غیر از مجسمههای کاپ قهرمانی جام جهانی که دور میدان آزادی تهران کاشته شده، دیوارنگاره میدان ولیعصر و چند برنامه تلویزیونی خبری از رسیدن فصل جام جهانی در ایران به چشم نمیخورد. خیلیها میگویند امسال حس و حال جام جهانی نیست. برخی معتقدند اتفاقات دو ماه گذشته در بروز این وضعیت تاثیرگذار بوده. با این حال نگاهی به تقریبا یکسال گذشته نشان میدهد اتفاقاتی به صورت مداوم رخ داد که باعث شد تیم ملی مدام از مردم دور و دورتر شود و اتفاقات اخیر به نوعی ضربه نهایی را وارد کرد به شکلی که امروز و در فاصله یک هفته تا بازی تاریخی ایران و انگلیس در جام جهانی خبری از تبوتاب فوتبال میان مردم نیست.
اول از همه بدون تماشاچی بودن بازیهای تیم ملی در انتخابی جام جهانی حس و حال علاقهمندان به فوتبال را کور کرد. مقامات وزارت ورزش و فدراسیون به بهانه کرونا و در اصل به خاطر مشکل ورود زنان به استادیوم اجازه ندادند جز در دو بازی آنهم به صورت محدود، هواداران به استادیوم بروند. بازیها در ورزشگاههای سرد و بدون تماشاچی چنگی به دل مردم نمیزد. برای همین وقتی مهدی طارمی گل پیروزی و صعود را وارد دروازه عراق کرد و گزارشگر بازی گفت «ورزشگاه رفت روی هوا» همه سوال کردند منظورش کدام ورزشگاه است؟ همه میدانستند یک چیزی کم است. تازه یک بار هم که قرار شد بازی با تماشاچی باشد آن افتضاحات مشهد رخ داد. این یک ضربه کاری بود بر پیکر ارتباط مردم با تیم ملی.
بعد از صعود به جام جهانی بحثهای بیپایان زیرآبزنیها در اردوی تیم ملی شروع شد. کودتای برخی بازیکنان علیه سرمربی تیم ملی و فاش شدن دیدارهای برخی ستارهها با مقامات سیاسی وجهه تیم ملی را مخدوش و میان هواداران تفرقه انداخت. در خود تیم ملی هم کیروش، دوستها و آنها که موافق ابقای اسکوچیچ بودند رسما مقابل هم قرار گرفتند، علیه هم استوری گذاشتند و مصاحبه کردند.
کنار گذاشتن شهابالدین عزیزی خادم رییس فدراسیون فوتبال با آن کیفیت و اسناد افشا شده از تخلفات مدیران فدراسیون و اعضای هیاترییسه هم بخش دیگری از اعتماد مردم به فوتبال را خدشهدار کرد. بعد هم بازگشت مهدی تاج با سابقه پرونده «ویلموتس گیت» این احساس را به وجود آورد که انگار عدهای فدراسیون و فوتبال ملی را غصب کردهاند. برخی از هواداران آنقدر از این اتفاقات شوکه بودند که میگفتند کاش کلا درِ این فوتبال تخته شود!
به اینها اضافه کنید سرخوردگی آنهایی را که از چند سال پیش برنامهریزی کرده بودند هرطور شده خودشان را به قطر برسانند تا جام جهانی را در کشوری که تنها چند صد کیلومتر با ایران فاصله دارد ببینند اما به ناگاه با دلار ۳۶ هزار تومانی و وعدههای عملینشده مقامات برای سفر ارزانقیمت مواجه شدند. هوادارانی که حتی این امکان را پیدا نکردند که دستکم لباس تیم ملی کشورشان که تولید داخل هم هست را بخرند چون مبلغ دو میلیون و چهارصد هزار تومان یک دوم یا یک سوم حقوقشان است.
در نهایت هم تیم ملی در شرایطی ایزوله و در حالی که حتی آخرین بازی دوستانهاش را هم بدون حضور تماشاچیها به انجام رساند راهی قطر شد.
مجموع این اتفاقات به اضافه وقایع دو ماه اخیر کشور دست به دست هم دادند تا ایرانیها برخلاف دورههای قبل و مردم سایر کشورهای حاضر در جام جهانی از تیم ملی کشورشان دور شوند و آنچنان ولع رسیدن روز موعود و سوت آغاز بزرگترین فستیوال ورزشی دنیا را نداشته باشند.
چند روز دیگر جام جهانی در قطر آغاز میشود و بدون شک مردم مسابقات را دنبال خواهند کرد. اما برای بازگشت آن شور و هیجان همیشگی و پر شدن فاصله شکلگرفته میان یوزها و هواداران نیاز است که یک اتفاق خاص رخ بدهد. شاید کسب یک نتیجه خوب مقابل انگلیس همه اینها را بشورد و ببرد پایین و ادامه جام را برای ایرانیها متفاوت کند.