قبل از هر چیز بد نیست بدانیم که ایرانیان در گذشتههای دور، دو فصل بیشتر نداشتند؛ یکی فصل سرما و دیگری گرما. فصل گرما که «هاما» خوانده میشد شامل بهار و تابستان و فصل سرما که «زیمه» نام داشت شامل پاییز و زمستان میشد. نام نوروز از ریشه پهلوی «نوک روچ» گرفته شده و به مفهوم روز نو است. نوک در زبان پهلوی به معنی تازه و ضد کهنه بوده و روز یا روچ نیز به معنی وقت و زمان است. نوروز را به دوران جمشید پیشدادی منتسب کردهاند.
چه روزگاری داشتیم
اگر از من بپرسید آیا میخواهید همه آنچه الان هست با گذشته عوض کنید میگویم بله، چون برای آنکه همه چیز سادهتر بود. چه روزگاری داشتیم. این همه غم نداشتیم، هیچ چیزی کم نداشتیم، گل گاوزبان دوا بود، دوای درد ما بود، پیاده راه کی رفتیم، به کربلا میرفتیم، اینهمه غم نداشتیم، هیچ چیزی کم نداشتیم، مادر بزرگ صفا داشت، حرفهای بیریا داشت، وصلتها با دعا بود، همه کارا با خدا بود.
حالا همه کارها با پول است. پارهای از آدمها برده پولند. به قول سری سقطی عارف قرن سوم، خانهای در این عالم میسازیم که هر یک روز از این خانه دور میشویم. این چگونه است که اینقدر ما کارهای ناصواب برای تن میکنیم. تنی که هر روز پیرتر از روز پیشین میشود و تنی که باید بگذاریم و برویم.
به قول فردوسی مرا نام باید که تن مرگ راست
به جای اینکه نام خیر از خودمان برجا بگذاریم، کتاب بنویسیم، هنری برجای بگذاریم همهاش به فکر تنیم مبادا این تن کم بیاورد. امیدوارم آن اندیشهای که از آن سخن گفتم به وجود بیاید و این عادت بد برای همه مردم جهان کمتر شود.
خیلی دوست داشتم همان روزگار بود. تو ایوان فرش میانداختند دور هم ناهار و شام میخوردیم. ازدواج هم همینطور بود. هرکس ازدواج میکرد یک اتاق از خانه را برمیداشت. سفره پدر بزرگ و مادربزرگ که پهن میشد ۱۵ تا ۲۰ نفر میشدند. آدم هیچ وقت احساس درد و رنج نمیکرد. یک رسن به نام محبت، جوانمردی، پاکدامنی، پاکدلی و پاک چشمی بود که همه دستشان را به این رسنها میگرفتند و از این نقاط تاریک میآمدند بیرون و لذت میبردند از زندگی. اگر یک نفر میخواست ازدواج کند و پول نداشت هرکس کاری را بر دوش میگرفت. اختلافی پیش میافتاد، داوری میشد و خیلی ساده بهخیر میگذشت.