فیلم ۳۵ میلیمتری و سیاه و سفید «فردوسی» که حدود ۹۰ سال قدمت دارد در موزه سینما به نمایش گذاشته خواهد شد، درحالی که تاکید میشود پیدا شدن چنین فیلمهای قدیمی، تاریخ سینمای ایران را واقعی میکند.
«فردوسی» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و تهیهکنندگی اردشیر ایرانی، محصول امپریال فیلم (بمبئی) است که سال ۱۳۱۳ کلید زده شد و به عنوان ششمین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته میشود.
این فیلم چند سال قبل توسط فیلمخانه ملی ایران ترمیم و بازسازی شد و درباره ماجرای آن نوشته شده است: «داستان از خانه فردوسی آغاز میشود که وی از پنجره اتاقی به پل خراب شهر توس با چهرهای گرفته و مغموم نگاه میکند. در جایی دیگر فردوسی صحنههایی از شاهنامه را در مقابل سلطان محمود برای حاضرین میسراید. در پایان، انتهای زندگی شاعر حماسهسرای ایران نشان داده میشود. فردوسی در کهولت زندگی خود را در انزوا میگذراند و زمانی که از پنجره بیرون را مینگرد، میشنود که بچههای رهگذر اشعار شاهنامه را میخوانند. صحنه آخر مرگ شاعر است. جنازه او را روی پل توس دو نفر به دوش دارند. پشت سر جنازه فقط یک نفر راه میرود و او دختر شاعر است.»
۲۰ دقیقه از نسخه مرمت شده «فردوسی» یک بار در سال ۱۳۹۸ رونمایی شد که در جلسه نقد و بررسی آن محمد تهامینژاد تاکید کرد، «پیدا شدن هر فیلمی بدین معنی است که تاریخ سینما از یک تاریخ شفاهی خارج و به یک تاریخ واقعی تبدیل میشود. تاریخ سینمای ما تا قبل از آنکه فیلمهای دوره قاجار پیدا شود، شفاهی بود.»
این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه «پیداشدن فیلم فردوسی علاوه بر نشان دادن نقش عبدالحسین سپنتا در سینما، سوالهایی را هم مطرح میکند» گفت: پاسخ دادن به این سوالها برای شناخت همین بیست دقیقه از فیلم میتواند مفید باشد. اینکه این فیلم کپی نگاتیو بوده یا پزیتیو و بر روی آن چه چیزی نوشته شده مهم است. زیرا در بسیاری از فیلمهایی که در بخش نگاتیو فیلمخانه ملی موجود است، کاغذی وجود دارد که از طریق آن میتوان بیشتر فیلم را شناخت.
تهامینژاد با ابراز امیدواری از اینکه پیداشدن فیلم فردوسی این امید را در ما زنده میکند که شاید روزی سایر فیلمهای مرحوم سپنتا یا فیلمهای دیگر تاریخ سینما همانند این فیلم پیدا شود گفته بود: «این فیلم تنها یک بار آن هم در جشن هزاره فردوسی به نمایش درآمده بود. سپنتا به عنوان نماینده رسمی شرکت امپریال فیلم کمپانی علاقه داشت در هزارمین سالروز تولد فردوسی فیلمی را درباره زندگی وی بسازند و در طوس نمایش دهد به همین دلیل دست به ساخت این فیلم زد. بنا به برخی اسناد، این فیلم به سفارش وزارت معارف وقت ساخته شده و نخستین فیلم ایرانی است که با مشارکت و حمایت دولت ایران ساخته شده است. کارگردان اصلی این فیلم خان بابا اردشیر ایرانی بود و سپنتا تنها به کارگردان ایده میداد، در واقع فیلم دارای دو کارگردان بود. البته منظور از ایده مشخص نیست که آیا فیلمنامه بوده یا خیر.»
درباره ابهام در شخصی که فیلم را کارگردانی کرده، از نصرتالله محتشم – یکی از بازیگران فیلم – روایت شده است: «فیلم را خان بهادر اردشیر ایرانی تصمیم گرفت بردارد و برای جشن هزاره فردوسی به ایران بفرستد و همین کار را هم کرد. مرحوم عبدالحسین سپنتا که مقیم بمبئی بود، سناریو را تنظیم کرد و فیلم را تهیه کردند. تقریباً میشود گفت که دستیار خان بهادر اردشیرخان بود، چون کارگردانی اصلی بهعهده خود خان بهادر بود و مرحوم سپنتا به فیلمبردار ایده میداد. در ضمن هم کمک میکرد به خان بهادر، در موقع مونتاژ فیلم. در این فیلم بعضی از داستانهای فردوسی مجسم میشد از جمله رستم و سهراب که رُل سهراب را هم خود من بدون گریم بازی کردم و با گریم، سلطان محمود غزنوی را.»
همچنین جمال امید در کتاب «تاریخ سینمای ایران(۱۳۵۷-۱۲۷۹)» صحبتهای سپنتا را درباره فیلم فردوسی آورده است: «موضوع فیلم دوم را کمی بعد از نمایش موفقیتآمیز فیلم «دختر لر» در وزارت معارف بهدست آوردم. قرار بود در مهرماه سال ۱۳۱۳ جشن هزارمین سال تولد فردوسی را با ایجاد آرامگاهی تازه در طوس گرامی دارند. این فرصتی خوب برای من بود که نیمی از عمرم را در تحقیق، بررسی و شناخت ادبیات کهن ایران گذارده بودم. اگرچه زمان کافی برای تنظیم سناریو و تدارک مقدمات و فیلمبرداری در اختیارم نبود ولی تصمیمام را گرفته بودم که این کار را حتماً انجام دهم. اردشیر ایرانی هم از جهت دیگر متقاعد شده بود که تهیه فیلم «فردوسی» را بایستی به انجام رساند. نظر اردشیر ایرانی جلب نظر موافق مقامات وزارت معارف بود که تمایل خود را برای تهیه این فیلم به او و من ابراز کرده بودند و اردشیر ایرانی جهت ادامه فعالیتش و ارائه محصولات دیگر کمپانیاش به این رضامندی نیاز مبرم داشت. با وجود زمان کم و امکانات محدود، تقریبا همه چیز خوب پیش رفت و فیلم بهموقع آماده نمایش شد.
سناریویی که تنظیم کرده بودم زندگی فردوسی را از آغاز جوانی تا سالمندیاش بازگو میکرد. نخستین تصاویر فیلم از چهره مغموم و خسته فردوسی آغاز میشد که از پنجره اتاقش در طوس به پل خرابه شهرش مینگریست و به یاد میآورد دورانی را که با موبدان، از بیم گرفتارشدن با نوشتار و گفتار خود از خانهای به خانه دیگر، از گوشهای به گوشهای دیگر و غاری به غار دیگر پناهنده و مخفی میشدند. فیلم در پایان با صحنه مشابه آغاز ماجرا، پایان میگرفت. این بار از همان پنجره که فردوسی در ابتدا به شهرش مینگریست، دوربین به شهر نگاه میکند در حالی که بچههای نوجوان محله، اشعار شاهنامه را زمزمه میکنند. آخرین تصاویر بازگوی مرگ شاعر است و جنازهاش بر دوش دو تن، بر پل مخروبه شهر طوس و تنها تشییعکننده جنازه فردوسی، دخترش است.
عمر شاعری گرانقدر، چون عمر آفتابی درخشان در یک روز، خاتمه گرفته است. یکی از جالبترین قسمتهای فیلم، صحنههای حماسهسرایی فردوسی است در برابر سلطان محمود غزنوی… فردوسی نبرد رستم و سهراب را میسراید و تماشاگر این قسمت شاهنامه را میبیند. همین فصل فیلم بعداً ما را دچار مشکل کرد. فیلم قرار بود همزمان در تهران و طوس به نمایش درآید ولی شاه (رضا شاه) به صحنههای سلطان محمود غزنوی ایراد گرفت و دستور به حذف برخی صحنهها و تکرار بعضی از قسمتهای دیگر داد و ما ناچار به دوبارهسازی قسمتهایی از فیلمی شدیم که آماده نمایش بود و این چنین بود که یکی از رویدادهای نادر سینمای ایران اتفاق افتاد و فیلم، هنرپیشه تازهای بهخود پذیرا شد که قبل از آن هرگز در فیلم نقشی نداشت. نصرتالله محتشم که بعدها مأمور در سفارت ایران در بمبئی شد، نقش سلطان محمود غزنوی را بهعهده گرفت و بار دیگر صحنههای فردوسی در دربار سلطان محمود غزنوی بازسازی شد و فیلم مجدداً وقتی آماده نمایش شد و به تهران رسید که زمان زیادی به آغاز جشن هزاره فردوسی در طوس باقی نمانده بود.
از سرنوشت فیلم «فردوسی» در طوس، بعدها از طریق ارباب کیخسرو مرزبان شنیدم که چند بار برای میهمانان به نمایش درآمد که رویهمرفته نمایشهای موفقی بودند. من تنها نظری که از فضلای شرکتکننده در جشن هزاره فردوسی دریافت کردم مربوط بود به بهرامگور انکلساریا… که معتقد بود فیلم با حذف بیشتر صحنههای دربار سلطان محمود غزنوی نه تنها کوتاه بلکه بیمعنا شده بود. این نظر انکلساریا کاملا درست بود و شاید هم به همین لحاظ فیلم نمایش عمومی درستی پیدا نکرد. البته اردشیر ایرانی هم اصراری در نمایش فیلم نداشت، چون او فیلم را به سفارش وزارت معارف درست کرده بود و بیش از سرمایهاش، سود بهدست آورد. اردشیر ایرانی فیلمی نیز از جریان برگزاری جشن هزاره فردوسی تهیه کرد که از جانب وزارت معارف مورد تأیید قرار نگرفت.»
به گفته تهامینژاد «به نظر میرسد در این فیلم شخصیتهای ابومنصور محمد بن رزاق و فردوسی باهم ادغام شدهاند و این نسخه ۲۰ دقیقهای نشان میدهد که شاهنامه فردوسی و چهار مقاله نظامی عروضی جزء منابع اصلی نگارش داستان فیلم بودهاند و روایت خطی فیلم از جوانی فردوسی شروع میشود تا به پیری میرسد. همانطور که در فیلم دیده میشود فردوسی بر ایرانی بودنش بسیار تاکید داشت.»
او همچنین در اولین نمایش فیلم تاکید کرده بود: «تا پیدا شدن فیلم کامل فردوسی و اینکه سازندگان فیلم با چه هدفی این فیلم را ساختند، باید منتظر ماند و رهیافت سازندگان فیلم به زندگی فردوسی بدون دیدن نسخه کامل همچنان نامکشوف است و شایسته نیست که با تنها بخشی از فیلم که بازسازی شده، فیلم اصلی را سنجید.»