردید بعد پشیمان میشوید و اگر هم قبول کنید میگویید، عجب اشتباهی کردم.( با خنده) این چند سال اخیر خیلی کار به من پیشنهاد شد؛ کارهایی که از لحاظ کیفی خیلی خوب نبود و احساس میکردم دوست ندارم انجام بدهم و نمیتوانستم با آن نقش ارتباط بگیرم. متاسفانه امروزه بعضی از کارها جنبه شعار گونه دارد و حرف واقعی دل مردم نیست. من بهعنوان یک بازیگر معتقدم وقتی میخواهید نقشی را ایفا کنید، حداقل کمیحرف دل خودت هم باشد، نه آنکه با حرف دلت مغایر و یک نصیحت مسخره گونه باشد.
اگر بخواهید خودتان کاری را بسازید سراغ چه موضوعی میروید؟
با وضعیتی که مردم در کرونا و اوضاع اقتصادی داشتند خیلی دلم میخواهد موضوعی باشد که کمیحال مردم راخوب کند. با آنکه تاکنون بازیگر طنز و کمدی نبودم ولی فکر میکنم اگر قرار است کاری انجام دهم، دوست دارم به سمت شادی مردم باشد.