سعید پیردوست را بیشتر با حضورش در مجموعههای طنز مهران مدیری میشناسیم. از آقای پیردوست، صاحبخانه اردلان و بامشاد و پدر کوروش فروشنده لوازم صوتیوتصویری در سریال «نقطهچین» گرفته تا رئیس شرکت فرهاد و داوود در مجموعه «پاورچین» و سردارخان در سریال «شبهایبرره».
او که با بازی در فیلمهای مسعود کیمیایی وارد عرصه هنر شده بود اما با حضورش در مجموعههای کمدی تلویزیون به شهرت و محبوبیت رسید و به گفته خودش هنوز هم خیلیها او را با کاراکترهایی که در این آثار ایفا کرده میشناسند. پیردوست بعد از یک وقفه تقریبا طولانی با حضور در مجموعه «چشمبندی» به کارگردانی شاهد احمدلو بار دیگر در یک اثر کمدی ایفای نقش کرد و در این سریال نقش خانعمو، بزرگ خانواده را بازی کرد. شخصیتی که فراموشی یکی از ویژگیهای بانمک آن است. جامجم با این بازیگر گفتوگویی داشته که شاید خواندن آن برایتان جالب باشد. پس همراه ما باشید.
بعد از مدتها در مجموعه طنز چشمبندی ایفای نقش کردهاید که به نوعی میتوان گفت با حضور شما و سایر کمدینهایی که در این مجموعه بازی کردند، تداعیکننده طنزهای دهههای گذشته است. خودتان هم این احساس را داشتید و اینکه چطور شد بعد از سالها بار دیگر در یک سریال طنز بازی کردید؟
من بعد از فیلم آقای کیمیایی در هیچ اثری حضور نداشتم و وقتی با من از طرف پروژهها تماس گرفته میشد هم نمیپذیرفتم که در آن کار بازی کنم. چون دلایل خودم را داشتم اما وقتی این سریال به من پیشنهاد شد به خاطر اینکه شاهد احمدلو مثل پسر من است و خودم بزرگش کردم و از کودکی میشناختمش و خودش هم در فیلمهای آقای کیمیایی بازی کرده، قبول کردم که در این سریال بازی کنم. البته در صحبتهایی که با هم داشتیم به من گفت که چشمبندی سریالی نیست که به کسی بربخورد و تبدیل به هجو شود و قرار نیست به هر طریقی مخاطب را بخنداند. وقتی شاهد درباره نقش من هم صحبت کرد خوشم آمد که بازی کنم. فکر میکنم همانطور که شما گفتید تا حدودی فضای طنزهای دهه ۸۰ برای مخاطب تداعی میشود. البته آن سریالها هنوز هم با کارهایی که در این سالها ساخته میشود، متفاوت است. چون مردم با آن سریالها خاطره داشتند. از طرفی شرایط سنی من هم در آن سریالها فرق میکرد. بااینحال فکر میکنم مردم این سریال را دوست دارند و دنبال میکنند.
یعنی در این مدت نقش و کاری که دوست داشته باشید به شما پیشنهاد نشده بود؟
قبل از کرونا و حتی بعد از آن پیشنهادات خوبی به من نمیشد. بههرحال من با این سنوسال دوست دارم در کارهایی بازی کنم که فیلمنامه خوبی داشته باشد یا گروه خوبی باشند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و برخی از دوستان و همکاران هم من و خیلی از قدیمیها را فراموش کردهاند. تا اینکه چشمبندی پیشنهاد شد. بههرحال با شرایط جسمی و سنی که من دارم در حال کار هستیم و فیلمبرداری هنوز تمام نشده است.
منظورتان این است که نقش خانعمو و سکانسهای مربوط به بازی شما براساس توانایی جسمی شما نوشته شده است؟ اتفاقی که در سریال «آقا و خانم سنگی» برای رضا رویگری افتاد که مجبور بود با ویلچر بازی کند و شخصیتپردازیاش در داستان اینگونه شکل گرفت؟
من فکر میکنم اینطور بوده و بچهها بهخصوص شاهد احمدلو به من لطف داشته و همینطور که شما گفتید سعی کردند سکانسهای من را براساس شرایط جسمی و روحیام طراحی کنند تا همچنان در کنار بازیگران دیگر در این سریال حضور داشته باشم.
کار با شاهد احمدلو بهعنوان کارگردان چطور بود؟ چون شما پیش از این با هم در سینما همکاری داشتید و فکر میکنم برای نخستین بار است که در آثار این کارگردان حضور دارید.
خیلی خوب بود. من شاهد را از کودکیاش میشناسم و با خودش و پدرش رفاقت دیرینه دارم. البته در یک تلهفیلم به نام «پسرها سرباز به دنیا نمیآیند» که او ساخته و کار جالبی هم بود، بازی کرده بودم اما تجربه حضور طولانیمدت در یک سریال را با او نداشتم اما دیدم در شرایط فعلی کار کردن بهتر از فرسودگی است.
نقش خانعمو چقدر مورد توجه مخاطبان این سریال قرار گرفته است و چه واکنشهایی از مردم درباره این شخصیت دیدهاید؟
تا جایی که با من برخورد میکنند و دربارهاش حرف میزنند، متوجه شدم که سریال را تماشا میکنند و از خانعمو هم خوششان آمده است. بههرحال همین فراموشکاری آدمی که آلزایمر دارد، در موقعیتهایی بانمک و شیرین است اما عدهای به من گفتند چرا زمان سریال کوتاه است و دوست داشتند هر قسمت زمان بیشتری داشته باشد. معمولا میگویند تا میخواهیم وارد ماجراها شویم، آن قسمت تمام میشود و باید تا شب بعد منتظر بمانیم.
خانعمو و ویژگیهایی که داشت ازجمله همین فراموشکاریاش چقدر برایتان در فیلمنامه شخصیت جالبی بود و فکر میکردید جای کار بسیاری در بازی دارد؟
خانعمو بزرگ یک خانواده است، ولی اشتباهاتی دارد که آن را برای مخاطب باورپذیر میکند. همین که آدمها را با هم اشتباه میگیرد یا اشعار را فراموش میکند، جزو ویژگیهای این شخصیت است که به شیرینی آن افزوده. هرچقدر این سریال جلوتر میرود، اتفاقات بامزه دیگری را هم رقم میزند. البته بستگی به واکنشهای مردم هم دارد. اینکه چقدر با این شخصیت ارتباط برقرار کرده باشند.
منظورتان این است به دلیل اینکه تصویربرداری سریال هنوز در جریان است، کارگردان و نویسنده با توجه به بازخوردها و واکنشهای مخاطبان موقعیتها و دیالوگها را برای شخصیتها و بهخصوص خانعمو طراحی میکنند؟
فکر میکنم بله این اتفاق افتاده است و نویسنده و کارگردان برمبنای استقبال مخاطبان از شخصیتها و موقعیتها سکانسهای بعد را طراحی میکنند.
قطعا وقتی مردم شما را میبینند، واکنشهای جالبی دارند و شخصیتهایی که تا به امروز در سریالها بازی کردهاید برایشان تداعی میشود. بیشتر کدام شخصیت را با دیدن شما به یاد میآوردند و دربارهاش صحبت میکنند؟
تقریبا اغلب شخصیتهایی را که در سریالهای تلویزیون بازی کردم، مردم دوست دارند اما بیشتر آقای رئیس در «پاورچین» را به یاد دارند و دربارهاش حرف میزنند. جالب است که هنوز هم وقتی من را میبینند به تبع نقشی که در آن مجموعه داشتم، کاغذ و قلم به من میدهند و از من امضا و پاداش میخواهند (میخندد). البته درباره شبهایبرره هم با من شوخی میکنند و آن مجموعههای موفق در ذهنشان تداعی میشود. بههرحال آن سریالهایی که ساخته میشد برای مردم سراسر خاطره بود و شبها خیابانها به خاطرش خلوت میگردید. آنوقتها انتخاب بازیگران توسط کارگردانها بهدرستی انجام میشد و همین موضوع باعث میگردید مخاطب با آن شخصیتها ارتباط برقرار کند. ما در سریالها افراد سالخورده را بیشتر میدیدیم اما در برخی مجموعههایی که این اواخر ساخته میشوند، کمتر شاهد حضور پیشکسوتها هستیم و این هم به انتخاب کارگردانها و تهیهکنندهها برمیگردد اما متاسفانه این روزها زیاد میبینیم که هنوز بازی فلان آقا یا خانم بازیگر در یک سریال تمام نشده، با سریال بعدی قرارداد بسته است.
در سریال «۸۷ متر» هم پدر خانواده هستم
سعید پیردوست در پاسخ به این سؤال که شما با کیانوش یاری هم سریال «۸۷ متر» را کار کردهاید. تا جایی که امکان دارد میتوانید از نقشی که در این سریال بازی کردهاید و همکاری با این کارگردان بگویید؟ میگوید: به نظر من آقای عیاری در کار خود یک جواهر است. یعنی هم از نظر شخصیتی و هم به لحاظ کاری نمونه است. همکاری با این شخصیت برای من افتخار بود. امیدوارم بهزودی پخش شود و مردم از تماشای آن لذت ببرند. چون سریال بانمکی است. من در این سریال نقش پدر خانواده را بازی کردم. پدری که دامادش سر او کلاه گذاشته و بههمینخاطر ماجراهای جالبی شکل میگیرد. البته مخاطب امروز به قدری غیرقابلپیشبینی است که تا سریال روی آنتن نرود، نمیتوان پیشبینی از موفقیت آن داشت. چون شرایط کار و مخاطب امروز با سالهایی که ما سریالهای طنز بازی میکردیم، خیلی فرق میکند. آن وقتها میشد پیشبینی کرد کدام سریال میگیرد اما در شرایطی هستیم که این امکان اصلا وجود ندارد ولی با توجه به فیلمنامهای که خواندم و کارگردانی آقای عیاری فکر میکنم آن سریال هم برای مخاطب جالب و دیدنی باشد و شخصیتی هم که من بازی میکنم، به دل مخاطب بنشیند. چون کاراکتر بسیار خوب و خاصی است.