مهرداد کوروشنیا گفت: سریالهای کرگدن و ممنوعه را برای شبکهنمایش خانگی نوشتم که در مرحله ساخت، شکلی تجاری به خود گرفت و تغییراتی کرد که باعث نوعی لجبازی درونی در من شد.
مهرداد کوروشنیا یکی از نمایشنامهنویسان و کارگردانان باسابقه در حوزه تئاتر است که با ورود به عرصه سینما برای خیلیها بهعنوان یکی از امیدهای سینمای ایران تبدیل شده است. کوروشنیا این روزها با اولین ساخته سینمایی خود بهنام «بیآبان» در گروه هنر و تجربه حضور دارد. آبان، نام شخصیت اصلی مرد داستان فیلم است. او درباره انتخاب عنوان فیلم گفت: این نام عامدانه انتخاب شد. چون در آبان دمای هوا شکسته میشود و از همان زمان است که از دوره گرما به دوره سرما میرویم. به همین دلیل بود که فیلمبرداریمان را دقیقا از ۲۹ مهرماه شروع و ۲۷ آبان تمام کردیم.
او درباره دلیل بهکارگیری نشانههای مختلف در این فیلم گفت: این نشانهها تصادفی نیست. دوست داشتم فیلمم کمدیالوگ باشد و از سینمای آپارتمانی فاصله بگیریم. متاسفانه ما اقلیم خود را در فیلمهایمان نشان نمیدهیم و از باورها، سنتها، افسانههای بومی و ملیمان استفاده نمیکنیم. بنابراین در درجه اول تلاشم در بیآبان استفاده درست و بجا از جغرافیای شمال کشور بود که امکانات نشانهشناسانه به ما میدهد. با امکانات نشانهشناسی آن اقلیم متوجه میشویم آبان، جنگلبان درونگرایی است که با طبیعت مأنوس است. او با خانوادهای وصلت کرده که هروقت مادرزنش را میبینیم، حالمان بد میشود. در پسزمینه تصویر مادرزن تصویر درختهای قطعشده را میبینیم و نتیجتا متوجه تقابل میان روحیه و منش یک جنگلبان بهعنوان نگهبان طبیعت و مادرزنش میشویم که قصد دارد درختان را برای منافع شخصی خود قطع کند.
کوروشنیا درباره دغدغهاش در بیآبان و تفاوت این اثر با فیلمنامه سریالهای «کرگدن» و «ممنوعه» که برای شبکهنمایش نوشته است، گفت: سریالهای کرگدن و ممنوعه را برای شبکهنمایش خانگی نوشتم که در مرحله ساخت، شکلی تجاری به خود گرفت و تغییراتی کرد که باعث نوعی لجبازی درونی در من شد. من سالها نمایشنامه نوشتم و کار فرهنگی انجام دادم و بعد از این دو سریال بود که تصمیم گرفتم فیلمی بسازم که بتوانم دیدگاه و سلیقه واقعیام را به کسانی که مخاطب سریالهایم هستند نشان دهم. بنابراین به این فکر کردم که چه موضوعی در ایران و دنیا خیلی مهم و البته در حال کمرنگشدن است که مقولهای به نام «وجدان» به ذهنم رسید. محور فیلمم را وجدان گذاشتم و اینکه یک انسان چقدر میتواند متعهد به مسائل اخلاقی و وجدان باشد. در این فیلم میبینیم آبان بعد از سالها که از وقوع جرم میگذرد با منفعت و حقیقت درگیر میشود. به نوعی منفعت و حقیقت مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
او در ادامه گفت: فکری که پشت بیآبان بود به نوعی تداعیکننده باغآلبالو است. البته نمایشنامهای دارم بهنام «درختها» که کمی نزدیک به باغآلبالو است اما حقیقت این است که بیشتر نمایشنامههای من حالوهوای ملی و وطنی دارد.