سریسازی بیمحتوا در دو پلتفرم
فارغ از اینکه پلتفرمها در این بازار مکاره و پرهیاهو و باوجود انواع و اقسام تولیدات و کلی بریز و بپاش، هرازگاهی تنها موفق به ساخت یکی دو سریال و برنامه تا حدودی پربیننده میشوند و آن را در بوق و کرنا میکنند، برخی اوقات هم استاد تخریب و به بیراهه بردن همان تک اثر نسبتا موفقی هستند که قبلا نمایش دادهاند.
مافیا بازی
در اینکه سعید ابوطالب، کارگردان و برنامهساز خوب و موفقی بهویژه در زمینه رئالیتیشو است، تردیدی نیست و توانسته در این چند سال اخیر، تواناییاش را در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی نشان دهد. این کار البته به جز توانایی و استعداد، نیاز به هوش و ارتباطات هم داشت که ابوطالب بهواسطه پیشینه و موقعیتش از هر دوی آنها برخوردار بوده است. شاید اگر هر کارگردان و تهیهکننده دیگری جز ابوطالب میخواست چنین برنامهای بسازد، با آن موافقت نمیشد یا بهسختی مجوز آن را دریافت میکرد اما ابوطالب هم به علت تجربیاتش در رئالیتیشو و برنامههایی چون شام ایرانی، سرزمین ایرانی و رالی ایرانی و هم بهدلیل همان مناسبات و رفاقتهایی که دارد، مسیر همواری برای ساخت برنامهای مثل شبهای مافیا پیشرو داشت. باز از نکتههای قابل اشاره دیگر اینکه ابوطالب که زمان فعالیتش در کمیسیون فرهنگی مجلس، طرح استفاده مدیریت شده از ماهواره را دنبال میکرد، حالا خود از طریق برنامهسازی با مدل ماهوارهای و نمونههای خارجی- البته با محتوای وطنی- به فکر مقابله با جریان نفوذ و معطوف کردن توجه مخاطب از ماهواره به محصولات فرهنگی داخلی است و این نگاه را در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دنبال میکند.
منتقدی مروج فرهنگ غربی
هرچند این نگاه کمی خوشبینانه است و در حالتی بدبینانه و چهبسا واقعبینانه میتوان این برنامهها را کپی دست چندم و اینجایی نمونههای موفق جهانی بدون کپیرایت دانست و گفت کسی که زمانی اعلام کرده بود: «سازمان صداوسیما موظف است حداکثر تا شش ماه پس از تصویب این قانون (طرح استفاده مدیریت شده از ماهوارههای پخش مستقیم) با راهاندازی حداقل سه شبکه تلویزیونی با گستره کشوری نسبت به دریافت و پخش همزمان آن دسته از برنامههای شبکههای ماهوارهای که مغایر با ارزشها و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی نباشد، اقدام کند.» در این چند سال خودش به مروج فرهنگ غربی و ماهوارهای تبدیل شده است، هرچقدر برنامهای مثل شام ایرانی تا حدودی توانسته باشد به نمونهای رام و اینجایی تبدیل شود. برنامهای مثل شبهای مافیا چندان با سازوکار فرهنگ ایرانی ــ اسلامی سازگار نیست و با وجود همه تلاشها و رعایتها، تقریبا همه چیز این برنامه رنگ و بویی غربی دارد و فارغ از اصطلاحات خاص بازی مافیا، بیشتر شاهد ادا و اصولی بیگانه با فرهنگ ایرانی هستیم.
ترویج فضای تجملی
گرچه این بازی استدلالی و گروهی ممکن است دستاوردهایی چون دعوت به وحدت و همدلی داشته باشد اما مسیر موفقیت و پیروزی آغشته به انواع خدعه، نیرنگ و فریب است و حتی تکرار آن در قالب یک بازی هرچقدر هم جذاب باشد، اثرات و تبعات منفی خود را در جامعه خواهد گذاشت. حالا فکر کنید چنین برنامهای با این تفکر و نگاه، چطور در پنج سری و تعداد پرشماری فصل و قسمت تولید و در پلتفرم فیلیمو به نمایش گذاشته شد. بهجز بحث اثرات مخرب فرهنگی ناخواسته، ترویج فضای لاکچری و تجملی هم یکی دیگر از ویژگیهای ناخوشایند برنامه شبهای مافیا بود و بازیگران با پوششی تقلیدی از کاراکترهای غربی و سینما و تلویزیون آنسوی آبها در برنامه حاضر میشدند که تناسبی با هنر و شخصیتشان و ریخت مورد انتظار یک برنامه ساخت ایران نداشت. برنامه شبهای مافیا گرچه در شروع و فصلهای اول و بهواسطه حضور مسلط محمدرضا علیمردانی بهعنوان گرداننده و وجود چند بازیکن خوب مثل حامد آهنگی، مجید واشقانی و خداداد عزیزی گل کرد و نان محبوبیت بازی مافیا در جامعه و میان جوانان را میخورد و حتی میتوان گفت که به این بازی در کشور و محفلهای دوستانه و کافهای دامن زد اما از جایی به بعد به قدری به تکرار رسید که خودش تیشه به ریشه خودش زد. حضور هنرمندان و چهرههایی که مهارتی در بازی مافیا نداشتند به افت کیفی برنامه منجر شد و بهجز این برخی تقلبها که از چشم آن همه دوربین و حتی تدوینگر پنهان میماند و به پخش میرسید و شوخیهای کلامی نابجا و به دور از ادب و احترام برخی بازیکنان و از کوره در رفتنهای عدهای دیگر، به پاشنه آشیل برنامه شبهای مافیا تبدیل شد. با این حال ابوطالب و فیلیمو کماکان به ادامه این برنامه اصرار داشتند و جز سوددهی مالی به چیز دیگری فکر نمیکردند.
بازگشت ناخوشایند پدرخوانده
وقتی نام پدرخوانده را میبینیم، بیشتر از هر چیز یاد رمان ماریو پوزو و فیلم مشهور و محبوب فرانسیس فوردکاپولا میافتیم که مارلون براندو در آن نقش دون ویتو کورلئونه و پدرخوانده مافیا را بازی میکرد. بعدها و در نیمه دوم ۸۰ میلادی هم که بازی مافیا در روسیه کلید خورد و بهتدریج جهانی شد، موقع مواجهه با بازیکن پدرخوانده (رئیس مافیا) باز هم این چهره دفرمه و خسته دون ویتو کورلئونه با آن طمانینه و چانه کج است که در ذهن ما سنگینی میکند. اما این ذهنیت از پدرخوانده در برنامهای به این نام در پلتفرم فیلمنت دستخوش تغییر ناخوشایندی شد. این برنامه که دنباله برنامه شبهای مافیا بود، با وجود برخی تغییرات ظاهری و حتی ساختاری در بازی، همان بازی مافیا در سر و شکلی ظاهرا تازه بود و نهتنها برنامه چشمگیری از آب درنیامد، بلکه به دلیل ادامه کم و بیش فضای شبهای مافیا و نابلدی بیشتر بازیکنان، مسیر اشتباه آنها و غیبت بازیکنان درجه یک، به رقابتی طولانی و فرسایشی در هر قسمت تبدیل شد. همه آن نیت و تلاش ابوطالب و سازندگان این برنامه برای جهانی متفاوت از شبهای مافیا و دوری از نقاط ضعف و اشتباهات آن برنامه و طراحی مسابقهای تازه با موضوع بازی مافیا و یک ماه یادگیری و تمرین بازیکنان قبل از برنامه، در عمل راه به جایی نبرد و این برنامه نهتنها موفق به تکرار برنامه شبهای مافیا نشد، بلکه حتی تجربه خوب تماشای قسمتها و فصلهای ابتدایی آن برنامه مبدا را هم لوث کرد و از بین برد. همانطور که اشاره کردیم، خود برنامه شبهای مافیا از جایی به بعد یکسره به تکرار و از رونق افتاد، آن وقت سازندگان این رئالیتیشو با چه جرات و اعتماد به نفسی، طعامی تکراری را هرچند با ظاهر و تزئین اندکی متفاوت اما دقیقا با همان ترکیبات غذایی پیش روی مخاطبان قرار دادند و مهمتر اینکه مدیران پلتفرم فیلمنت چطور حاضر شدند شام بیات پلتفرم دیگری چون فیلیمو را سِرو کنند؟ نکته دیگر اینکه آنچه پدرخوانده را به نسخهای تکراری و ناموفق از شبهای مافیا تبدیل کرد، دایره تقریبا بسته و تکراری بازیکنان بود و همان چهرههایی که حضورشان در شبهای مافیا هم به ورطه تکرار رسیده بود، باز هم در پدرخوانده لبخندهای تصنعی غربی تحویل مخاطبان میدادند.
ارتش شکستخورده سری
فاجعه شبهای مافیا با رئالیتیشو «ارتش سری» به کارگردانی سعید ابوطالب کامل شد و حتی میشد قبل از مواجهه و با توجه به عقبه ناموفق پدرخوانده، شکست آن را پیشبینی کرد. گرچه شاید تفاوت ظاهری ارتش سری با پدرخوانده و شبهای مافیا محسوستر باشد و از پوشش و لایه بیرونی سریال مشهور و محبوب ارتش سری محصول بیبیسی استفاده شده است اما باز این بهرهمندی از سازوکار بازی مافیاست و با یک بازی گروهی و استدلالی مواجهیم که مثل بازی مافیا که یک گروه مافیا و یک گروه شهروندان مقابل هم قرار میگیرند، اینجا هم یک گروه گشتاپو (آدم بدها) و یک گروه پارتیزان (آدم خوبها) را داریم که به جنگ یکدیگر میروند. فارغ از اینکه به دلیل ترکیب بازیکنان و طراحی بد لباسها که قرار است تداعیکننده فضای سریال ارتش سری باشد، این رئالیتیشو کاملا در سطح حرکت میکند و تصنعی به نظر میرسد. استفاده از آن ماسکهای برنامه «پدرخوانده» به عنوان نمونه هم نشان میدهد این ادامه همان سفره پهنشده برنامههای پیشین ابوطالب است و دیگر هم فرقی نمیکند بازی مافیا با چه سروشکلی و با چه اسمی و در کدام پلتفرم تولید و پخش شود. تاریخ مصرف این فستفود بیمزه دیگر سرآمده است. چرا فست فود؟ چون یک بار ابوطالب در گفتوگوی اختصاصی با جامجم و در قیاس با برنامههای تلویزیونی که به زعم او مثل غذای خانگی و دستپخت مادر هستند- شبکه نمایش خانگی را مثل فستفود و غذای بیرون دانسته و گفته بود: « فستفود را میشود ماهی یا هفتهای یکبار خورد. اگر ۱۰ روز پشت سر هم بخورید، باید در بیمارستان بستری شوید.» حالا اینکه چرا ابوطالب کماکان اصرار دارد فستفود تکراری را به خورد مخاطبان دهد و برای تهدید سلامتی فرهنگی جامعه با پلتفرمها دست به یکی کند، نمیدانیم.