فدراسیون فوتبال در تصمیمی بحث برانگیز امیر قلعه نویی را به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی کرد، مربی که در سال های اخیر در لیگ یک بازنده تمام عیار بوده و با وجود هزینه های زیاد تیم هایی که مربی گری آن را برعهده داشته نتوانسته به افتخاری برسد.
بعد از هفته ها بازی با نامزدها و صحبت از اسامی متفاوت ایرانی و خارجی در کنار نیمکت تیم ملی فوتبال ایران سرانجام امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد.
انتخاب امیر قلعه نویی مربی که سال هاست رنگ قهرمانی و موفقیت را با تیم هایش در لیگ ایران ندیده و جزو مربیان به روز فوتبال ایران نیست علامت سوال های زیادی را ایجاد کرده است. مربی که کمتر از ۱۰ روز پیش تیمش در دیدار مقابل استقلال نمایش اسفناکی داشت و در لحظات پایانی بازی برده را باخت. صرف کامبک خوردن از یک تیم و از دست دادن پیروزی در یک مسابقه ملاک خوب یا بد بودن مربی نیست اما آن چه که در بازی کاملا به چشم آمد و می توان به عنوان یک سند داغ و تازه برای کیفیت فنی قلعه نویی ارائه داد تصمیمات او بود؛ مربی که تیمش در ورزشگاه آزادی از استقلال با یک گل پیش بود و تعویض هایش آوردن کی روش استنلی به جای شکاری، اریک بایناما به جای عاشوری و قاسمی نژاد به جای تبریزی بود! او با سال ها سابقه کار تصمیم گرفت با این تصمیمات از تک گلش محافظت کند!
تیم ملی سانتر در جام ملت ها!
امیر قلعه نویی که سابقه ۵ قهرمانی در لیگ ایران را در زندگی ورزشی خود دارد و هنوز هم پرافتخارترین مربی داخلی است در همان سال های اوجش یا به اصطلاح ژنرال بودنش هم منتقدانی داشت. شاید در آن زمان ارسال پاس های بلند و استفاده از مدافع و مهاجم بلند قد برای گل زدن به اندازه امروز مورد نکوهش قرار نمی گرفت و با وجود مخالفت عده ای، این سیستم به نام قلعه نویی پذیرفته شده بود اما حالا که فوتبال روز دنیا سال به سال تغییر می کند و تمام مربیان به دنبال تفکرات و راهکارهای متفاوت برای ارائه بازی زیبا و کسب نتیجه هستند دیدن امیر قلعه نویی با تفکر قدیمی اش روی نیمکت یکی از قدرت های آسیا سخت باشد. اینکه وقتی تیم ملی نیاز به گل دارد به جای مهاجم، مدافع قدبلند وارد میدان شود و از همان دقیقه یک تمام اهداف برای ضربه سر و سانتر باشد برای هر طرفداری غیرقابل تحمل است.
خداحافظی صوری از آرزو!
امیر قلعه نویی که چند هفته پیش کناره گیری صوری از نامزدی برای سرمربی گری تیم ملی داشت حالا خود را صاحب نیمکتی می بیند که به گفته خودش برای تصاحب آن چند سال پیش به او جفا شد و مدیران سپاهان علی رغم مبارزه اش اجازه حضور در تیم ملی را ندادند! او در ۵۹ سالگی نیمکتی را به دست آورده که صرفا تحقق یک آرزوست و نمی توان از کلمه لیاقت را برای آن استفاده کرد؛ لیاقتی که صرفا به بحث فنی او در سال های اخیر باز می گردد. شایستگی فنی فعلی امیر قلعه نویی این روزها به اندازه نشستن روی نیمکتی تیم ملی ایران با ستاره هایش نیست؛ مربی که در سال های گذشته در تیم های چون سپاهان، تراکتور، گل گهر و ذوب آهن یک بازنده تمام عیار بود و در سه باشگاه، هزینه های زیادی کرد؛ بازیکنان گرانی خرید؛ ریخت و پاش کرد اما در نهایت هیچ چیز به هوادارانش هدیه نداد. او امروز فقط سرمربی است که به خاطر آن چه که بیش از یک دهه قبل به دست آورده دستمزد می گیرد و لقب مربی گران را یدک می کشد.
“من گزینه خوبی برای تیم ملی نیستم!”
اینکه این جمله را قلعه نویی با چه هدف و در چه شرایطی به زبان آورد را کنار می گذاریم اما بدون شک این بهترین واکنش نسبت به خبر سرمربی گری او در تیم ملی است. قلعه نویی گزینه خوبی برای تیم ملی نیست اما این موضوع را مسئولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش درک نکردند و فقط با جملات کلیشه ای چون “حالا وقت اعتماد به سرمربی ایرانی است” سعی در تغییر افکار عمومی دارند. حالا تمام افرادی که در هفته های گذشته تصور می کردند فدراسیون فوتبال با آوردن نام قلعه نویی می خواهد مسئولان بالادستی را برای دریافت پول مربی خارجی راضی کنند در بُهت فرو رفته اند. شاید چهره تک تک آن ها شبیه به نگاه و رفتارهای خود قلعه نویی در لحظات پایانی دیدار مقابل استقلال باشد؛ همان قدر متعجب و همان قدر ناتوان!
کسی دشمن مربی ایرانی نیست
اینکه گفته می شود مربی ایرانی گزینه خوبی برای تیم ملی ایران نبوده و نیست هیچ ارتباطی به خصومت کارشناسان و حتی هواداران فوتبال با آن ها ندارد اما نکته در این است که مسابقات لیگ برتر تفکرات و شرایط فنی هر مربی را به خوبی به همه نشان داده است. مربیانی که نقاط ضعف آن ها برای اهالی فوتبال که فقط حکم تماشاگر بازی ها را دارند مثل روز روشن است و می دانند این تفکرات در رده های بین المللی کاری از پیش نمی برد!
روزی که برخی از اوضاع ترسناک تیم ملی با اسکوچیچ می گفتند و برای برکناری او از این اتاق به آن اتاق می رفتند حالا باید مربی را روی نیمکت تیم ملی ببینند که احتمالا خودش هم آخرین کلاس مربی گری یا آخرین تلاشش برای به روز شدن تفکراتش را به خاطر ندارد. نه فقط او بلکه بسیاری از مربیان داخلی که اتفاقا جزو مربیان گران هم هستند سال هاست درجا زدند و حتی تلاشی برای از بین بردن نقاط ضعف خود نمی کنند؛ در حالی که در دنیای فوتبال مربیان به دنبال پیشرفت هستند.
این انتقادات فقط نسبت به امیر قلعه نویی نیست و تمام مربیان ایرانی فوتبال دچار مشکلات متعددی هستند که چون باشگاه ها اهمیتی به مدرک مربی گری نمی دهند و گاهی مربی بدون مدرک A را سرمربی می کنند، خود آن ها نیز تلاشی برای بهتر شدن نمی کنند.
ستاره ها با ژنرال سازگاری ندارند!
فدراسیون نشین ها و دوستانشان که هنوز هم نگفتند کی روش برای چه به ایران آمد و ثمره حضور تیم ملی با او در جام جهانی ۲۰۲۲ به جز تحقیر مقابل انگلیس و بازی ترسو مقابل آمریکا چه بود، به امیر قلعه نویی اعتماد می کنند. قلعه نویی که باید با ستاره هایی کار کند که نصف آن ها برای برکناری اسکوچیچ کودتا کردند و نشان دادند جایگاه و عنوان سرمربی برایشان ارزشی ندارد و حتی اگر مربی مثل اسکوچیچ که نتیجه هم گرفت را دوست نداشته باشند برای او تره هم خرد نمی کنند!
به غیر از مسائل فنی در بحث نظم و انضباط و کاریزما نیز مربیان خارجی با بازیکنان سرکش ایران راحت تر کار می کنند. در واقع زمانی که حاشیه ای در تیم ایجاد می شود مربیان خارجی راحت تر شرایط را پیش می برند و دو دستگی کمتری در تیم مشاهده می شود.
با قلعه نویی تا جام ملت ها!
گفته می شود یکی از مهم ترین عواملی که باعث به نتیجه نرسیدن مذاکرات فدراسیون با فلیکس سانچس اسپانیایی بوده، درخواست او برای عقد قرارداد طولانی مدت است. موضوعی که در فوتبال امروز دنیا خواسته عجیبی نیست آن هم برای دوره ای که قرار است یک مربی ترکیب یک تیم را تغییر بدهد و نسل جدیدی را وارد میدان کند. در آن سو قرارداد ابتدایی قلعه نویی با ایران تا پایان جام ملت ها است و بعد از آن دو طرف برای ادامه همکاری تا جام جهانی تصمیم می گیرند! همین شیوه عقد قرارداد، نگاه غیرحرفه ای و کوتاه مدت فدراسیون را نشان می دهد که به جای برنامه ریزی برای جام جهانی ۲۰۲۶ و ساختن تیم جدید و جوان هدفشان جام ملت هاست.
به هرشکل؛ درست یا غلط امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران است و نه فقط بنا برخواسته قلبی بلکه به عنوان وظیفه همه باید از او حمایت کنند تا در جایگاه سرمربی گری تیم ملی موفق باشد. موفقیت قلعه نویی یعنی پیروزی و موفقیت تیم ملی ایران و بعید به نظر می رسد که کسی خواهان شکست تیم ملی برای اثبات نادرستی قلعه نویی باشد و همه برای او و تیمش در مسیر جام ملت ها آرزوی موفقیت دارند