هرچند در چندسال گذشته اعزام هنرمندان موسیقی ایرانی و نواحی به صفر رسیده، اما در دهههای قبل برخی از هنرمندان و اساتید موسیقی نواحی حضور موثری در جامعه هنری بینالمللی داشتهاند و به این ترتیب بوده که برخی سازها و نواها به اهالی دیگر کشورها معرفی شدهاند. هنرمندان خارجی هم به طور کم و بیش برای اجرای برنامه به ایران میآیند. استادان و موزیسینهای مطرحی را میتوان یافت که کم و بیش در جشنوارههای داخلی اما بینالمللی و ملی حضور یافتهاند. متاسفانه حضور هنرمندان مطرح خارجی حتی اهالی کشورهای همسایه در رویدادهای داخلی محدود به جشنواره موسیقی فجر و موسیقی نواحی است. این اتفاق خوب در پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران که اواخر آبانماه در شهر گرگان واقع در استان گلستان برگزار شد، رخ داد.
طی این رویداد دو هنرمند مطرح اهل ترکیه و تاجیکستان به ایران آمدند. احمدجمال کایهان (موسیقیدان و نوازنده باغلاما از ترکیه و دولت نظریف (اهل تاجیکستان) هنرمندانی بودند که در دوره پانزدهم جشنواره موسیقی نواحی گرگان ضمن حضور در نشستهای تخصصی به اجرای قطعاتی از موسیقی کشورشان پرداختند.
این اتفاق بهانهای برای شنیدن صحبتهای احمدجمال کایهان درباره سبک و سیاق او در نوازندگی باغلاما و ریشه آیینی این ساز در کشور ترکیه شد. کایهان همچنین درباره اینکه از حضورش در ایران به عنوان شرکت کننده در جشنوارهای چقدر رضایت داشته توضیحاتی داد.احمد جمال کایهان سالهاست در زمینه موسیقی فعالیت دارد و علاوه بر همکاری با هنرمندان ترک تجربه همکاری با هنرمندان کشورهای دیگر را هم داشته است. او موسیقی را و نوازندگی را به صورت سنتی از کودکی فرا گرفته و باغلامانوازی به صورت آکادمیک را از حسن بیدلی آموخته است.
آیا نخستینبار است به ایران میآیید یا اینکه قبلا تجربه حضور و همکاری با هموطنان ما را داشتهاید؟
این اولین بار نیست که به ایران میآیم و تجربه همکاری با هنرمندان ایرانی را هم دارم؛ لذا با فرهنگ ایرانی غریبه نیستم و موسیقی شما را هم تا آنجا که امکانش میسر بوده، می شناسم. اتفاقا سال نود و سه در جشنوارهای بینالمللی در ایران شرکت کردم که اگر اشتباه نکنم «آوای غدیر» نام داشت. چندین هنرمند و عاشیق کشورهای همسایه ما و شما هم در این برنامه حضور داشتند. همین جا لازم است تاکید کنم که کاش چنین اتفاقاتی دوباره تکرار شوند و امیدوارم شرایط برای حضور و همکاریهای بیشتر میسر شود.
ترکیه به لحاظ فرهنگی و هنری تا چه حد با ایران دارای اشتراک است؟
کلا ما خودمان را با ایران از یک ریشه میدانیم. به همین دلیل هم هست که وجه اشتراکات زیادی میان فرهنگ دو کشور ترکیه و ایران وجود دارد. این تشابهات و وجوه اشتراک در موسیقی ما و شما ایرانیها بارز است. ایرانیانی که هنرمندان و هنر همسایه گان خود را میشناسند و آنهایی که اهل فرهنگ و تاریخ هستند، میدانند چه می گویم و بر این وجوه اشتراک واقفند.
به عنوان یک علوی مسلمان و شیعه، در نحوه زندگی و کارتان چه مولفههایی را مد نظر دارید!
من انسان هستم و به این انسانیت هم معتقدم. ادیان و مذاهب هم بر همین موضوع تاکید دارند. بنابراین همه آدمها را در هر کجای دنیا، از هر کشور و قوم و نژاد که انسان هستند و انسایت را مدنظر دارند، برادر و خواهر خودم میدانم. من این نوع نگاه را در زندگی و هنرم لحاظ کردهام و به آن عشق میورزم. به نظرم آنچه به هنر ارزش میبخشد انسانیت است. اگر توجه کنید همه ادیان و مذاهبی چون سنی و شیعه تلاش دارند آدمی را به انسانیت برسانند و همه تلاش دارند به واسطه اسلام به خودشناسی و مقام والای انسانیت برسند و همین مهم است. امیدوارم این روحیه در همه هنرمندان ایجاد شود. هنر یعنی صلح و انسانیت و لاغیر!
شما یکی از معدود نوازندگانی هستید که بر جزییات نوازندگی باغلاما تسلط کامل دارید. این ساز در ترکیه درچند نوع دستهبندی میشود؟
باغلاما هم مانند بعضی سازها انواعی دارد و نظرات و روایات مختلفی درباره آن وجود دارد، ولی در پاسخ به سوالتان باید بگویم این ساز که در ترکیه از معروفترینهاست در دو نوع دسته بلند و دسته کوتاه دستهبندی میشود. باغلاما در ترکیه خیلی مورد توجه است و اغلب مخاطبان آن را دوست دارند و از صدایش لذت میبرند. اهمیت این ساز در کشور ما تا حدی است که در موسیقی پاپ و محلی و دیگر سبکها هم از آن استفاده میشود. شاید بتوان گفت صدای این ساز را در اغلب موسیقیهای ترکیه میشنوید.
همواره میشنویم که باغلاما برگرفته یا کامل شده ساز تنبور است که اساس و ریشه آن ایرانی است. آثار باستانی منطقه دلفان لرستان و دیگر مناطق باستانی ایران گویای این است که تنبور سازی است کاملا ایرانی. شما به عنوان پژوهشگر، خواننده و نوازنده باغلاما نظرتان در اینباره چیست؟
این سوال شما را میپسندم و خوشحالم که به عنوان خبرنگار آن را پرسیدید. این یعنی در جریان اتفاقات و مقولات تخصصی هم هستید. باید در رابطه با تنبور و دیگر سازها بگویم این تقدم و تاخری که خیلی هم دربارهاش صحبت میشود، اهمیتی ندارد. حال اینکه بگوییم «دیوان»، «چگور»، «تنبور» یا «باغلاما» کدام قدیمیتر هستند، به نظرم موضوعی انحرافی است. با تاکید بر اینکه تنبور و قپوز قبل از سازهای دیگر قرار دارند، باید بگویم اسامی صرفا عنوان هستند. در واقع سازهایی که نام بردم همگی تنبورند که اشکال و اسامی مختلفی دارند. موضوع مهمی که وجود دارد و باید آن را به یاد داشته باشیم این است که در سنگنگارههای باستانی سازی شبیه همینهایی که گفتم دیده شده است. آن اصالت و هویت است که اهمیت دارد و باید آن را به یاد داشته باشیم.
کلا بهتر است در رابطه با این مبحث به این موضوع توجه نکنیم که شکل و قیافه ساز چه میگوید. آنچه لازم است بدانیم و آن را مهم تلقی کنیم، این است که الان داریم درباره سازی حرف میزنیم که در تمام مناطق مختلف از آن استفاده میشود. تاکید میکنم که توجه به تاخر و تقدم تنبور، باغلاما و سازهایی از این دست را کنار بگذاریم و روی مقوله مهمی به اسم موسیقی اصیل و با هویت متمرکز شویم.
به هرحال باغلاما مانند سازهایی چون دف ایرانی و تنبور پیش از آن که آلت موسیقایی باشد واسطهای برای پرداختن به آیینها و نیایشهاست. از جایگاه باغلاما در جمخانههای علویان ترکیه و مقامهای آن بگویید.
بله باید بگویم علویان هم مانند عرفای ایرانی در جمخانهها به نواختن و خوانندن قطعاتی میپردازند و آن رسوم گذشته هنوز هم برای ما وجود دارد. اینکه قطعات در برخی موسیقیها مقام خوانده میشوند و برخی دیگر نامهای دیگری بر آن میدهند. در پاسخ به سوالتان باید بگویم ما در جمخانههای خودمان سه حالت اصلی داریم که «الله»، «محمد» و «علی» یکی پس از دیگری نواخته و خوانده میشوند. این سه حالت بسیار برای ما مهم هستند و به همین دلیل است که میبینید علویان زمانی یکدیگر را میبیینند سه بار رو بوسی میکنند. کلا سه حالت یا مقامی که گفتم معنوی و عرفانی هستند و اجرای آنها فقط در جمخانهها مجاز است چون معنوی و عرفانی هستند. یارسانهای ایران و دراویش قادریه و نقشبندیه مناطق کردستان عراق و ترکیه هم چنین مقامهایی دارند که صرفا آیینی است.
پس از حضورتان در جشنواره موسیقی نواحی میزبانی ایرانیها را چگونه دیدید و به نظرتان نکته بارز در اینباره چیست؟
همانطور که گفتم قبلا هم به کشور شما آمدهام و هنرمندان ایرانی را هم میشناسم و با برخی از آنها همکاریهایی داشتهام اما تا قبل از این به شهر گرگان نیامده بودم و پس از حضورم در این شهر از وجود طبیعت بکر منطقه گلستان و کوهها و جنگلهایی با درختهای رنگارنگ لذت بردم. به نظرم همه شهرهای ایران بسترهای مناسبی برای پرداختن به مقوله گردشگری هستند و امیدوارم اهالی دیگر کشورها هم از وجود این سرزمین زیبا و بکر و باقدمت بهره ببرند. اما موضوع دیگری که طی حضورم در کنار هنرمندان ایرانی با آن مواجه شدم همدلی و یگانگی بود. گویی هنرمندان ایرانی در کنار هم یک خانواده هستند چون دیدم اغلب آنها در مواجهه اول در جشنواره یکدیگر را در آغوش میگیرند و ابراز محبت میکنند. فقط اعضای یک خانواده میتوانند تا این حد به هم نزدیک باشند. آنهایی که مرا نمیشناختند هم پس از اجرایی که داشتم بازخوردهای خوبی نشان دادند که از لطفشان ممنونم.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
از هنرمندان ایرانی و مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی نواحی و مخاطبان هم بابت میزبانیشان تشکر میکنم. اجرای خوبی داشتم از تماشاگران انرژی خوبی دریافت کردم. امیدوارم اوضاع بهتری را در آینده شاهد باشیم و هنرمندان کشورهای مختلف بیش از قبل با هم تعامل کنند و امیدوارم دوباره سعادت حضور در ایران را داشته باشم.