خودم به عنوان بازیگر وقتی پیشنهاد بازی در یک سریال ارائه میشود سعی میکنم ببینم چقدر نقش پیشنهادی متفاوت با کارهای قبلی است و چقدر جای مانور دارد و برای همین است که چندان علاقهای به ایفای نقشهای تیپیکال ندارم.
یکی از گونههای خوب سریالسازی که در دورههای مختلف، مخاطب دارد گونه کمدی است، ولی انتظار داریم کمدیهای تولیدی، نسبت به قبل پیشرفت داشته باشند. در مقوله کمدیسازی اینکه توجه کنند به خلق کاراکتر کمدی نیز بسیار اهمیت دارد، ولی واقعا چند درصد فیلمنامههای طنز نگارش شده به سمت خلق کمدی میروند؟ مطمئنا خیلی اندک است و به جایش یکسری کمدی تولید میشود که به جای داستانپردازی و خلق کمدی موقعیت از بازیگران، شیرینکاری میخواهند بلکه مخاطب بخندد. این مسألهای غیرحرفهای است که نقش مهم نویسنده فیلمنامه فاکتور گرفته شود و بازیگر باشد که بخواهد با بداههپردازی، فیلم یا سریال را جلو ببرد.
اگر نویسنده، نویسنده باشد و بتواند کاراکترهای لازم را در فیلمنامه پردازش کند، بدیهی است بازیگر حرفهای هم بهخوبی خواهد توانست نقش را درک و آن را بازی کند و البته نباید نقش کارگردان را در اجرای نماهای کمدی هم درنظر نگرفت، چون هرچقدر متن آماده باشد باز کارگردانی که تجربه کافی دارد میتواند به آن نقش و جایگاهش اهمیت افزون دهد. برخی کارگردانان از بازیگران قدیمی فقط اجرای تیپ میخواهند که گاهی لازم است، ولی نباید که سریال را با تیپسازی هدر داد.
درست است که شاید بازیگر قدیمی و پا به سن گذاشته نتواند انرژی فیزیکی لازم را داشته باشد، ولی هوش و ذکاوت بالای بازیگران قدیمی باعث میشود درک بهتری از تحلیل نقش داشته باشند و همین درک باعث میشود نقش را به طور ویژه ارائه کنند. برای امثال من که کار تئاتر کردهایم ایفای تیپ زیاد سخت نیست، اما لذتی که ایفای کاراکتر واقعی دارد، تیپسازی ندارد.
اینکه به من پیشنهاد بازیگری بدهند فقط برای نقشهای مادربزرگی که ده بار قبلا آنها را ایفا کردهام، لذتی ندارد چون حس بازیگری را از من میگیرد و شخصا وقتی تفاوتی در کاراکتر و حتی داستان با سایر آثار قبلی که در آنها بازی کردهام، حس نکنم همکاری نمیکنم. گاهی رد یک پیشنهاد نادرست همارز قبول یک پیشنهاد درست است، چون تا حرفهای فکر نکنیم نمیتوانیم تفاوت پیشنهادهای مختلف را حس و بهتر را از بدتر جدا کنیم.
اگر نویسنده، نویسنده باشد و بتواند کاراکترهای لازم را در فیلمنامه پردازش کند، بدیهی است بازیگر حرفهای هم بهخوبی خواهد توانست نقش را درک و آن را بازی کند و البته نباید نقش کارگردان را در اجرای نماهای کمدی هم درنظر نگرفت، چون هرچقدر متن آماده باشد باز کارگردانی که تجربه کافی دارد میتواند به آن نقش و جایگاهش اهمیت افزون دهد. برخی کارگردانان از بازیگران قدیمی فقط اجرای تیپ میخواهند که گاهی لازم است، ولی نباید که سریال را با تیپسازی هدر داد.
درست است که شاید بازیگر قدیمی و پا به سن گذاشته نتواند انرژی فیزیکی لازم را داشته باشد، ولی هوش و ذکاوت بالای بازیگران قدیمی باعث میشود درک بهتری از تحلیل نقش داشته باشند و همین درک باعث میشود نقش را به طور ویژه ارائه کنند. برای امثال من که کار تئاتر کردهایم ایفای تیپ زیاد سخت نیست، اما لذتی که ایفای کاراکتر واقعی دارد، تیپسازی ندارد.
اینکه به من پیشنهاد بازیگری بدهند فقط برای نقشهای مادربزرگی که ده بار قبلا آنها را ایفا کردهام، لذتی ندارد چون حس بازیگری را از من میگیرد و شخصا وقتی تفاوتی در کاراکتر و حتی داستان با سایر آثار قبلی که در آنها بازی کردهام، حس نکنم همکاری نمیکنم. گاهی رد یک پیشنهاد نادرست همارز قبول یک پیشنهاد درست است، چون تا حرفهای فکر نکنیم نمیتوانیم تفاوت پیشنهادهای مختلف را حس و بهتر را از بدتر جدا کنیم.