جهانگیر الماسی بیش از ۵۰ سال است که در عرصه هنر فعالیت میکند و در سریالهای بسیاری حضور داشته و نقشهای ماندگاری را در تلویزیون ایفا کرده است. از جمله حضورش در مجموعههای هزار دستان، کوچک جنگلی، گوهر کمال، پس از باران، طفلان مسلم و در چشم باد.
شما سالهاست در سینما و تلویزیون نقشهای ماندگاری را بازی کردهاید اما چند سالی است حضور کمرنگی در آثار نمایشی دارید. دلیل خاصی دارد؟ آیا دوستان فیلمساز شما را فراموش کردهاند یا خودتان ترجیح میدهید کمتر حضور داشته باشید؟
من همیشه در کارهایی که پیشنهاد شده بازی کردم و بهدنبال نسبتی بین خودم و آن کار و مردم بودم. از طرفی رویکرد برخی تهیهکنندهها و کارگردانهای سینما متاسفانه طبق یک آمار اشتباه و یک دستکاری فرهنگی در حوزه نشانه شناسی بازار و استقبال مردم، تصرفی شده است. یعنی از کلمه کمدی گرفته تا لفظ مردمی و من دلیلش را نمیدانم که چرا وقتی میگویند یک کار مردمی است باید سخیف، سطحی، مبلغ فحاشی و بیادبی و بیتربیتی باشد. ما در فرهنگ عامیانهمان همیشه در کنار ارزشهای اعتقادیمان چیزهایی به نام ادب، شخصیت و تربیت داشتیم. هیچ ملتی مثل ما برای رفتار اجتماعی مردم این همه واژه ندارد. همین رویکرد باعث شده آدمهایی مثل بنده جایی در آثار نمایشی نداشته باشیم، چون ما قائل به اصولی هستیم و این اصول وقتی رعایت نمیشود، خود به خود ما کنار گذاشته میشویم.
این موضوع بیشتر در فیلمهای سینمایی وجود دارد. در تلویزیون ما کمتر با چنین پدیدهای مواجه هستیم. از دیدارتان با آقای قرایی بگویید که از شما تقدیر بهعمل آوردند.
بله، همین موضوع باعث شده من سالهاست در سینما فعالیت نکنم. درباره دیدار مدیرکل روابط عمومی صداوسیما هم باید بگویم که خیلی خوشحال شدم به یادم بودند. اتفاقا در صحبتی که با آقای قرایی در آن دیدار داشتم هم گفتم، با دوستی برای خیریهای رفته بودیم که به همت صداوسیما و شهرداری برگزار شده بود و ما با گلریزان حدود ۳۰۰ مادر را آزاد کردیم. ما به یک مدیریت هوشمند در روابط اجتماعیمان نیاز داریم تا درگیر چنین مسائلی نشویم.
در همان مراسم دیدار با مدیرکل روابط عمومی صداوسیما این مسائل را مطرح کردید تا در سریالسازی به این موضوعات پرداخته شود؟
ما تابع آموزههایی هستیم که با آنها بزرگ شدهایم. یعنی من با فرهنگی شکل گرفتم که راجع به هر موضوعی اظهارنظر نمیکنم. متاسفانه برخی از همکاران خودشان را نخود هر آشی کرده و درباره هر چیزی اظهارنظر میکنند. با اینکه تخصصی در این زمینهها ندارند.
شما پیشکسوتها به نوعی گنجینه هنر هستید، بنابراین فکر میکنید چقدر باید به پیشکسوتهای این عرصه بها داده شود و از آنجا که از سنی به بعد نقشهای چندان خاص و ویژهای برای پیشکسوتها نوشته نمیشود، توجه بیشتری به خواستههای آنها در آثار نمایشی شود؟
به نظر من باید زمینه کاری برایشان مهیا شود. گرچه در برخی موارد با تبعیضها روبهرو هستیم. یعنی آقا و خانمی را دعوت به کار میکنیم که اصلا تخصصی در هنر ندارد. در صورتی که ما آموزشگاهها و دانشگاههای بسیاری داریم که همه ساله خروجیهای زیادی مرتبط با هنر دارند و باید به آنها بها داده شود. دانشجوها و هنرآموزهایی که هزینههای بسیاری بابت آموزش پرداخت کردهاند اما متاسفانه در سینما میبینیم چهرههایی وارد این عرصه میشوند که نتیجه مهمانیهای شبانه و آشنایی با عوامل سازنده آن فیلم است و تاسفبارتر اینکه به جای کمدی، لودگی بازی کرده و دستمزدهای کلانی هم دریافت میکنند. آن هم در حالی است که همنسلان من تا ۱۰ سال بدون دستمزد کار میکردند، چون میگفتند باید اول یاد بگیرید. من غبطه میخورم وقتی این چیزها را میبینم. چون من در ۷۰سالگی هنوز مستاجرم. نه فقط من، بلکه خیلی از همکاران و همسنهای من مستاجر هستند اما عدهای هنوز نیامده بار خود را بستهاند و میلیاردی دستمزد میگیرند! اما ما فراموش شدهایم.
البته صداوسیما و مردم هیچگاه شما را فراموش نکردهاند.
تلویزیون که خانه من است و من با تلویزیون فعالیت تصویریام را آغاز کردم. اولین تولید تئاتر تلویزیونی بعد از انقلاب را من و آقای بشردوست در خرداد سال ۱۳۵۸ انجام دادیم. اولیه تلهپلی یعنی چیزی بین تئاتر و فیلم را من برای تلویزیون ساختم. همینطور مجموعههای «همشهری» و «ستارخان» که فیلمنامهاش را من نوشتم. من همراه پرویز بشردوست اولین نشریه فرهنگی هنری بعد از انقلاب را با نام نوشین منتشر کردیم. آن زمان کسی ما را حمایت نمیکرد و با سختیهای بسیاری این کارها را انجام میدادیم اما هدف مقدس ما مسئولیت اجتماعی بود. به همین دلیل وقتی بعضی چیزها را میبینم ناراحت میشوم. اینکه عدهای بدون تجربه و تخصص و توانایی وارد عرصه هنر شدهاند و دستمزدهای کلانی هم میگیرند. در صورتی که وظیفه هنر، تولید و توزیع دانایی و آگاهی به صورت مستقیم و غیرمستقیم است.
شما نقشهای متفاوت و ماندگاری را در تلویزیون بازی کردهاید که برای مردم خاطرهساز شده است. با این حال کدامیک از نقشها را خودتان بیشتر دوست دارید یا مردم با دیدن شما آن سریال و نقش در ذهنشان تداعی میشود؟
مردم که همیشه لطف دارند و من را با همه نقشهایی که بازی کردهام به یاد میآورند. شاید به این دلیل است که از حدود ۳۰۰ نقشی که به من در یک مقطعی پیشنهاد شد، من فقط ۲۰ کار بازی کردم. آن هم به خاطر اصل مسئولیت اجتماعی که داشتم. به همین دلیل کارها ماندگار شدند. البته خودم همه کارهایی را که بازی کردم دوست دارم اما مردم سریالهای «پس از باران»، «هزاردستان» و «گوهر کمال» را بیشتر به خاطر دارند و دوست داشتند. با اینکه من در پس از باران نقش منفی بازی کردم اما مردم دوست داشتند و در ذهنشان ماند. برای من که فرقی نمیکرد نقش منفی بازی کنم یا مثبت. یکسری ملاکها مهم بود که باعث انتخاب میشد که خوشبختانه ملاکهای درستی بود.
نوجوانی و جوانیام با تلویزیون گذشت
الماسی در حاشیه دیدار با مدیرکل روابط عمومی صداوسیما گفت: من تا امروز بههیچوجه به تولید اثر هنری و رسانهای بهعنوان منبع درآمد صرف نگاه نکردم. برای اینکه پشتش یک مسئولیت اجتماعی و تاریخی نهفته است. من در سازمان صداوسیما و تلویزیون ایران از نوجوانی و جوانی که فعال بودم، زندگی کردن را تجربه کردم و یاد گرفتم. با اینکه رشته تحصیلی من در دانشگاه چیز دیگری بود اما از کودکی درست از چهارپنج سالگی با دنیای نمایش آشنا شدم و آن را شناختم.