داستان از سال ۱۳۰۸ هجری شمسی و با محوریت زندگی فردی به نام احد شیرو شروع میشود که کارش خرید و فروش است و به مالش تعرض شده.
او براى گرفتن حقش به تهران مىآید اما آمدن به تهران براى او گران تمام مىشود و… این خلاصهای از سریال تلویزیونی عقیق است که اواسط دهه ۹۰ بهرنگ توفیقی آن را برمبنای فیلمنامهای از سعید نعمتا… و به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی ساخت و روی آنتن رفت و حالا این شبها از شبکه آیفیلم روانه آنتن میشود.
ایده این داستان به سفری برمیگردد که شفیعی و نعمتا… مشترکا به قم داشتند. آنها کتابی درباره زندگی فردی به نام رسول ترک خریدند و این کتاب سرآغاز ایده «عقیق» بود و نگارشش آغاز شد و بعد از آن کار جلو دوربین رفت. از ویژگیهای این سریال، پیچیدگی دیالوگها بود که میان آدم بد قصه (جواد سرپرست) و قهرمان داستان (احد شیرو) رد و بدل میشد و همین باعث شد تا شخصیتهای این سریال برای مخاطبان جذابتر شود و آنها را با قصه همراه کند.
از سوی دیگر فضای تاریخی و مناسبتی سریال عقیق برای مخاطبان جذابیت زیادی داشت، چرا که شاهد قصههای جذاب از دل تاریخ بودند. همچنین نعمتا… همچون کارهای قبلیاش سعی کرده بود تا با قرار دادن داستانکهای کوتاه، قصه را برای مخاطبان خیلی جذاب کند. به همین دلیل از نقاطقوت سریال دیالوگنویسی و داستانپردازی است.
در عادیترین شکل برخورد بیننده با این اثر، میتوان متوجه این نکته شد که نویسنده، ترس از مرگ را با مهارت در دیالوگنویسی در قالب ادبیاتی متفاوت به مخاطب عرضه کرده است. البته باید بپذیریم که با تماشای یکی دو قسمت از سریال، نمیتوان درباره آن بهدرستی قضاوت کرد و باید کامل سریال را به تماشا نشست؛ ضمن اینکه تاریخ در ادبیات نمایشی با لوکیشن، تسلط مؤلف به شخصیتهای زمان مذکور و در نهایت اشراف بر حوزه که با تحقیق میدانی و آکادمیک اتفاق میافتد، شکل میگیرد.
علاوه بر آن از دیگر ویژگیهای سریال این است که به لحاظ بصری و طراحی رنگ و لباس خوب درآمده و چشم مخاطبان را میدزدد. این اتفاق تا انتهای داستان کش پیدا میکند و همین موضوع باعث میشود تا متوجه شویم که عوامل سازنده سریال میخواستند تا پایان مخاطبان را همراه قصه و فضای بصری آن کنند. همچنین داستان سریال همواره سوار بر متن، قدرتنمایی میکند و این موضوع نشان میدهد که عوامل سازنده این سریال از نویسنده گرفته تا کارگردان و تهیهکننده، مؤلفههای ساخت چنین آثاری را میدانند و تلاش کردهاند تا پایان سریال، قلاب را در دهان مخاطب داشته باشند و آن را نادیده نگرفتند. البته این اثر در تعداد قسمتهای محدود نوشته و ساخته شد. در حالیکه ظرفیت داشت تا در قسمتهای بیشتری ساخته شود. همچنین از دیگر نکات قابل تامل، ساخت موسیقی متن توسط کارن همایونفر است که به این سریال حال و هوای خاصی داده است. او سعی کرده با ساخت یک موسیقی مناسب و متناسب با فضای قصه، آن را برای مخاطبان تماشاییتر کند تا از دیدن سریال لذت ببرند.
ایده این داستان به سفری برمیگردد که شفیعی و نعمتا… مشترکا به قم داشتند. آنها کتابی درباره زندگی فردی به نام رسول ترک خریدند و این کتاب سرآغاز ایده «عقیق» بود و نگارشش آغاز شد و بعد از آن کار جلو دوربین رفت. از ویژگیهای این سریال، پیچیدگی دیالوگها بود که میان آدم بد قصه (جواد سرپرست) و قهرمان داستان (احد شیرو) رد و بدل میشد و همین باعث شد تا شخصیتهای این سریال برای مخاطبان جذابتر شود و آنها را با قصه همراه کند.
از سوی دیگر فضای تاریخی و مناسبتی سریال عقیق برای مخاطبان جذابیت زیادی داشت، چرا که شاهد قصههای جذاب از دل تاریخ بودند. همچنین نعمتا… همچون کارهای قبلیاش سعی کرده بود تا با قرار دادن داستانکهای کوتاه، قصه را برای مخاطبان خیلی جذاب کند. به همین دلیل از نقاطقوت سریال دیالوگنویسی و داستانپردازی است.
در عادیترین شکل برخورد بیننده با این اثر، میتوان متوجه این نکته شد که نویسنده، ترس از مرگ را با مهارت در دیالوگنویسی در قالب ادبیاتی متفاوت به مخاطب عرضه کرده است. البته باید بپذیریم که با تماشای یکی دو قسمت از سریال، نمیتوان درباره آن بهدرستی قضاوت کرد و باید کامل سریال را به تماشا نشست؛ ضمن اینکه تاریخ در ادبیات نمایشی با لوکیشن، تسلط مؤلف به شخصیتهای زمان مذکور و در نهایت اشراف بر حوزه که با تحقیق میدانی و آکادمیک اتفاق میافتد، شکل میگیرد.
علاوه بر آن از دیگر ویژگیهای سریال این است که به لحاظ بصری و طراحی رنگ و لباس خوب درآمده و چشم مخاطبان را میدزدد. این اتفاق تا انتهای داستان کش پیدا میکند و همین موضوع باعث میشود تا متوجه شویم که عوامل سازنده سریال میخواستند تا پایان مخاطبان را همراه قصه و فضای بصری آن کنند. همچنین داستان سریال همواره سوار بر متن، قدرتنمایی میکند و این موضوع نشان میدهد که عوامل سازنده این سریال از نویسنده گرفته تا کارگردان و تهیهکننده، مؤلفههای ساخت چنین آثاری را میدانند و تلاش کردهاند تا پایان سریال، قلاب را در دهان مخاطب داشته باشند و آن را نادیده نگرفتند. البته این اثر در تعداد قسمتهای محدود نوشته و ساخته شد. در حالیکه ظرفیت داشت تا در قسمتهای بیشتری ساخته شود. همچنین از دیگر نکات قابل تامل، ساخت موسیقی متن توسط کارن همایونفر است که به این سریال حال و هوای خاصی داده است. او سعی کرده با ساخت یک موسیقی مناسب و متناسب با فضای قصه، آن را برای مخاطبان تماشاییتر کند تا از دیدن سریال لذت ببرند.