تیم ملی فوتبال ایران با کسب نتایجی نهچندان خوب، آوردگاه جامجهانی را ترک کرد تا اتفاقات آینده این تیم در هالهای از ابهام قرار گیرد. حالا هم همهجا صحبت از همکاری یا عدمهمکاری با کیروش برای جام ملتهاست؛ هرچند شنیدهها حاکی از آن است که سرمربی پرتغالی با فدراسیون فوتبال ایران برای همکاری مجدد به توافق رسیده است. این درحالی است که بسیاری از کارشناسان امر اعتقاد دارند باید در برهه زمانی فعلی با این سرمربی قطع همکاری کرده و به سراغ مربی بزرگ دیگری رفت.
بر همین اساس مهدی پاشازاده پیشکسوت فوتبال ایران و بازیکن اسبق تیمملی و استقلال هم اعتقادش همین است که تیم ملی به یک جریان تازه نیاز دارد و با ماندن کیروش این فرصت از مربیان وطنی گرفته میشود. درخصوص نقشه راه تیم ملی و وضعیت این تیم دقایقی با پاشازاده همکلام شدیم که در ادامه میخوانید.
صحبت را از وضعیت تیم ملی آغاز کنیم. بهعنوان کارشناس فوتبالی و کسی که تجربه حضور در جامجهانی را دارید برای آینده فوتبال ایران چه نقشه راهی را پیشنهاد میدهید؟
برنامهریزی و شفافسازی درحالحاضر حلقه مفقوده فوتبال ما به شمار میرود. در کنار آن یک تیم پا به سن گذاشته و مسن داریم که باید هرچه سریعتر این نسل را تغییر دهیم. ما امروز جوانهایی در فوتبال ایران داریم که میتوانند جای نفرات فعلی را پر کنند مانند همین ابوالفضل جلالی که در همان مدت کوتاهی که به زمین آمد خیلی خوب بازی کرد و توانست توقعات را برآورده کند. نباید به همین نفرات و همین نسل بسنده کنیم. الان ۸ سال میشود که فقط یک تیم ملی داریم و روی همین نفرات پافشاری میکنیم و نتیجه هم نمیگیریم. الان دیگر نیازمند تفکرات و ذهنیت جدید هستیم. الان دیگر وقت آن است که روی نیروهای داخلی یا وطنیها سرمایهگذاری کنیم. شما کرهجنوبی یا ژاپن را ببینید یا کشوری مانند استرالیا. اینطور نیست که فقط خارجیها میفهمند و داخلیها نمیفهمند؛ هرچند در فوتبال ما این ذهنیت همیشه وجود داشته و وجود دارد.
نکته در این خصوص اینجاست که خود کیروش هم اصرار به حضور جواد نکونام داشت و خود نکونام بحث دستیاری در تیم ملی که احتمالا پس از آن بحث سرمربیگری نیز مطرح بود را نپذیرفت.
فوتبال ما فقط جواد را داشت؟ فرد دیگری در این مملکت نیست و فقط نکونام مربی است؟ مربیان دیگری هم هستند و فقط باید جهت دیدمان را عوض کنیم یا نگاهمان را بازتر کنیم. باید به مربیان و جوانهای خودمان بها دهیم و این امر هم شدنی است. شک نکنید با حضور وطنیها نیز موفقیت شدنی و در دسترس است.
چشم بر هم بزنیم جام ملتهای آسیا فرا رسیده است.
صددرصد همینطور است، اما ما همیشه این عادت را داریم که زمان را از دست بدهیم و درواقع استاد فرصتسوزی هستیم. برای آیندهمان درست فکر نمیکنیم و برنامهریزی نداریم.
با رفتن کیروش ثبات فنی حاکم بر تیم ملی خدشهدار نمیشود؟
میتوانم بپرسم کدام ثبات؟ شما ثبات را به من نشان میدهید؟ اصولا چه کاری کردیم که نیاز به ثبات داشته باشیم؟ باید یک فکر جدید و نگاه تازه بیاید. با این تفکرات ۱۲ سال است داریم شکست میخوریم. چه چیزمان پیشرفت کرده است؟ به من میگویید در چه عرصهای پیشرفت داشتیم که الان نیازمند ثبات هستیم؟ شما این پیشرفتها را در چه چیزی میبینید؟
بهعنوان بازیکنی که در خط دفاعی بازی میکردید فکر نمیکنید پاشنه آشیل تیم ملی به فاز دفاعی این تیم در جامجهانی مربوط میشد؟ کیروش در یک محفل خصوصی قبل از جامجهانی گفته بود که خط دفاعی ما ضعیفتر از نقاط دیگر است و موجب شده است تا ترکیب تیم ملی بالانس نباشد.
بله متاسفانه همینطور است. درست است و الان مدافعان ما از استانداردهای روز دنیا عقب هستند. اما در این خصوص چه کاری کردهایم؟ آیا استعدادیابی صورت گرفته است؟ اصلا استعدادیابی نمیکنیم که منتظر خروجی نفرات نخبه از میان آنها باشیم. مگر به مدافعان یا سایر بازیکنان در همین لیگ خودمان بها میدهیم؟ همین نفرات از مدتها پیش بودهاند و همینها هم امروز در تیم ملی هستند، نفراتی که ۱۲ سال است دارند بازی میکنند و تا امروز خروجی یک شکلی را از این نفرات شاهد بودهایم.
بیشتر کارشناسان عقیده داشتند که در جامجهانی باید به زوج کنعانیزادگان و خلیلزاده به دلایل مختلف بیشتر اطمینان میشد. نظر شما چیست؟
منطق قضیه هم همین بود، اما اجازه بدهید من هم منطق کیروش درخصوص استفاده از نفراتش را عنوان کنم. کیروش با این منطق به این نفرات بازی داد چون میخواست طبق یارکشیهای قدیمی همان آدمهایی که خودش میشناخت و همانهایی که از سالها قبل آنها را به تیم ملی دعوت کرده بود را در زمین مسابقه بگذارد تا همین نفرات برای تیم ملی بازی کنند. شما ببینید در یک سال گذشته شجاع و کنعانی زوج موفقی را تشکیل داده بودند و دستکمی از این نفراتی که بازی کردند نداشتند. البته منظورم این نیست که آنها هم خیلی خوب نبودند اما بالاخره در کنار هم بازی کرده و درک متقابلی از یکدیگر داشتند. این درحالی است که نمیتوانیم عملکرد بازیکنی مانند پورعلیگنجی را درخشان بدانیم. شما از اول فصل ببینید که همین مدافع چندین اشتباه در بازیهایی داشته که پرسپولیس در همین بازیها سوار بر بازی و حریفانش بوده است. این بازیکن در همین فصل اشتباهات زیادی داشت و برای تیم ملی در این ۳ دیدار بهصورت فیکس به میدان رفت. حالا بازیکنی مانند مجید حسینی یک مقدار اوکیتر بود و شرایط بهتری هم نسبت به پورعلیگنجی از قبل از جامجهانی داشت. یا بر چه مبنایی علی کریمی در بازی با انگلیس در ترکیب ثابت تیم ملی قرار میگیرد درحالیکه یک بازی رسمی هم بعد از مصدومیت برای تیم ملی نداشته است. مشخص است خروجی این تصمیمات چه چیزی از آب درمیآید. نمیگویم علی کریمی بد است، اما هرکسی فراز و نشیبی در طول دوران فوتبالی خود دارد که میتوان برحسب آن و براساس این فراز و نشیبها نسبت به این نفرات تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد.
بهنظر میرسد بازیکن جوانی مانند سامان فلاح میتوانست در قطر عصای دست کیروش باشد؟
صددرصد همین است. به هر حال ما نیروی تازهای را به تیم ملی تزریق نکردیم. همانها بودند، همانها هستند و همانها نتیجه نگرفتهاند. تمام شد و رفت.
اگر شما بهعنوان رئیس فدراسیون انتخاب میشدید برای کوتاهمدت چه برنامههایی داشتید تا فوتبال از این وضعیت خارج شود؟
همین الان تصمیمهای مهمی را اتخاذ میکردم. بهطور مثال تصمیم میگرفتم از نیروی داخلی استفاده کنیم. باید به امیدها و جوانان بیشتر اعتنا کنیم و باید آیندهنگری را در دستورکار بگذاریم. باید سرمایهگذاری کنیم تا از دل لیگ سرمایههای خوبی را جذب فوتبال کنیم. باید بازیهای دوستانه خوبی را برای تیم ملی تدارک ببینیم تا سطح تیم ملیمان بالا بیاید. تا کی باید بنشینیم و منتظر بازی با تیمهای بزرگ در جامجهانی باشیم؟ چرا نباید بازیکنان تیم ملی با ستارههای فوتبال دنیا روبهرو شده و تجربه کسب کنند؟
قبل از جامجهانی با توجه به اینکه مسنترین تیم جام بودیم شاید میشد حدس زد که در این جام چه اتفاقاتی برای فوتبال ایران خواهد افتاد.
قبل از جامجهانی گفتم باید منتظر فاجعه باشیم و هشدار داده بودم و متاسفانه همان اتفاقات هم افتاد. در گروهی بودیم که با کمی تدبیر و برنامهریزی و اتخاذ تاکتیکهای مناسب میشد برای اولینبار صعود کنیم، اما متاسفانه تفکرات و اتفاقاتی رقم خورد که درنهایت به ضرر فوتبال ملیمان تمام شد.
کیروش بعد از بازی با آمریکا در نشست خبری کدهایی را برای ماندن صادر کرده بود.
کد دادن و چراغ سبز به کنار اما در کنار حرف زدن باید عمل کردن هم وجود داشته باشد دیگر. یعنی اینکه این صحبتها اجرایی شوند و فقط در حد حرف باقی نمانند. مثلا بازیکنی مانند امیری را به قطر بردیم اما او را یک دقیقه هم بازی ندادیم. اگر قرار است چنین اتفاقاتی بیفتد حداقل ایکاش ۴ بازیکن جوان را میبردیم که از فضای جامجهانی تجربه کسب کنند. یعنی اینطور نباشد که در جام ملتهای آسیا دوباره سوخت بدهیم تا این جوانها بخواهند تجربه لازم را بهدست بیاورند.
بهنظر میرسد بعد از جامجهانی قطر باید شاهد کنار گذاشتن تعدادی از بازیکنان پا به سن گذاشته از تیم ملی باشیم.
فکر میکنم همینطور باشد و بهنظر من نصف تیم ملی فعلی باید بروند و دیگر بس است. باید این نفرات بروند تا جوانترها بهجای آنها بیایند.