در واپسین روزهای سالی که در حال سپری شدن است، باید متذکر شد که دور نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در قطر شاید مهمترین رخداد ورزشی این سال بوده باشد
در واپسین روزهای سالی که در حال سپری شدن است، باید متذکر شد که دور نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در قطر شاید مهمترین رخداد ورزشی این سال بوده باشد اما چه بد که نه تنها این جام خاطره خوش و ماندگاری برای ما نداشت، بلکه آنقدر تلخ بود که هنوز و در طلیعه سال ۱۴۰۲ هم مایلیم هرچه بیشتر و سریعتر آن را فراموش کنیم.
تیم ملی ایران در اولین بازیاش در گروه دوم جام مذکور به سبب ترکیب مشعشع انتخابی کارلوس کیروش متحمل شکست بنیانبرافکن ۲-۶ مقابل انگلیس شد و در دیدار سوم (و آخر) خود در این گروه با نتیجه صفر-یک به امریکا هم باخت و مانند هر پنج دوره قبلی که به مرحله نهایی جام جهانی صعود کرده بود، از گروهش بالا نیامد. شاید برخی ترجیح دهند بهجای دیدن نکات منفی فوق، نیمه پر لیوان را ببینند (مگر نیمه پر هم داشت؟!) و پیروزی صفر-۲ برابر ولز در مسابقه دوم ما را تحسین کنند و گل زیبای «روزبه چشمی» را روی چشم خود بگذارند اما واقعیت امر این است که تنها حاصل آن پیروزی، سوم شدن ما در گروه دوم و تنزل گرت بیل و یارانش به رتبه آخر بود که طبعاً موجب صعود یوزها نمیشد و فقط مرهمی بس کوچک بر زخم عمیق دو شکستمان بهشمار میآمد.
پرسش بدیهی و بیجواب
اتفاقات فراوان دیگری هم در سال ۱۴۰۱ روی داد و به برخی پیروزیهای مهم نیز رسیدیم اما اگر هم معتقد باشیم که بیست و دومین دوره جام جهانی فوتبال مهمترین رویداد این سال نبوده، لااقل باید بپذیریم که خبرسازترین بوده است. مردم ما قریب به یک سال با این رقابتها زندگی کردند و غم آن را خوردند و شیرینیهای احتمالی آن را سنجیدند. آنها در ماههای منتهی به شروع این مسابقات دائماً با این اندیشه درگیر بودند که آیا با دراگان اسکوچیچ (طراح و مجری صعود ایران) به این آوردگاه میرویم یا فرد دیگری میآید و البته سرمربی پرتغالی سابق یوزها بازگشت و با او در دوحه به میدان آمدیم و برای سومین بار متوالی با مدیریت وی حذف شدیم. در سالی که کشتی فرنگی ما ندرخشید و سرمربیاش عوض شد (اما کشتی آزاد برخی پیروزیهای پرارزش را کسب کرد) و در والیبال و بسکتبال هم ناکام بودیم و در رشتههای رزمی هم قاطعیت گذشته را نداشتیم، ناکامیهای فوتبال بیش از هر چیز دیگری آزارمان داد. نه تنها در لیگ قهرمانان آسیا فقط دو نماینده داشتیم و هر دو حذف شدند، بلکه با بازگشت مهدی تاج به صندلی ریاست فدراسیون همگان این پرسش بدیهی و البته بدون جواب را مطرح کردند که؛ «اگر وی این همه خوب است، چرا رفت و اگر آنقدر بد است که قصورهای بزرگی همچون قرارداد کمرشکن مارک ویلموتس محصول اقدامات وی بوده و نشانه آشکار انتخابهای غلط او است، چرا باید برگردد و با آوردن مجدد کیروش ما را به سوی بدترین نتایجمان در تمامی ادوار حضور ایران در جشنواره نخست فوتبال جهان سوق بدهد.»
میتوانیم رؤیاپروری کنیم اما…
میتوانیم چشمها را بربندیم و رؤیاپروری کنیم و با بهیاد آوردن پیروزیهای فوقالعاده رحمان عموزاد و کامران قاسمپور در مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان ۲۰۲۲ در صربستان به وجد آییم یا تکواندوکاران پیروزمند زن ایران و همچنین هانیه رستمیان و نازنین ملایی را تحسین کنیم اما واقعیت امر این است که آزارها و نکات منفی برخاسته از فوتبال و مدیریتهای متزلزل آن کل سال رو به پایان را قدری تلخ کرد و شیرینیهای تحققیافته در چند ورزش دیگر را کمرنگ ساخت.
این فرایند جای تأسف فراوانی داشت و همانطور که پیشتر آمد، ماندگارترین آثار را در اذهان حک کرد و در نتیجه در سال ۱۴۰۲ هم با برخی تردیدهای جدی و لغزشهای بسیار محتمل مواجه خواهیم بود.
کاش هرچه زودتر تمام شود
چه چیزی از این ترسناکتر که اواخر این سال باید در مرحله نهایی دوره جدید جام ملتهای آسیا در خاک قطر حضور یابیم و آثار و نتایج گزینشهای جدید تاج و همکارانش میتواند آن جام را هم که ۴۷ سال آزگار است نبردهایم، برای ما مجدداً مثل زهر کند. بله، فوتبال بالقوه خطرسازترین(!) و پردغدغهترین ورزش ما در سال جدید هم خواهد بود و از ترکشهای آن مصون نخواهیم بود. در فوتبالی که حداقل چهار ماه طول میکشد تا سرمربی جدید تیم ملی شناسایی و معرفی شود (در حالی که رقبای ما این کار را حداکثر چهار روزه انجام میدهند و اسپانیا برای آن تنها چهار ساعت وقت صرف کرد) فقط یک «۹۰ دقیقه» یا حداکثر سه، چهار «۹۰ دقیقه» کفایت میکند تا در چنین جامی تتمه آبروی فوتبالمان را هم بر باد بدهیم. جدیدترین نسخه این روند در اواخر پاییز ۱۴۰۱ در جام جهانی قطر رؤیت شد، موقعی که هر ایرانی از ته دل آرزو میکرد بازی ایران – انگلیس هرچه زودتر تمام شود تا مبادا گلهای هفتم و هشتم را هم بخوریم.