بازغی با تاکید براینکه «پرداخت درستی از شخصیت آقای پوراحمد در جامعه صورت نگرفته» گفت: ایشان هر تصمیمی گرفته باشند حتما دلایلی فراتر از چیزهایی داشتند که در این چند روز گفته شده است. من باور دارم که آقای پوراحمد پر از امید و زندگی بود اما همانطور که آقای عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رییس هیأت مدیره خانه سینما) در صحبتهای روز گذشته خود در مراسم خاکسپاری مطرح کرد، نکته مهم این است که ما از یکدیگر مراقبت نمیکنیم. در این سالهایی که آقای پوراحمد فیلم ساخت خیلی دچار بیمهری شد و باید پرسید مگر قرار است تمام فیلمهایی که در این مملکت ساخته میشود کمدی و پرفروش باشد؟ چرا توجه نشد که ایشان دیدگاه نقادانه اجتماعی خود را دارد؟
وی با اشاره به برخی واکنشها در طول جشنوارههای فجر نسبت به فیلمهای اخیر کیومرث پوراحمد اضافه کرد: «تیغ و ترمه» اولین فیلمی بود که من برایشان بازی کردم. یادم میآید منتقدها بسیار بیرحمانه فیلم را هو کردند و از سالن بیرون رفتند. همینها باعث دلشکستگی میشود، در صورتی که آقای پوراحمد فیلمهای مهمی در سینما ساخته بود.
فیلم «پرونده باز است» را هم در شرایطی سخت و در همین چند ماه گذشته که اتفاقهایی گریبان کشور را گرفت ساختیم. ما در آن روزها از آقای پوراحمد خواستیم که فیلم را تمام کند، در حالی که بیشترین سکانسها در کانون اصلاح و تربیت مانده بود و ما را به سختی راه دادند. بعد که فیلم به جشنواره فجر آمد، باز هم همان ماجراها تکرار شد؛ منتها این بار یکسری دوستان در گوشهای نشستند و جشنواره را تحریم کردند و با اظهارنظرهایشان که چه کسی به جشنواره میرود و چه کسی نمیرود، فشار زیادی را وارد کردند. اینها در حالی است که فیلمساز باید کار خود را بکند و فیلمش را بسازد و من از مردم هم بهخاطر فشارهای سنگین اجتماعی بر هنرمندان دلگیرم. یک هنرمند باید حرف خود را با فیلمی که میسازد یا نقشی که بازی میکند، بیان کند و اینکه به طور مستقیم شعاری را نمیدهند، دلیل بر این نیست که همراه با مردم نباشند.
بازیگر فیلمهای «دوئل» و «اسرافیل» با بیان اینکه خودش شخصا با همین مقوله بسیار زیاد برخورد کرده است، ادامه داد: من ۳۰ سال است که در تلویزیون کار میکنم و کار خود را از اینجا شروع کردم اما الان هر کسی که در تلویزیون کار میکند، منتسب به یک بخش از جامعه میشود و هر کسی هم که کار نمیکند، منتسب به بخش و جریانی دیگر میشود. در صورتی که ما همه در کنار هم زندگی میکنیم و هر فردی در جای خود کارش را انجام میدهد، مهم این است که بدانیم دغدغههای اجتماعی مردم کجاست، چون در نهایت هنرمند بدون مردم و مخاطب اصلاً هنرمند نیست.
او افزود: متاسفانه این خطکشیها حتی در ماجرای مربوط به آقای پوراحمد هم اتفاق افتاد و ما که درباره دموکراسی حرف میزنیم، هنوز تمرین اجتماعی دموکراسی را بلد نیستیم و اجازه نمیدهیم هر شخصی اظهارنظر خود را مطرح کند. شاید در بخشی از این صحبتها با هم موافق باشیم، شاید هم موافق نباشیم.
وی گفت: البته در این اظهارنظرها گاهی از انصاف هم دور میشویم و یک فیلمساز باسابقه را دارای نگاهی کهنه میدانیم، در حالی که کیومرث پوراحمد در هفتادوچند سالگی فیلمی مثل «پرونده باز است» را میسازد که حرف آن بخشش یک نوجوان در حال اعدام است. مسئله نوجوانها هم کاملا بهروز و با دغدغهای جهانی است و فیلمساز تلاش میکند جامعهی خود را به سمت تعالی سوق دهد اما متاسفانه در سخنرانیهای مراسم خاکسپاری بیشتر از «قصههای مجید» یاد شد که نوشتهی ارزشمند آقای هوشنگ مرادی کرمانی است و گویی آقای پوراحمد فقط آن را به تصویر درآورده بود. جای پرسش است که در این صحبتها لایههای درونی شخصیت کیومرث پوراحمد کجا رفت؟ چرا هیچ کسی نگفت که کیومرث پوراحمد چطور به این نقطه و به این دوران رسید؟ این بسیار غمانگیز است.
بازغی یادآوری کرد: هر کدام از فیلمهای این کارگردان براساس دغدغهای شخصی یا اجتماعی ساخته شده؛ «شب یلدا» را زمانی ساخت که در تنهایی شخصی به سرمیبرد. «تیغ و ترمه» را وقتی ساخت که احساس میکرد دغدغههای اجتماعی یک دختر جوان به چه شکلی بروز میکند. «پرونده باز است» را در روزهایی ساخت که صحبت از اعدام خیلی زیاد مطرح بود. در واقع هر کدام تجلی شخصیت ایشان بود و نشان میدهد که آقای پوراحمد سرشار از امید و زندگی بود اما ما مردم از او مراقبت نکردیم. این فضای مجازی و اظهارنظرهای مردم از یک جهت هم خوب است و از جهتی دیگر بد چون عدهای به راحتی مرگ یک هنرمند را در این سطح، بیاهمیت جلوه میدهند و معتقدند “همه” میمیرند؛ در صورتی که نباید نگاهی سطحی به چنین اتفاقی داشت. بنابراین از رسانهها نیز میخواهم که با نگاهی متفاوتتر از آنچه در فضای مجازی میبینیم به شخصیت منتقدانه و روانشناسانه کیومرث پوراحمد بپردازند.