علیرضا جاویدنیا، گوینده رادیو، تلویزیون و بازیگری متولد سال۱۳۳۰ است که در ۷۰سالگی همچنان در کنار دوستان پیشکسوت و هنرمندش مشغول اجرا، بازی، داوری و … است و مانند روزهای جوانی پرشور به کارش ادامه میدهد. با او گفتوگویی کردیم که میخوانید.
مدتی از آغاز سال گذشته، چه آرزویی برای سال جدید دارید؟
ان شاءا… که سال جدید سال نیکویی باشد، گرچه خیلی گرفتاریم و در مضیقه هستیم اما امیدوارم در سال جدید همه اینها رفع شود. مخصوصا برای کسانی که از آنها آموختم. پر از صفا و یکرنگی باشید و امیدوارم صفا و یکرنگی را سرلوحه زندگیمان قرار دهیم.
متولد چه سالی هستید و چطور شد که دعوت داوری در برنامه آورد صدا از رادیو تهران را پذیرفتید؟
من متولد ۱۳۳۰ هستم، بالای ۷۰ سال دارم. به دلیل مسائل و بیماری قلبیام بعد از چند بار دعوت تهیهکننده برنامه آورد صدا، پذیرفتم در کنار استاد بهروز رضوی، داوری برنامه را بر عهده داشته باشم.
با توجه به این که داور این برنامه هستید، برنامه آورد صدا را که یک مسابقه استعدادیابی گویندگی است چطور دیدهاید؟
از آنجا که تهیهکننده، برنامه را با حسن نیت تهیه میکند جای امیدواری است، اما در بطن ماجرا باید دید هدف این برنامه چیست؟ آیا برنامهای تهیه و تولید میشود که یک عده شرکت کنند، امتیار بگیرند و مخاطبان هم شنونده برنامه باشند؛ این بحثش جداست. اما اگر تکانی به این برنامه بدهیم که چه کسانی مورد قبول بودند و از بین برگزیدهشدگان برای شبکههای مختلف ورزش، ایران، پیام، تهران و… نیروی جوان و صداهای تازه و جدید جذب شود اشکال که ندارد یک موفقیت هم هست.
داستان ورود شما به عرصه گویندگی و بازیگری و… چیست؟
۵۰سال پیش من و هم دورهایهای من در دبیرستان اجرا داشتیم. زمانی که من یا آقای رضوی وارد سازمان شدیم آن زمان هم همین طور بود، اساتید راه را باز کردند و به ما گفتند بفرمایید؛ چون دیدند اینها حرفی برای گفتن دارند باید جا را باز کرد. خود من هیچ کلاس و دورهای نرفته بودم.
پس شما از کودکی با استعداد بودید؟
من معتقدم همه چیز باید ذاتی باشد؛ شما خبرنگار خوبی باشید اگر ۵۰ سال هم از کارتان بگذرد باز هم ذاتا شما پرسشگر خواهید بود و آن حس پرسش و پاسخ و نتیجهگیری با شما خواهد بود. هر جا قرار بگیرید چه در حرفه بازیگری، خوانندگی و نقاشی باید این استعداد باشد. این استعداد ذاتی باید همراه شما باشد که اگر نباشد با تقلید صدا، ادا درآوردن، شیک و شکیل خواندن، خوانندگی و گویندگی اتفاق نمیافتد. این یک واقعیت در کار هنر است. ما کارمان را شروع کردیم اما از راهنمایی بزرگترها غافل نشدیم. من در کنار زندهیاد منوچهر نوذری در برنامه صبح جمعه با شما با تیپهای مختلف اجرا داشتم، همه اینها برای من تجربه ارزشمندی بود که در کنار اساتید و دیگر دوستان که در عالم هنر ردپایی داشتند، تجربه کسب کنم.
یک مستند از زندگی شما ساخته شده است، این مستند را دوست داشتید، چه نظری دارید؟
پس از انجام کار تهیه فیلم، کلام و تصویر و.. کل مستند یک ساعت شد. حرف من اینکه رادیو ریشه دارد، باید تاکید کنم خیلی قویتر از اینهاست. زمانی که برنامهای برای رادیو تهیه میشود باید هدف مشخص باشد. آیا میشود زندگی ۵۰ ساله من را در یک ساعت جمع کرد.
در رادیو با توجه به اینکه دومین دوره از جشنواره مستند رادیویی پژواک برگزار میشود، مستند رادیویی بیشتر باب شده است، به نظر شما یک مستند رادیویی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
هدف باید مشخص باشد. مستند رادیویی با هر موضوعی که باشد باید پشت آن پژوهش باشد، چرا که از یک مستند تاریخی، باید مستندساز بداند که تاریخساز است و جایگاه خودش را در بین مردم پیدا میکند. با چه دیدی میخواهیم نگاه کنیم هدف پشت آن مهم است. مثلا زمانی که برنامهای تهیه میشود باید با توجه به محتوا و مضمون آن گوینده و مجری را انتخاب کرد، ممکن است گوینده آن هر چند قابل باشد اما قابلیت و ویژگیهای اجرای برنامه را نداشته باشد. شاید مقطعی جواب بدهد اما در طولانی مدت امکانپذیر نیست. مستندساز را راحت بگذاریم که کارش را انجام دهد و در کار او اعمال سلیقه نداشته باشیم. اگر زمانی کارش با سیاستهای رادیو و تلویزیون و… همخوانی نداشت، حق با شماست.
اگر قرار باشد یک مستند خوب بشنوید، دوست دارید چه شاخصههایی داشته باشد؟
اگر قرار باشد مستندی را بشنویم، باید جنس صدا مناسب آن کار باشد. جنس صدای هر کسی مناسب هر برنامه با هر محتوا و مضمونی نیست. در ادامه باید یادآوری کنم که مستند باید با مخاطب ارتباط برقرار کند. مانند یک گوینده یا مجری که باید با شنونده و بیننده ارتباط بگیرد. مثلا استاد رضوی قطعات ادبی که اجرا میکند خیلی شنونده دارد، اما من نمیتوانم متون ادبی را بخوانم. ممکن است تمام سعی و تلاشم را بکنم و کارم را درست انجام دهم و شاید هم در مقطعی کارایی داشته باشد، اما ثمربخش نیست.