تراکتور عملکرد نسبتا سینوسیای در لیگ بیستودوم داشته، بهطوریکه برخی هفتهها در حد مدعی ظاهر میشود و برخی هفتهها هم یک تیم معمولی مانند تیمی که فصل گذشته در زمین میدیدیم. این تیم البته چه ببرد و چه ببازد عمده صحبتهای بردیف هول نارضایتی او از عملکرد بازیکنان تیم است. او هر بار از عملکرد تیمش انتقاد میکند و شاید باید این انتقاد را بهپای عدمشناخت وی از تیمی که خودش نبسته است ربط بدهیم. این نارضایتی اما باعث واکنش بازیکنان تراکتور شده است.
استفاده از بازیکنان در پست غیرتخصصی
در ظاهر اینطور بهنظر میرسد که وضعیت تیم تراکتور خوب است، اما در واقع مشکلات عمیقی در این تیم وجود دارد. هرچند در ظاهر تراکتور نتیجه میگیرد و شرایط عادی بهنظر میرسد، اما درواقع شکاف عمیقی بین بازیکنان و سرمربی این تیم دیده میشود. در شرایطی که تیم تراکتور طلسم نبردن در ابتدای فصل را شکسته و هفتهبههفته نتایج بهتری کسب میکند، اما روند این تیم رو به جلو نیست و پیشرفتی در عملکرد فنی تیم دیده نمیشود. اینجا دقیقا خطوط موازی بین بردیف و بازیکنان تیم تراکتور است. اصرار بردیف به تشکیل ساختار دفاعی از یک سو و تلاشهایش برای رسیدن به گل روی توپهای ارسالی و بلند باعث شد تا بهنظر برسد نتایج این تیم با چاشنی شانس دخیل است. درواقع تراکتور خوششانس است که با وجود ارائه چنین بازیهایی برنده میشود. شاید بتوان گفت نارضایتیهای این مربی که در اغلب کنفرانسهای خبری از آن دم میزند نیز ناشی از چنین تفکری باشد. او برخی بازیکنان را در پست غیرتخصصی بازی میدهد و در نتیجه کارایی لازم را ندارند و نمیتوانند رضایت او را جلب کنند. آنها به مربی انتقاد میکنند و بارها اعتراض خود را به او اعلام کردند، اما تاکنون بردیف چارهای نداشته است جز اینکه از آنها در پست غیرتخصصی استفاده کرده، ایرادات تیمش را برطرف کند.
تاکتیکی که بردیف به آن وفادار است
این اتفاقات درحالی در تیم تراکتور رقم میخورد که اخیرا شنیدیم اغلب بازیکنان نیز از وضع موجود راضی نیستند و حتی انتقادهایی هم به سرمربی داشتند. نارضایتی بازیکنان وقتی شدت پیدا کرد که بردیف با وجود پیروزی در بازی با تیم نفتمسجدسلیمان از عملکرد بازیکنان تیمش انتقاد کرد. در واقع انتقادهای بردیف ریشه در همین ناهماهنگی دارد و او هنوز نتوانسته دستورات خود را به تیم القا کند. همین عدم درک متقابل بین مربی و بازیکن باعث شده آنها مراتب ناراحتی خود را به مترجم بردیف اعلام کنند، اما گویا این انتقادها بهدرستی منتقل نمیشود. در واقع آنچه برخی بازیکنان از بردیف تصور میکردند مربی با دانش فنی بالا بود و افتخارات او را بهعنوان کارنامهای قابل قبول پذیرفته بودند اما در عمل چیز دیگری دیدند و از عملکرد فنی وی خوششان نیامد. با نگاهی به آمار خوب بردیف در سالهای قبل و تمرکز روی کارنامهای که دارد مشخص میشود تفکر این مربی تشکیل ساختار دفاعی است. او بعد از اطمینان از دفاع برای رسیدن به گل روی توپهای بلند و ارسالی تمرکز میکند. این تفکر شاید تکراری باشد اما بردیف نسبت به آن وفادار است. مشکل تراکتور اما جایی است که ابزار لازم وجود ندارد. تغییر پستی که این مربی بین بازیکنان این تیم ایجاد کرده، نشان میدهد او ابزار لازم را ندارد و چون نتوانسته نفرات موردنظر خود را جذب کند در اجرای تاکتیکهای موردنظر نیز ناتوان بوده و بازیکنان نیز آن کارایی لازم را برای این تاکتیک ندارند.
این همان موضوعی بود که در دو هفته ابتدایی لیگ بردیف به آن اشاره کرد اما خیلی زود در لایههای محافظهکارانه باشگاه پنهان شد. در واقع موضوع عدم تاکتیکپذیری بازیکنان نیست که موجب ناراحتی بردیف شده، بلکه ناتوانی بازیکن در پستی است که در آن تخصصی ندارد و سیستمی است که با سبک آنها جور در نمیآید. باید دید این وضعیت تراکتور تا چه زمانی ادامه پیدا میکند و آیا بازیکنان با تفکرات بردیف کنار میآیند یا او از این شرایط خارج شده و تغییراتی در برنامههای تاکتیکی و نفرات خود ایجاد میکند.
بازیکنان درخواست رضایتنامه دادند
چند بازیکن تیم تراکتور که در برنامههای تاکتیکی سرمربی این تیم جایی نداشته یا با تفکرات وی هماهنگی ندارند خواهان جدایی از این تیم شدند. با توجه به شرایط باشگاه تراکتور و برخی اختلافنظرهایی که در مسائل فنی بین بازیکنان تیم تراکتور با قربان بردیف وجود دارد، احتمال تغییر در این تیم بالا است. پیش از این و قبل از تعطیلات مسابقات لیگ برتر در آستانه جامجهانی، صحبتهایی مبنیبر نارضایتی برخی بازیکنان این تیم به گوش میرسید. گویا برخی بازیکنان که اتفاقا از نفرات فیکس ترکیب تراکتور هستند از شرایط موجود راضی نیستند. آنها در تمرینات بارها به سرمربی این تیم اعلام کردند در پستی که به بازی گرفته میشوند کارایی ندارند و نمیتوانند خواسته سرمربی را اجرا کنند در نتیجه عملکردشان مطلوب نیست، اما بردیف بهدلیل کمبود بازیکنان در برخی خطوط مجبور به استفاده از آنها شده است. از این رو این بازیکنان بارها مراتب اعتراض خود را اعلام کرده و حتی خواهان جدایی شدند؛ چراکه ترجیح میدهند در پست تخصصی خود و در تیمی دیگر به میدان بروند.
البته بردیف با هیچیک از این درخواستها تا این لحظه موافقت نکرده و تصمیمگیری درمورد همه مسائل تیم را به بعد از تعطیلات موکول کرده است. از طرفی باشگاه تراکتور نیز به آنها اعلام کرده به هیچ بازیکنی رضایتنامه نمیدهد. این درحالی است که شنیدیم بردیف در آخرین اظهاراتش به باشگاه مدعی شد با توجه به اینکه در برخی خطوط بازیکنان مورد نظر را ندارد لازم است درخصوص لیست ورود و خروج در نیمفصل برنامهریزی درستی داشته باشد. به همین دلیل باشگاه تراکتور از همین حالا باید خود را برای جذب بازیکن مورد نظر بردیف در حد توان آماده کند. در نتیجه اگر میخواهند بازیکنی اضافه کنند باید با خروج یکی دو بازیکن از لیستشان موافقت کنند و در صورت امکان یکی دو بازیکن خارجی با نظر بردیف جذب کنند. از این رو شاید مجبور شوند با درخواست چند بازیکن تراکتور که از میانههای نیمفصل اول خواهان جدایی بوده موافقت کنند. با این حال تا زمانی که تراکتوریها نتوانند جایگزین مناسبی برای این بازیکنان پیدا کنند با جدایی هیچ بازیکنی موافقت نخواهند کرد.
همین حالا هم باشگاه تراکتور در مقابل درخواست یکی دو بازیکن ضعف نشان نداده و مدعی شده است به هیچ بازیکنی رضایتنامه نمیدهد، در نتیجه اگر قرار باشد بازیکنی از تیم تراکتور جدا شود باید درخواست رسمی از دیگر باشگاهها ارائه دهد تا شاید مورد موافقت قرار گیرد و با انتقالش به باشگاه دیگر موافقت شود. از این رو است که باشگاه به هیچ بازیکنی مستقیما رضایتنامه نمیدهد.
تفاوت بردیف با مربیان قبلی تیم زنوزی
همه تصور میکردیم سردار آزمون تنها دلیل انتقال بردیف به باشگاه تراکتور است، درحالیکه سردار فقط یک واسطه بوده است و این انتقال دلیل مهم دیگری دارد. اخیرا شنیدیم بردیف و زنوزی از دوستان چند سال اخیر هستند و این انتقال حاصل دوستی کوتاهی نیست. گویا آنها در کنار رفاقت، مراودات تجاری نیز با یکدیگر دارند که ادامه این همکاری و دوستی را مستحکمتر کرده است. شاید این یک قرارداد دو سر برد است و زنوزی بهجز داشتن یک مربی در تیمش منفعتهای دیگری نیز از این همکاری میبرد.
از این رو وی که تا همین چند وقت پیش در تغییر مربی رکوردار بود به مدت ۵ سال کلیه مسئولیتهای فنی باشگاهش را به بردیف سپرده و اتفاقا اخیرا اظهارنظری هم نمیکند. چنین رفتاری از زنوزی که همواره در حال انتقاد به عملکردها بود جای تعجب دارد. از این رو وقتی مالک باشگاه تراکتور که به بیصبری معروف است چنین صبری در مقابل بردیف از خود نشان داد و حمایت همهجانبه باشگاه را درخصوص این مربی میبینیم، مشخص میشود که وی بهراحتی کنار گذاشته نمیشود. جالبتر اینکه وی در امور تیم دخالت نمیکند و این مربی است که مشخص میکند چه بازیکنی برود و چه بازیکنی بماند یا بیاید. درنتیجه درخواست چند تن از بازیکنان برای جدایی از این تیم زمانی محقق خواهد شد که بردیف بخواهد.
او پیش از این هم اعلام کرده بود از تیمش راضی نیست و حتی اعتراض خود را اعلام کرده و خواهان تقویت تیم است. درنتیجه تغییر در تیم تراکتور اجتنابناپذیر است و در نیمفصل بهدنبال برآورده کردن نیازهای تیمش خواهد بود. نیازهایی که قطعا در این زمان از لیگ برای باشگاه تراکتور پرهزینه خواهد بود.