نقد و بررسی برنامه ادبی جدید شبکه آموزش سیما که از ابتدای ماه رمضان با اجرای رسول نجفیان بازیگر و خواننده پیش کسوت روی آنتن رفته است
«ژرفا خند» نام برنامهای است که از آغاز ماه رمضان، هر شب از شبکه آموزش سیما پخش میشود. این برنامه سعی دارد مفاهیم اخلاقی و حکمی را با استفاده از متون کهن منظوم ادبیات فارسی برای مخاطب عام بازگو کند. شیوهای که برای بیان این مفاهیم انتخابشده، نقالی و روشهایی است که مرشدان در زورخانهها از آن استفاده میکنند. مجری، کارگردان و پژوهشگر ژرفا خند، رسول نجفیان، بازیگر و خواننده پیش کسوت کشورمان است و هر شب حدود ۲۵ دقیقه مخاطبان را همراهی میکند. شاید مهمترین نقطه قوت این برنامه را بتوان شعرهای کهنی دانست که مخاطبان امروز تا حدودی از خوانش آن دورافتادهاند.
در ژرفا خند چه میگذرد؟
راوی در هر برنامه، داستانی از ادبیات منظوم و کهن فارسی را با آواز میخواند و حاضران که دو گروه خانم و آقا هستند ابیات برجسته و شاخص داستان را با راوی همخوانی میکنند. در تمام طول برنامه حاضران رو به راوی هستند و با حالتی تصنعی به توضیحات و شرح معنایی راوی از داستان گوش میدهند و سر تکان میدهند. علاوه بر این، قسمتی از هر حکایت یا داستان در قالب پویانمایی یا نمایش غیرمتحرک، بازسازیشده و به تصویر درمیآید که این بخش هم ضعفهایی دارد و بیشتر مناسب مخاطب کودک و نوجوان است.
بیتهای فردوسی و مقام نوایی!
در برنامه سوم فروردین ژرفا خند، راوی، نخستین ابیات شاهنامه فردوسی را در مقام نوایی اجرا کرد و گروه همخوان هم با همین لحن تکرار کردند! درحالیکه ابیات شاهنامه باید با لحنی حماسی و محکم خوانده شوند. در برنامه ۲۶ فروردینماه هم ابیات مثنوی معنوی در مقام نوایی اجرا شد! کمتر کسی است که تفاوت مفهومی شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی را که یکی اثری حماسی و دیگری اثری تعلیمی است، نداند و بخواهد ابیات این دو را با یک لحن اجرا کند.
رسول نجفیان، همهکاره «ژرفا خند»
راوی، پژوهشگر، آوازخوان، کارگردان، تهیهکننده و خواننده تیتراژ پایانی «ژرفا خند» تنها یک نفر و آنهم رسول نجفیان است. تا این حد همهکاره بودن نجفیان در برنامه، این سؤال را در ذهن بیننده مطرح میکند که فرد دیگری نمیتوانسته یکی از این کارها را به عهده بگیرد؟ به همین علت بیننده که در طول برنامه تنها صدا و تصویر نجفیان را میشنود و میبیند، دچار ملال میشود. در «ژرفا خند» خبری از تنوع صدا و تصویر نیست. حداقل میشد بهجای حاضران همخوان که فعالیت دیگری بهجز سر تکان دادن ندارند، از افراد عادی و علاقهمند دعوت کرد. شاید بهتر بود همخوانها هم در پشتصحنه به اجرا میپرداختند و تنها صدایشان شنیده میشد. حضور افراد عادی در برنامه میتوانست به اظهارنظر آنها درباره موضوع حکایت و … هم منجر شود تا بیننده بهجز نظرات راوی، از جنبههای دیگر هم با مفهوم مطرحشده در برنامه آشنا شود و برنامه از حالتِ شبه رادیویی که یک نفر در آن متکلموحده است و بقیه افراد تنها شنونده هستند، دربیاید.
دکوری که دکور نیست
طراحی صحنه و دکور برنامه «ژرفا خند» سادهتر از چیزی است که فکرش را میکنید. یک طاق که راوی زیر آن میایستد و چند چهارپایه که در دو طرف طاق چیده شده و همخوانها روی آن مینشینند و قالیچهای که میانصحنه پهنشده است. اینها تمام چیزی است که از دکور و طراحی صحنه در «ژرفا خند» میبینیم. به همین علت است که این برنامه را به یک برنامه رادیویی تشبیه کردیم. چون از تنوع و جذابیت بصری در آن خبری نیست و همین یکی از عوامل ملال و خسته شدن مخاطب است. بیتردید برای ساخت برنامههای تلویزیونی ادبی که هدفش جلبتوجه بیشتر مخاطبان به ادبیات فاخر فارسی است باید بودجههای بیشتری اختصاص داده شود تا علاوه بر ایجاد جذابیتهای بصری، درزمینه تولید محتوا نیز اقدامات شایستهتری انجام شود. اگر بخواهیم صادقانه درباره این برنامه صحبت کنیم به دلیل این که جنبه بصری این برنامه جذابیتی برای مخاطب ایجاد نمیکند اگر «ژرفا خند» یک برنامه رادیویی بود، هم بودجه کمتری صرفش میشد و هم شاید مخاطب بیشتری جذب میکرد.
همانطور که پیشازاین گفته شد، شاید متون کهنی را که در این برنامه خوانده میشود ، بتوان تنها نقطه قوت برنامه دانست. نجفیان در برخی از بخشهای ژرفا خند با مقایسه شعرهای یک شاعر با شاعران دیگر قرون گذشته، ذهن مخاطب را با شباهتها و تفاوتهای این شعرها آشنا میکند و به تشریح دلایل زیبایی روایت های این متون و پند و اندرزهای آن می پردازد. بیتردید ساخت چنین برنامههایی را با تمام نقاط ضعف آن باید به فال نیک گرفت و برای ایجاد جذابیت بیشتر آن چارهاندیشی کرد.