به هر حال این کنسرتها هزاران ایراد دارد، از فالش خواندنها و تا پلیبکهای عجیب و غریب، مثل همین اجرای «معین زد» که به تازگی وایرال شده
عجب مکافاتی شده؛ تا چند ماه پیش چه کسی فکرش را میکرد که امتناع برخی از خوانندهها در برگزاری کنسرت تبدیل به یک معضل شود، حالا که البته کنسرتها راه افتاده مساله عجیب دیگری رخ داده، خوانندهها «شاد» نمیخوانند. برخی میگویند این رفتار خوانندهها دوگانه است؛ اگر بنا به ادعای خودشان عزادار مردم هستند، چرا راضی به برگزاری کنسرت شدند، مثلا سیروان و زانیار از این لحاظ در فضای مجازی خیلی تحت فشار قرار گرفتندو اگر عزادار نیستید چرا شاد نمیخوانید، نقدی که بیشتر از هر خواننده دیگری اشاره به اجرای غمگین ماکانبند داشته.
خب به هر حال همه میدانند که «ماکانبند» یکی از فانترین و شش و هشتخوانترین گروههای موسیقی است و اصلا آن استایل کامران و هومنیِ که دارند شاید اولین دلیل شهرتشان شد آنها البته این بار خلاف گذشته رفتار کردند و همین هم باعث شد که در مرکز توجه قرار بگیرند آنها تصمیم گرفتند درکل کنسرت، آهنگ شاد نخوانند. به همین سادگی! در واقع ماکانبندیها با این تمهید توانستند یک نوع هماهنگی ایجاد کننده میان قطبهای متضاد فکری در این روزهای ایران، هم کنسرت گذاشتند و هم از تیغ تیز منتقدان رها شدند.
البته این رفتار هم تحمل نشد و منتقدانی هم داشت. برای مثال، ایرنا درباره کنســرت ماکانبند نوشته: «نکته عجیب این کنســرت آن بود که برخلاف آنچه تصور میشد، در طول این برنامه، هیچ آهنگ شادی خوانده نشد و تمام آهنگها، تمی غمگین داشتند. این اتفاق سبب شد تامخاطب، شنونده یک جریان یکنواخت در طول کنسرت باشــد. مخاطبانی که خیلی آرام ســر جای خود نشســتند و چندان به وجد نیامدند که بخواهنــد از جای خود بلند شــوند. این اتفاق چندینبار با اعتراض بسیاری از مخاطبان همراه شد که با فریاد «شادش کن» از ماکانبند تقاضا کردند تا آهنگهای شاد بخواند اما آنها اصرار عجیبی روی اجرای آهنگهای غمگین داشتند و هیچ توضیحی هم نسبت به این اقدام عجیب خود ندادند.
امیر مقاره، در طول اجرای این شب، دو بار هنگام اجرای برنامه بغض و گریه کرد که باز هم در این ارتباط،حرفی با مخاطبان نزد.« اینکه چرا امیر مقــاره گریه کرده و در موردش با کســی حرف نزده، اصولا به خودش مربوط اســت اما درباره اجرای یکنواخت هم باید گفت الزاما یکنواختی همیشه چیز بدی نیست و اساسا هنرمند بازتابی ازمحیط پیرامون خودش است اما انتقادها صرفا بــه ماکانبند نبوده و این روزها اجراهای جشــنواره فجر هم از باب غمگین بودنشان زیر تیغ برخی منتقدان اســت.
بعضیها بهتازگی به غمگین بودن آهنگهــای خوانندگان در جشــنواره زیاد اهمیت میدهند و برای مثال ایرنا درباره کنسرت مسعود صادقلو اینطور مینویســد: «نخستین موردی که درکنسرت صادقلو احساس میشــد، غمگین بودن بیش از اندازه خواننده بود. آهنگها حس نداشتند و این اجرا، باروحیه سرد و برخورد منقبض خواننده، موجبات تعجب بسیاری از افراد حاضر در سالن را فراهم آورد. صادقلو، کنسرت خود را با آهنگ غمگین شروع کرد، آهنگهای دوم وسوم هم به همین ترتیب، غمگین بودنــد و از همان ابتدا میشــد صدای مخاطبان داخل سالن را شــنید که با صدای بلند از خواننده میخواســتند تا شــادش کند.
خیلی عجیب بود که صادقلو بدون توجه به این درخواستها، اگرچه درادامه چند کار شاد هم اجراکرد اما تقریبا لبخندبه لب نیاورد و با روحیهای غمبار، فقط خواند. این رویکرد سبب شد تا وی ۱۴ آهنگ را درکمتر از ۵۵ دقیقه بخواند و رکورد کمترین مدت زمان کنســرت را به خود اختصاص دهد. «حال اینکه اساسا در نقد یک موسیقی نمیتوان به غمگین بودن یا شــاد بودن آن اعتراض کرد. شاید نه از ماکانبند خوشمان میآید نه مسعود صادقلو گوش میکنیم و نه هیچکدام ازخوانندگان حال حاضر آهنگهایشان در دستگاه پخشمان پلی نمیشود اما خوب است گاهی اوقات برای به چالش کشیدن، حداقل بدانیم ازچه زاویهای یک اثــر را نقد کنیم.
به هر حال این کنسرتها هزاران ایراد دارد، از فالش خواندنها و تا پلیبکهای عجیب و غریب، مثل همین اجرای «معین زد» که به تازگی وایرال شده و نشان میدهد که کلا پلیبک اجرا کرده، اما به هر حال مساله حال و هوای یک کنسرت واقعا امر قابل نقدی نیست و بیش از هر چیز حال و هوای هر کار هنری برگرفته از محیط پیرامون است.