خیلیها میپرسند مشکل فنی پرسپولیس چیست که از برج عاج ساخته برای خود در صدر جدول لیگ برتر فوتبال کشور پایین آمده و ابتکار عمل را به دست یکی از رقبای بزرگش (سپاهان) سپرده است. قرمزپوشان پایتخت تا همین ۴۵ روز پیش با ۸ امتیاز برتری بر استقلال و ۵ پوئن پیش افتادن از سپاهان در بهترین شرایط برای کسب قهرمانی در لیگ بیست و دوم قرار داشتند ولی با کسب نتایجی بد (تحمل سه باخت و کسب دو تساوی و فقط دو برد) در یک پروسه فشرده هفت مسابقهای به شرایط نامساعد فعلی خود درغلتیدهاند. مقطعی که نه تنها پیشتاز نیستند و از پیشاهنگ فعلی (سپاهان) ۴ امتیاز کمتر دارند، بلکه رتبه دوم را هم به رقیب بزرگ و قدیمی خود (استقلال) سپردهاند و این حریف را که پیشتر ناامید شده بود، صاحب یک امتیاز بیشتر از خود میبینند. تردیدی نیست که یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس بیشترین سهم را در سقوط آزاد و تلخ این تیم داشته است. وی با روحیهای شکننده و با اتخاذ تدابیر فنیای که گاه در آن ایرادات متعددی رؤیت میشود، پرسپولیس را به سوی نتایجی سوق داده که وصف آن رفت. بدتر از لغزشهای فنی یحیی، اظهارات و بهانههای او برای توجیه این ضعفها بوده است. او داوران را متهم به غرضورزی کرده و برخی حریفان را به انجام چیزهایی نسبت داده که خود وی از واژه «لجنبازی» برای توصیف آن سود جسته است. گلمحمدی مسئولان اجرایی مسابقات را هم از دایره اتهامزنیهای گسترده خود خارج نکرده و مدعی است که آنها هم به پرسپولیس دیدی منفی و در جهت تضعیف این تیم دارند و میکوشند یک تیم خاص را به قهرمانی برسانند. درست است که گلمحمدی پس از بیثمر ماندن آن گلایهها تغییر رویه داد و در هفتههای اخیر اغلب سکوت اختیار کرده و کمتر مصاحبه میکند اما دیدگاه و موضعگیری او همانی است که بود و تنها فرق ماجرا این است که او فعلاً ترجیح میدهد در این باره حرف نزند.
بدون روحیه یک قهرمان
حتی اگر برای ارقام نجومیای که گفته میشود بهای قرارداد گلمحمدی با پرسپولیس است اعتبار لازم را قائل نباشیم و آنها را شایعه صرف بینگاریم، از سرمربی تیم پرمهره و پرمسئولیتی مثل پرسپولیس توقعی بسیار بیشتر از چیزی میرود که در یکی دو فصل اخیر در عملکرد گلمحمدی دیدهایم. او به جای اینکه یک عامل آرامبخش برای تیم خود باشد، بارها با اظهارات و گلایههای نه چندان عقلایی خود و ایجاد انواع حاشیهها در لب خط در جریان مسابقات، تیمش را بد روحیه و از فضای روانی مطلوب خارج میکند و تبدیل به عامل پریشانی خاطر میشود. قهر و ناز کردن و افادههای کسالتآور گلمحمدی پس از هر ناکامی قرمزها نه تنها حوصله هواداران آنها را سر برده و به شعار دادنهای گاه به گاه علیه این مربی و شاگردانش وا داشته، بلکه بیش از پیش ثابت کرده که او روحیه و کنشهای یک قهرمان قاطع و مردی که در این راه از هر جهت جاهطلبی را پیشه میکند، ندارد. در فوتبال ایران که یک راه اصلی کسب توفیق در آن مرد رند بودن و نازک نارنجی نبودن است، این خصلتهای یحیی به مثابه شنا در جهت خلاف جریان آب و کاری از سر بیتدبیری صرف است.
«ساکت الهامی» نباش اما…
کسی لزوماً پیشنهاد نمیکند که هر مربیای «ساکت الهامی»وار رفتار کند تا برنده هر پیکار روحی و حتی فنی جاری در میدانها باشد اما با روحیههایی ضعیف و کنشهایی لرزان که در مرام گلمحمدی است، حتی در صورت داشتن مهارتهای فنی و تاکتیکی لازم، رسیدن به قلههای قهرمانی غیرممکن خواهد بود. تازه، کیست که نداند یحیی در آزمون داشتن بهترین روشها و برگزیدن برترین تاکتیکها هم میلنگد و نه یک «قبول» شده قطعی در این زمینه بلکه یک شاگرد «تجدیدی» آشکار است و خطاهای او پرتعداد بوده است.
چرا «پریرا» را آوردید؟!
در دیدار اوایل این هفته قرمزها با سپاهان در تهران هم که تیم اصفهانی آن را صفر-۱ برد، اخراج پریرا و ۱۰ نفره شدن آنها در تمامی نیمه دوم عامل اصلی این رویداد برشمرده شد اما یحیی به جای توضیح دادن این نکته که چرا به جای یورگن لوکادیای مقتدر و هلندی، یک مهاجم رنگ و رو رفته برزیلی را جذب کرده که به قول قدیمیها «دوزار» هم نمیارزد، خودش به منتقد اصلی این انتقال تبدیل شد و پرسپولیس را به خریداری بازیکنی متهم کرد که نه فقط بهره و خاصیتی ندارد بلکه با اخراجش، به عامل اصلی شکست این تیم و از دست رفتن بسیار محتمل عنوان قهرمانی تبدیل شده است! یحیی با این حرفها و موضعگیری و فرو رفتن در قالب یک منتقد فنی، ناظران را بار دیگر شگفتزده کرد و به این سؤال وا داشت که مگر او سرمربی تیم نیست و مگر وی با استخدام پریرا موافقت نکرده و اگر اینها درست است، چرا حالت و گفتار فردی را در پیش گرفته است که هیچ جا و عنوانی در پرسپولیس ندارد و تماشاگر صرفی است که فقط بازیهای این تیم را از روی سکوها یا تلویزیون میبیند و از تصمیمهای مدیریتی و گزینشهای فنی غلط مسئولان این تیم گلایهمند و عصبانی میشود و نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و این حرفها را میزند!!