فیراس خوری، فیلمساز تبعیدی فلسطینی که با ساخته تازهاش «علم/ پرچم» توانسته نظر بسیاری از منتقدان و تماشاگران فلسطینی و بینالمللی را به خود جلب کند میگوید سینما و فیلمسازی برایش حکم سلاحی را دارد که با آن با اشغالگران رژیم صهیونیستی مبارزه میکند.
(بهویژه اروپا و آمریکا) را به مصائب ملت فلسطین جلب میکند.
خوری در جشنواره حضور نداشت تا ببیند که تماشاگران مشتاق چندین بار حین تماشای فیلم برای آن دستزده و هورا کشیدند و از صندلیهایشان بلند شدند. رسانههای مصری در این رابطه نوشتهاند دولت مصر به این دلیل به خوری ویزای ورود نداد که او با پاسپورت فلسطینی درخواست ویزا داده بود. این فیلمساز با لبخندی طعنهآمیز میگوید: «در حقیقت آنها اصلا جوابی به من ندادند. انتظار من برای دریافت یک پاسخ کوتاه از سوی آنان بیهوده بود. با دیدن چنین برخوردی است که باید بگویم«به جهان عرب خوش آمدید!» باعث تاسف است که در یک کشور عربی با یک هنرمند عربتبار چنین رفتاری میشود.» خوری که در خانه فعلیاش در تونس با خبرنگار نشریه ورایتی گفتوگو میکرد، از حضور نیافتن در زمان نمایش فیلمش در جشنواره احساس غم و اندوه و البته خشم میکند و ادامه میدهد: «این اولین نمایش فیلمم برای تماشاگران عرب بود. وقتی شنیدم تماشاگران چه استقبالی از فیلم کردهاند، کمی آرام شدم.»
پرچم، داستانی بسیار ساده دارد و پرچم در آن نقش محوری بازی میکند. ماجراهای داستان در شهر جلیله اتفاق میافتد و زندگی روزانه نهچندان آرام اهالی آنرا به تصویر میکشد. شخصیت محوری داستان تامر، نوجوانی فلسطینی (با بازی محمد برکی که توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره مصر را از آن خود کند) است که در مدرسه با دوستانش سرگرم بازی و درس خواندن است. آشنایی بیشتر او با یکی از همکلاسیها آگاهیهای سیاسی و اجتماعی را در او زنده میکند و بهتدریج این پسر نوجوان، وارد فعالیتهای سیاسی پنهان اهالی شهر میشود. بهزودی تعدادی از بچههای مدرسه تصمیم میگیرند بهصورت پنهانی یک عملیات خطرناک انجام دهند و شخصیت اصلی داستان فیلم هم به آنها میپیوندد. اقدام مخاطرهآمیز که میتواند واکنشی سخت و عصبی از سوی رژیم اشغالگر قدس را بهدنبال داشته باشد، این است که پرچم این رژیم از فراز مدرسه به پایین کشیده شود و بهجای آن پرچم فلسطین افراشته گردد. زمان انجام این ماموریت غیرممکن هم بسیار مهم است. این اتفاق قرار است در روزی صورت گیرد که صهیونیستها از آن بهعنوان روز استقلال اسم میبرند و مردم فلسطین این روز را روز عزا اعلام کردهاند. مقامات رژیم اشغالگر قدس که بیم انجام حرکات انقلابی از سوی بزرگسالان فلسطینی را دارند، به اجرای بیشتر مقررات نظامی و محدودیتهای اجتماعی میپردازند. اقدام بچههای مدرسه که شور و هیجان زیادی با خود دارند، میتواند فاجعهای تلخ و مرگبار را در پی داشته باشد.
منتقد ورایتی با تحسین فیلم نوشت:«داستان پرچم با دقت و هوشیاری و بهشکلی حساس، داستان زندگی عادی مردم فلسطین و جوانان و نوجوانان آنرا بهگونهای به نمایش میگذارد که تا قبل از این در جایی دیده نشده است.» جالب اینکه نه تنها هیات داوران جشنواره مصر، جایزه بزرگ جشنواره را به پرچم دادند، جایزه ویژه تماشاگران هم به این فیلم تعلق گرفت. خوری از سال ۲۰۱۶ در تونس زندگی و فعالیت میکند و همسرش اسما چیبوب یک تهیهکننده است. دو کشور تونس و اسرائیل از سال ۲۰۰۰ و بعد از شروع انتفاضه دوم یا قیام فلسطینیها، هیچ روابط دیپلماتیکی با هم ندارند. به گفته خوری، این کشور شمال آفریقا خوشامدگویی خوب و دلپذیری از او کرد.
او که همزمان با ساخت پرچم، پدر هم شد، میگوید: «در تونس من مثل یک سلطان زندگی و فعالیت میکنم. داستان فیلم پرچم یک جورهایی داستان زندگی خود من و بسیاری از نوجوانان فلسطینی است و بیداری سیاسی و اجتماعی من را هم تعریف میکند و انعکاسی از زندگی خودم به حساب میآید. یادم میآید جوانتر که بودم، میترسیدم در اعتراضات و تظاهرات شرکت کنم. با دیدن جرات دیگران بود که من هم جرات پیدا کردم. زمان تحقیقات در رابطه با داستان فیلم بود که بیشتر از گذشته در زمینه فعالیتهای سیاسی فعال و اکتیو شدم. نوشتن درباره مصیبتهای ملت فلسطین و توجه به این نکته بسیار مهم که ۹۰ درصد شرکتکنندگان در تظاهرات جوانان و نوجوانان زیر ۲۰ سال بودند، چشمان مرا بازتر کرد و مسیر را مشخص و به من نشان داد.»
خوری برای واقعگراتر بودن فیلم و حفظ جنبههای مستند ماجرا، از بازیگران غیرحرفهای استفاده کرد و اشاره میکند که روند انتخاب آنها چند سال طول کشید. به گفته او: «هدف اصلیام این بود که تا حد توان به نسل جدید فلسطین وفادار بمانم. هر یک از پنج شخصیت اصلی فیلم، سمبل یکی از شرایطی هستند که در سرزمینهای اشغالی وجود دارد و آنها بخشهای مختلف اجتماعی فلسطین را نمایندگی میکنند. شخصیت تامر مثل یک صفحه کاغد سفید و خالی است که با ورود به ماجراها شکل گرفته و هویت کسب میکند. از آنجا که میخواستم فیلم بیننده داشته باشد و آنرا برای سالنهای خالی از تماشاگر نساختهام، اتفاقی نیست که بهدنبال سینمای قصهگو رفتهام و از روایت کلاسیکی استفاده کردهام که در سینمای مردمپسند و پرمخاطب دیده میشود. شاید داستان فیلم کمی تکراری و کلیشهای بهنظر بیاید و گفته شود این همان داستانی است که قبل از این بارها به تصویر کشیده شده است. تفاوت پرچم با کارهای مشابه در لحن متفاوت تعریف و قصهگویی آن است. من داستان را کاملا متفاوت از روایتهای مشابه تعریف کردهام.»
اشغال فلسطین ادامه نخواهد داشت
خوری از پرچم بهعنوان فیلمی سیاسی یاد میکند که تلاش نمیکند سیاسی باشد و ادامه میدهد: «تامر نوجوانی معمولی است که نگران امتحانات مدرسه است، با والدینش بحث و بگومگو میکند، چشمش به دنبال یکی از همکلاسیهاست و بهدنبال فراهمکردن پول برای خرید سیگار است و با همه اینها، در یک فضای کاملا سیاسی زندگی میکند. او یکی از نوجوانان فلسطینی از نسل جوانتری است که برای احقاق حقوق حقهشان میجنگند و مبارزه میکنند. اطمینان دارم این وضعیت پایدار نمیماند و اشغال ادامه نخواهد داشت. نمیدانم این اتفاق چه زمانی رخ میدهد اما این نکته را خیلی خوب میدانم که نسل جدید فلسطینی دیگر اشغال را نمیپذیرد. من زمانی که
همسن و سال این بچهها بودم، از نظر ذهنی اشغال را پذیرفتم. نسبت به صهیونیستها احساس کهتری میکردم. آنها به من گفته بودند چنین احساسی داشته باشم و من این کهتر بودن را قبول کرده بودم. در وجودم احساس کهتری میکردم. اما بچههای این نسل دیگر احساس کهتری نمیکنند.»