پیش از اکران فیلم «حرف آخر» به تدوین دوباره این اثر و عدم همکاری تهیهکننده با شما برای دیدن نسخه نهایی فیلم اعتراض کردید. امروز که فیلم اکران شده، نسخه نهایی را چقدر به آنچه که نسخه مطلوب شما است، نزدیک میدانید؟
آنچه که از ممیزیها متوجه شدم این است که لطمهای به داستان وارد نشده است. من هم وقتی از اصلاحاتی که در این فیلم اعمال شده بود باخبر شدم، به آنچه که اعتراض کردم مربوط به این مسئله میشد که چرا وقتی ممیزی به فیلم وارد شده، تهیهکننده آن را به کارگردان اعلام نکرده است. من مشکلی با ممیزی ندارم و میدانم که این رویه وجود دارد و اعمال میشود، در واقع بیخبر بودن من از این ماجرا موجب دلخوریام شد و هنوز هم درباره ممیزیها کسی به من اطلاعی نداده است و هرچقدر سعی کردم با تهیهکننده درباره آن صحبت کنم متأسفانه حاضر به صحبت نشده است و دارم از مجراهای قانونی این موضوع پیگیری میکنم.هنوز موفق نشدهام نسخهای که اکران شده را ببینم اما میدانم که تغییر صورت گرفته، تغییر چندانی نیست.
این تغییرات در چه مواردی صورت گرفته است؟
آنچه که دوستان در هنر و تجربه به من گفتهاند تغییرات در دیالوگها است. در واقع در یک سکانس که یکی از شخصیتهای فیلم در تنهایی به شکایت و صحبت با خدا مشغول میشود برخی دیالوگها حذف شدهاند یا موردی هم وجود دارد که وقتی زمان اعدام حکم خوانده میشود، بخشهایی از آن هم حذف شده است در حالیکه من در مشورت با محسن زالی مشاور فیلمنامه دقیقاً همان حکمی را نوشتم که در زمان اجرای اعدام خوانده میشود. البته من هنوز فیلم را ندیدهام و نمیدانم که دقیقاً چه اتفاقی رقم خورده است اما در مواردی که شنیدم فکر میکنم ممیزیها آسیب چندانی به کلیت اثر وارد نکرده است.
اکران فیلم «حرف آخر» در شرایط حاضر که اکثر فیلمها با شکست در گیشه مواجه میشوند را چطور ارزیابی میکنید؟
فیلم «حرف آخر» اثری کاملاً مستقل است، حتی یک ریال هم از بودجه این فیلم از جایی دیگر تأمین نشده است. در ایران وقتی از سینمای مستقل حرف میزنید در واقع از یک سینمای بی پشت و پناه صحبت میکنید، یعنی نه در تولید قرار است از شما حمایت شود و نه در پخش فیلم.به تجربهای که در ساخت و اکران فیلم «حرف آخر» کسب کردم به نظر من دیگر زمانهای نیست که ما بگوییم فیلم خوب یا بد وجود دارد، امروز به راحتی میتوان فیلم ساخت اما آنچه که فیلم را خوب یا بد میکند، پخشکننده است. در واقع یک پخشکننده میتواند یک فیلم کاملاً متوسط را به شکلی معرفی کند که اثر در حد یک شاهکار دیده شود و جوایز جهانی هم کسب کند. همانطور که در دنیا فیلمهای متوسط زیادی در طول سال جوایز معتبر جهانی را کسب میکنند چرا که پخشکننده خوبی هم دارند اما چون ما مستقل بودیم و پول زیادی هم برای پخش نداشتیم و آشنا و دوستی هم نداشتیم این فیلم در پخش شرایط خوبی پیدا نکرد و همینکه امروز فیلم در گروه هنر و تجربه اکران شده، بیشتر برایمان جنبه تبلیغات دارد که بگوییم فیلم اکران شده است. شاید یک جاهایی شما به اینکه در سینمای مستقل کار میکنید افتخار کنید اما در کل سینمای مستقل خیلی تنها و بیکس است.
در این فیلم صحنه اعدام وجود دارد که همان صحنه هم باعث شده که فیلم ردهبندی سنی +۱۵ بگیرد اما میشد که این صحنه را به شکل دیگری فیلمبرداری کرد که این ردهبندی سنی شامل فیلم نشود. چرا اصرار داشتید که با این جزئیات صحنه اعدام را فیلمبرداری کنید؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، وقتی داشتم فیلمنامه را مینوشتم فکر میکردم که ممکن است این صحنه دچار ممیزی شود اما با این حال فیلمنامه را با این صحنه نوشتم. شاید تا امروز چنین صحنهای در سینمای ما دیده نشده اما لازم بود که این خشونت به اوج خود برسد و آن اتفاقی که در انتهای فیلم میافتد با دیدن همین صحنهها ارزشمند میشود. خیلی اصرار داشتم که این صحنه وجود داشته باشد.
اما باید بگویم که این صحنه را در دو نسخه فیلمبرداری کردیم چرا که ما تصورمان این بود که احتمالاً این سکانس حذف میشود اما خوشبختانه این سکانس حذف نشد. حتی چند پلان دیگر بود که ما با تصور اینکه شاید این پلانها حذف شوند، دو نسخه فیلمبرداری کردیم اما خوشبختانه حذفیات در حد چند دیالوگ بود و آسیب چندانی به فیلم وارد نشد.
اما درباره اینکه چه اصراری به وجود سکانس اعدام داشتیم باید بگویم که این سکانس مهمترین بخش فیلم بود، مسیر قصه به سمتی بود که ما به همین سکانس با این جزئیات برسیم. ما ضربالمثلی داریم که میگوید بیگناه پای دار میرود اما بالای دار نمیرود، من این ضربالمثل را همیشه در ذهن داشتم و خیلی جاها هم این اتفاق رخ داده که بیگناه در پای دار نجات پیدا کرده است، زمانی که برای فیلمنامه این اثر تحقیق میکردم هم با چنین موردی مواجه شدم و واقعاً صحنه تکاندهندهای بود و البته باید بگویم که نمیتوانستم دقیقاً همان صحنه را اجرا کنم چرا که اگر قرار بر این کار بود قطعاً سکانس وحشتناکی میشد ولی لازم بود که در این حد برای رسیدن به مفهومی که مدنظرم بود این صحنه اجرا شود.فکر میکنم برای اولین بار است که در سینمای ایران صحنه اعدام به این شکل نشان داده میشود و خوشحالم که این صحنه حذف نشده است.
موضوع قصاص و اعدام مسئلهای است که در سینمای ما بارها به آن پرداخته شده و معروفترین اثر در سالهای اخیر «قصیده گاو سفید» است که به لحاظ محتوایی شباهتهایی به «حرف آخر» دارد. آیا در ساخت این فیلم نگاهی به «قصیده گاو سفید» داشتید؟
موضوع اصلی فیلم «حرف آخر» عدالت است، موضوعی که این روزها در جامعه ما درباره آن صحبتهای زیادی میشود و تا جایی که میدانم فیلمی درباره این مفهوم ساخته نشده است. ما بارها شنیدهام که گفته میشود در سینمای ایران لازم است کمی از نشان دادن این حد از اتفاقات تلخ، سیاهیها و… فاصله بگیریم و من هم با همین فرمول بسیاری از این نکات را کنار گذاشتم و فیلمنامهای نوشتم که این نشانهها را ندارد و واقعاً تصویرگر و روایتگری زیبایی است.
فیلم «حرف آخر» قصه یک قاضی را روایت میکند که حکم اعدام میدهد و دچار تردید میشود که اجرای این حکم درست است یا خیر. به همین دلیل تلاش میکند که جلوی اجرای این حکم را بگیرد، فیلم «قصیده گاو سفید» شباهت زیادی به این فیلم دارد اما تفاوتش در این است که قصه آن فیلم زمانی شروع میشود که فرد اعدام شده و قاضی متوجه حکم اشتباهش میشود و تلاش میکند که جبران کند اما «حرف آخر» قصهاش از زمانی روایت میشود که حکم صادر شده و قرار است اجرایی شود.نکته مهم برای من در این فیلمنامه نشان دادن یک قاضی بود که علیرغم اینکه وظیفهای برای جلب رضایت شاکی ندارد، تمام تلاش خود را به کار میبرد تا از اعدام یک انسان جلوگیری کند. ما در این فیلم حساسیت شغل قاضی را به تصویر کشیدیم، یک قاضی را نشان دادیم که مهربان است و حتی برای اجرای عدالت بر پایه نظام اخلاقی خودش از قانون هم میگذرد.
معمولاً فیلمهایی با این موضوعات در جشنوارههای خارجی به خوبی حاضر میشوند. آیا برای حضور این فیلم در جشنوارههای جهانی اقدامی داشتهاید؟
همانطور که گفتم پخشکننده است که فیلم را به موفقیت میرساند یا در این امر ناموفق عمل میکند. یکسری شبکههای خارجی فیلم را خریدهاند اما اینها کافی نیستند، و از آنجا که این فیلم کاملاً مستقل ساخته شده است ما پولی برای هزینه کردن در بازار جشنوارهها نداشتیم.وقتی فیلم دیده شد برخی به ما گفتند که قوه قضاییه سفارش تولید این فیلم را داده و برخی هم به ما میگفتند شما این فیلم را ساختهاید تا جریانهای خارج از کشور از شما حمایت کنند و در جشنوارههای جهانی موفق باشید درحالیکه هر دو نگرش هم اشتباه است و ما فیلم را با دغدغه شخصی ساختیم.
«حرف آخر» فیلمی بیادعا است که به دور از سیاهنمایی حرف تازهای میزند اما در موفقیت فیلم پخشکننده است که کار را معرفی میکند. به نظر من امروز تأثیرگذارترین افراد در سینما پخشکنندهها هستند و آنها حتی میتوانند فیلمی معمولی را به موفقیتهای جهانی بسیاری برسانند.