محسن اسلامزاده برای اهالی و علاقه مندان سینمای مستند نام آشنایی است. مستندساز ۴۲ ساله اهل مشهد که تاکنون فیلمهای مستند پرشماری را کارگردانی کرده، اما بیش از هرچیز برای چند اثر خود درباره افغانستان شناخته میشود. «تنها میان طالبان» محصول ۹۴ و «زندگی در میان پرچمهای جنگی» درباره داعش محصول ۹۸ ،شاخصترین آثار این مستندساز به شمار میآیند. او علاوه بر فیلم مستند «هیچ کس منتظرت نیست» درباره زنان کارتنخواب که از هفته آینده به اکران عمومی درخواهد آمد، در جشنواره فیلم مستند سینماحقیقت که به تازگی آغاز شده، فیلم مستند «پاییز پنجاه سالگی» را دارد که درباره شهید سردار قاسم سلیمانی از دید یکی از همرزمان و دوستان او ساخته شده است. درباره این فیلم با این مستندساز گپوگفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
همگام با «حاجقاسم» در خراسان و سیستان و بلوچستان
محسن اسلامزاده سازنده مستند «پاییز پنجاه سالگی» در گفتوگو با خراسان از لزوم پرداختن به خدمات سردار شهید سلیمانی در دوران فعالیت در شرق کشور میگوید
شهید محمد جمالی که فیلم را از زبان ایشان روایت کردید، برای مخاطب چندان شناختهشده نیست. مسئولیت ایشان در لشکر ۴۱ ثارا… چه بود؟
شهید جمالی یکی از نیروهای اطلاعاتی لشکر ۴۱ ثارا… بودند که از زمان دفاع مقدس با حاجقاسم همراه شدند. ایشان بعد از جنگ به سپاه سیرجان منتقل میشوند تا مسئول اطلاعات این سپاه شوند و این اتفاق مصادف میشود با همان مأموریتی که برای برقراری امنیت در شرق کشور، به حاجقاسم واگذار میشود. در آن زمان حاجقاسم با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۴۱، فرمانده قرارگاه قدس هم بودند که استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان، شرق استان هرمزگان و جنوب استان خراسان جزو آن بود. به همین دلیل شهید جمالی با حاجقاسم هماهنگ بودند. وقتی حاجقاسم از قرارگاه قدس و لشکر ۴۱ تودیع و به فرماندهی نیروی قدس سپاه منصوب میشوند، شهید جمالی در لشکر ۴۱ میماند تا بازنشستگی. ایشان بعد از بازنشستگی در چند اداره کار کردند، اما بعد از چند پیشنهاد رشوه، همهچیز را رها میکنند و بدون شغل دولتی، به زندگی عادی میپردازند. نزدیکی ایشان با حاجقاسم باعث میشود در شروع بحران سوریه، حاجقاسم ایشان را به سوریه دعوت کند و ایشان در سال ۹۲ به سوریه میرود تا بعد از حدود ۱۵-۱۶ سال دوباره زیرمجموعه حاجقاسم شود.
شهید جمالی در همان سال به شهادت رسید. درست است؟
بله، در همان سال ۹۲ و در دومین سفر به سوریه به شهادت میرسند. حاجقاسم آنقدر ایشان را دوست داشت که با دستان خود ایشان را به خاک سپرد.
چطور از راوی استفاده کردید که پیشتر به شهادت رسیده است؟
کار بسیار سختی بود. از بین خاطراتی که وجود داشت، سعی کردیم روایتی یکدست از آن شخصیتی که شهید شده، خلق کنیم.
کتاب مدونی از خاطرات ایشان وجود دارد؟
کتاب «پاییز پنجاه سالگی» مختصری از خاطرات ایشان را دارد، اما بعد، به صورت میدانی تحقیق کردم و آدمهای مرتبط را پیدا کردم.
از خود شهید جمالی هم فیلم مصاحبه دارید؟
نه، اما تصویر غیرمصاحبهای هست.
مستند شما اقتباسی از کتاب «پاییز پنجاه سالگی» نیست؟
نه، همان طور که عرض کردم کتاب گام اول تحقیقات بود. وقتی ما به میدان رفتیم، تحقیقات بسیار گستردهتری انجام دادیم، ولی با اجازه صاحبان کتاب از این نام استفاده کردیم.
فلسفه این نام چیست؟
بگذارید لو ندهم. وقتی مردم خودشان فیلم را تماشا کنند، متوجه میشوند.
درباره حضور شهید سلیمانی در شرق کشور کمتر از عراق و سوریه گفته شده است. در این باره توضیح میدهید؟
بخشی از تاریخ انقلاب، از برقراری امنیت تا خدمات مختلف، در جنوب شرق کشور اتفاق افتاده، اما این مناطق بسیار مظلوم واقع شده است. خودم وقتی سال ۸۶ مجموعه مستند «مرزبانان» را میساختم، آن جا با تصاویری مواجه شدم که متعلق به دهههای ۶۰ و ۷۰ بود و متوجه شدم که چه کارهایی در آن دههها در این مناطق انجام شده است. اتفاقا این مظلومیت درباره حاجقاسم هم صدق میکند، چون به برهه حضور ایشان در آن مناطق هم کمتر پرداخته شده، در صورتی که برای رمزگشایی شخصیت حاجقاسم باید بررسی دقیقی بین برهه دفاع مقدس و انتصاب ایشان به نیروی قدس انجام شود. باید چندین فیلم و مستند تهیه و پژوهشهایی انجام شود، چون تجربه جنوب شرق کشور تجربه بسیار گرانسنگی برای حاجقاسم بوده و بعدها در جهان اسلام تشابه شرایط با این برهه زیاد بوده است. مثلا تعامل با مردم، حضور دشمن در لباس مردم و فتنههای متعدد که به نظرم در تبدیل شخصیت «سردار سلیمانی» دفاع مقدس به «حاجقاسم جبهه جهانی مستضعفین» بسیار مهم است؛ یعنی تبدیل از یک فرمانده جنگی به فرماندهای که در جهان اسلام مدیریت میکند.
شما در کشورهای شرقی مستند ساختهاید و فکر میکنم بیش از هرچیز با مستند «تنها میان طالبان» شناخته میشوید. بین روایت این فیلم و مستند جدید ارتباطی هست؟
در پژوهشهای اینچنینی چه در جنوب کرمان و چه در افغانستان، سعی میکنم به دنبال کسب تجربه باشم و نگاهی معلممابانه و با پیشفرضهای ذهنی نداشته باشم. سعی میکنم اول برای خودم مسئله را حل کنم و بعد تجربهای را که کسب میکنم، برای مخاطب به نمایش دربیاورم. اصل تشابه این است، اما بافت مردمشناسی، زندگی اجتماعی، آیینها و… مردم این دو منطقه به یکدیگر نزدیک است و در نوع تعامل ما با مردم اهمیت دارد. مثلا ما در این مستند به سراغ شخصیتهای متفاوتی رفتیم. «بهادرخان» را داریم که در آن زمان حتی یک بار توبه شکسته، کار قاچاق انجام داده و دستگیر شده، اما وقتی حاجقاسم دیده که میتواند برگردد، کمک کرده که اعدام نشود و الان یکی از شخصیتهای بنام منطقه است. پیدا کردن این آدمها و تعامل با آنها، در رفتوآمدهای من در منطقه نقش داشته است.
اگر بخواهید نکتهای در ترغیب مردم برای تماشای مستند «پاییز پنجاه سالگی» بگویید، به چه چیزی اشاره میکنید؟
سعی کردم در این کار چند خلاقیت داشته باشم. اولا روایت از زبان کسی است که خودش در این دنیا نیست و خلاقیتی در گفتار متن دارد. در وهله بعد گفتار متن فیلم به لهجه شیرین کرمانی ساخته شده است. همچنین مصاحبههای خاص و تصاویر آرشیوی بکر در این فیلم وجود دارد. به لطف خدا یک شنبه هم که در جشنواره سینماحقیقت اکران شد، بازخورد خیلی خوبی داشت و امیدوارم پنج شنبه ساعت ۱۴ مخاطبان عزیز به جشنواره حقیقت در پردیس سینمایی ملت بیایند و فیلم را تماشا کنند.
مستند شما چه زمانی از تلویزیون پخش میشود؟
ان شاءا… اواسط دیماه به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی از شبکه یک پخش خواهد شد.
ممکن است اکران سینمایی هم داشته باشید؟
شاید ۳ یا ۴ روزی در هنروتجربه قبل از پخش اکران شود.
دیروز وقتی تماس گرفتم، گفتید در جلسهای درباره حق و حقوق مستندسازها صحبت کردید. توضیح میدهید؟
اگر بخواهم کلی بگویم، مستندسازها درست سازماندهی نمیشوند. موقعیتی در این کشور است و صدها مستندساز داریم که میتوانند در مواقع معمولی و خاص، فیلم بسازند و با فیلمهای خود جامعه را رو به جلو ببرند، اما از آنها درست استفاده نمیشود. بارها با مسئولان بحث داشتیم و الان که دوستان خودمان سر کارند، انتظارمان بیشتر است. مثلا در همین وقایع اخیر مستندسازها میتوانستند در برقراری دیالوگ بین مردم و مسئولان بسیار کمک کنند.
اجازه کار درباره این وقایع وجود ندارد؟
خیلی سخت است. خودم با سختی فراوان توانستم مستندی درباره وقایع سیستان و بلوچستان بسازم که الان در حال تدوین است. البته متوقف نشدیم و سعی میکنیم مستندهای خوبی بسازیم، اما انتظار ما از تلویزیون، معاونت سیما، شبکه مستند و… این است که مستندسازها را سازماندهی کنند و به آنها کار بسپرند. مستندسازان بدون چشمداشت مالی هم این کار را میکنند و بسیاری میخواهند وقت بگذارند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.
استقبال از جشنواره سینماحقیقت چطور است؟
سالن نمایش فیلم من که پر بود و چند سالن دیگر را هم که سر زدم، نصف بیشتر سالن پر بود.
این روزها درباره تحریم جشنواره زیاد صحبت میشود. تأثیر این تحریم چطور بود؟
باید بدانیم تمام سینما، کسانی نیستند که بیانیه صادر میکنند. الان اکران فیلمها و برنامههای جشنواره پرشور برگزار میشود. سالنها به میزان قابل توجهی مخاطب دارد و فیلمها دیده میشود. اتفاقا امسال جشنواره از پردیس چارسو به پردیس ملت منتقل شده و برای فیلم ساز بهتر است، چون ۴ سالن پردیس چارسو ۱۰۰ نفره بود و الان سالنهای ملت ۳۰۰ نفره است و با استقبال بیشتری مواجه میشود.