پردهخوانی شغلی نیست که هرکسی بتواند آن را انجام دهد. یک پردهخوان باید درستکار باشد، به حرفی که میزند و حکایتی که میگوید ایمان داشته باشد و از روی حقیقت صحبت کند، صدای خوبی داشته باشد، سخنوری بلد باشد، در مورد اشعار آگاهی داشته باشد، پرده را بشناسد و سواد داشته باشد.
اینها را اسماعیل نصوحی، یکی از مرشدان پیشکسوت پردهخوانی میگوید، تنها بازمانده از پردهخوانهای دهنو مبارکه در استان اصفهان که بیش از ۸۰ سال است پردهخوانی میکند. او میگوید «مردم در قدیم و در مناسبتهای مختلف مخصوصاً ایام محرم، در کوچهها و خیابانها شاهد اجرای پردهخوانها بودهاند، ولی متأسفانه امروزه این آیین در حال منسوخ شدن است و کمتر کسی پیدا میشود که این حرفه را دنبال کند.» این مرشد با بیان اینکه پردهخوانی نوعی نمایش مذهبی ایرانی است که در آن پردهخوان از روی تصاویر منقوش بر پردهها، حکایاتی را با کلام آهنگین روایت میکند، از عدمحمایت مسئولین و بیتوجهی به این هنر و نابلدی و عدم تخصص پردهخوانهای نسل جدید گلایه دارد و معتقد است پردهخوانی کار هرکسی نیست و فردی که می خواهد این حرفه را دنبال کند باید آموزشدیده و باسواد و صادق باشد و به گفتههای خویش ایمان کافی داشته باشد.
ما نیز در ایام ماه محرم میهمان این مرشد پیشکسوت شدیم و ضمن گفتوگو با او در خصوص هنر دیرینهاش، جویای احوال او نیز شدیم که از حدود یک ماه قبل در بستر بیماری است. آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی ایسنا با مرشد اسماعیل نصوحی، هنرمند پیشکسوت پردهخوانی است.
مرشد شما چه تاریخی و کجا متولد شدید؟
من در سال ۱۳۱۱ در دهنو مبارکه به دنیا آمدم.
پردهخوانی را از چه سنی شروع کردید؟
پدر من درویش و پردهخوان بود و زمستانها به خوزستان میرفت و تابستانها همینجا پردهخوانی میکرد. زمانی که من ۷ ساله بودم، یک روز که پدرم میخواست با اسب به خوزستان برود، اذان صبح نمازش را خواند و من را از خواب بیدار کرد و در خورجین اسب خود گذاشت و از خانه به بیرون رفتیم. طی ۱۰ روز منزلبهمنزل به ایذه رفتیم و یک ماه آنجا بودیم و از ایذه به مسجدسلیمان رفتیم سپس از آنجا به هفتکل و از هفتکل به رامهرمز رفتیم و آن سفر ۵ ماه به طول انجامید. در گذشته همراه پدرم پای پرده میرفتم و مدتی در ۷ سالگی پیشپرده میخواندم که منظور از پیشپرده همان معرفی پرده است و از حدود ۱۰ سالگی هم شروع به پردهخوانی کردم. لازم به ذکر است که پرده ۳ قسمت دارد که شامل پیشپرده، حکایت پرده و متوسلات است. از آن زمان تا الآن که اینجا نشستهام شغل من پردهخوانی بوده است.
قدمت پردهخوانی به چه زمانی بازمیگردد؟
به زمان حضرت آدم. پردهخوانی از قدیم بوده است و در حال حاضر تمام کسانی که پردهخوانی میکردند، از دنیا رفتهاند و دیگر کسی نیست و تنها من یک نفر در دهنو باقیماندهام.
موضوع پردهخوانی شما چیست؟
حکایات پرده درخصوص حضرت ابوالفضل(ع)، امام حسین(ع)، حضرت قاسم(ع)، حضرت علیاکبر(ع) و امام علی(ع) است. پرده شامل ۷۲ مجلس و ۷۲ حکایت است و هر مجلسی یک حکایت دارد که در خصوص واقعه کربلا است. پردهخوانی مختص ایام محرم و همچنین اعیاد مختلف مثل تولد حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و ائمه و اهلبیت(ع) است.
پردهها از چه جنسی هستند؟
جنس پردهها پارچه چلواری است که مواد بیم به آن میدهند و روی آن بیم نقاشی میکنند.
در حال حاضر پردهخوانی انجام میدهید؟
بله. شغل من پردهخوانی است، ولی در حال حاضر یک ماه است که پایم درد میکند و نتوانستم پردهخوانی کنم و به دنبال من میآیند و من را بهجاهای مختلف میبرند و امسال با توجه به شرایطی که دارم اگر بتوانم این کار را انجام میدهم؛ چون پردهخوانی احتیاج به ایستادن دارد. آخرین پردهای که خواندم مربوط به یک ماه پیش است که موضوع آن زندگی خودم و پردههایی که میخواندم بود که انجمن تعزیه رهنان فیلم ما را ساختند و بعد از آن دیگر نتوانستم پردهخوانی کنم.
تفاوت بین روضهخوانی و پردهخوانی چیست؟
در حال حاضر بسیاری از پردهخوانهای جدید پای پرده روضه حضرت عباس(ع) یا امام حسین(ع) میخوانند. تفاوت بین روضه و پرده این است که در پردهخوانی حکایت میگفتند که این حکایات تنها ذکر مصیبت نبوده بلکه شامل معنویات، نصیحت، کرامات، رشادت، تاجگذاری و معجزات اهلبیت(ع) بوده است و همه حکایتها نیز شروع و پایان و شعر داشته است و هر یک عکسی که در پرده وجود دارد یک معنا و مفهوم خاصی دارد؛ اما در حال حاضر هر کس پردهخوان باشد بیشتر از ۵ یا ۶ نقل ندارد و آنهم مصیبتهایی مانند شهادت حضرت علیاکبر(ع) و علیاصغر(ع) و همان چیزهایی است که در روضه میخوانند. درصورتیکه من ۱۶۶۰ بیت شعر از بَر دارم درحالیکه سواد من تنها در حد خواندن است. پرده حکایت غریب داشته است و لازم به ذکر است که یک قسمت از پرده نیز دوزخ است. در آن زمان بسیاری از شاعران مثل وفایی شوشتری پای پرده مینشستند و اشعارشان را به من میدادند تا بخوانم. من ۱۶۶۰ بیت شعر از بَر دارم درحالیکه سواد من تنها در حد خواندن است.
در طول این سالها با چه کسانی همکاری داشتهاید؟
حسین میریان، درویش علی رئیسی، مهدی طریقت، مرشد محمد احدی، علی قومی، مرشد کریمی، مهدی عرب چند تن از پردهخوانها و نقاشباشی مبارکه، اولر آغاسی، پرده فراهانی، علی بهاری و درویش علی رئیسی هم چند تن از نقاشانی بودهاند که با آنها همکاری داشتهام.
در کدام شهرها پردهخوانی کردهاید؟
اصفهان، تهران، خراسان، مشهد، ایذه مالامیر، شهرکرد، بهبهان، بافق یزد، خوزستان و شهرهای دیگر و سال پیش هم در یک مراسم تجلیل عنوان پدر پردهخوان ایران به من تعلق گرفت.
کسی که میخواهد شغل پردهخوانی را دنبال کند باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
پردهخوانی شغلی نیست که هرکسی بتواند آن را انجام دهد. شخصی که میخواهد این شغل را داشته باشد باید درستکار باشد، به حرفی که میزند و حکایتی که میگوید ایمان داشته باشد و از روی حقیقت صحبت کند، صدای خوبی داشته باشد، سخنوری بلد باشد و در خصوص اشعار آگاهی داشته باشد، پرده را بشناسد و سواد داشته باشد.
در هنگام پردهخوانی چه لباسهایی به تن میکنید و هرکدام از آنها چه معنایی دارد؟
من در هنگام پردهخوانی لباس نیستی و درویشی میپوشم که یک لباس سفید بلند است و با وضو پای پردهخوانی میایستم. کسانی که در گذشته پردهخوانی میکردند، همه درویش بودند و شغل دیگری نداشتهاند و لباس همه یک دشداشه سفید بوده که مانند کفن است و معنای آن این است که همه یکرنگ هستند و شاه و گدا و برتری وجود ندارد؛ همچنین اگر مشرف شده فقر و درویش شده بودند، به روی سرخود تاج میگذاشتند و اگر درویش نبودند هم یک عرقگیر یا کلاه روی سرخود میگذاشتند.
از خاطراتتان در دهنوی مبارکه بگویید.
حدود ۶۰ سال پیش بود که از شهرداری مبارکه آمدند و یک ماشین به در خانه درویشها فرستادند و آنها را به شهرداری بردند. وقتی به شهرداری مبارکه رسیدیم دیدیم که عدهای مطرب ساز و تنبک میزنند و عدهای هم چوب بازی میکنند. من در آنجا اشعاری میخواندم و دیگران جواب میدادند. اشعار را مقدس گفته بود و وقتی شعرخوانی تمام شد شهردار گفت که درویشها را به داخل شهرداری ببرید و من را روی صندلی شهردار نشاندند و تاجی بر سر من گذاشتند که در همه اجراها آن را بر سردارم و همه میگفتند اسماعیل در شهرداری مبارکه تاجگذاری کرد.
در حال حاضر پردهخوانی با گذشته چه تفاوتی دارد و آیا مثل گذشته از آن استقبال میشود؟
خیر. در گذشته بیشتر پردهخوانی میکردند و درویش هم زیاد بود و همهجا پرده میزدند، ولی امروزه کسی نیست که آن برنامهها را اجرا کند. ضمن اینکه در آن زمان در هر خانهای تلویزیون وجود نداشت و جامعه نیز پیشرفت چندانی نکرده بود. اصول پردهخوانی این بود که میآمدند مردم را جمع میکردند، سپس حکایات پرده را برای آنها تعریف میکردند و مردم هم به آن علاقه داشتند، اما پردهخوانی در حال حاضر خواهان زیادی ندارد و پردهخوان نیز به تعداد انگشتشمار وجود دارد. در گذشته در خیابانها هر درویش یک جایگاه داشت و پرده میزد و برای مردم از حکایات میگفت. در حال حاضر پردهخوانی به دست فراموشی سپردهشده و برای مردم، مضحک و غیرقابلباور است. مردم در آن زمان با اعتقاداتی که داشتند پردهخوانی را قبول میکردند، اما در حال حاضر در این جامعه مردم با اعتقادات خودپذیرای آن نیستند و پردهخوانی دیگر منسوخ شده است.
طی سالهای فعالیتتان آیا پردهخوانی را به کسی هم آموزش دادهاید؟
بله. کسانی که در دهنو بودند، با من پای پرده میآمدند و حکایات را یاد میگرفتند و تنها کسی که پردهخوانی را از من یاد گرفته و در حال حاضر نیز با من پرده میخواند نوه من محمدرضا نصوحی است و از خانواده و نسل ما در اصفهان نیز تنها او حرفه پردهخوانی را دنبال میکند.
از حمایت مسئولین از این حرفه بگویید.
مسئولین هیچ حمایتی از این حرفه نکردند و چندین سال پیش قرار بود که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی یک مستمری برای ما انجام دهد. من حقوق بازنشستگی و بیمه نداریم و از هیچ جای دیگر هم درآمدی ندارم، درحالیکه نزدیک به ۲۰ سال است که زیر نظر ارشاد و ارگانهای مختلف پردهخوانی میکنم ولی تابهحال نه هزینهای بابت پردهخوانی به من دادهاند و نه حقوق و بیمهای. در حال حاضر از سمت ارگانهای مختلف حمایتهای اندکی از این حرفه شده است. این هنری است که هم در یونسکو ثبتشده و هم جزو هنرهای کهن مملکت ما است، اما متأسفانه از سمت مسئولین به آن بهایی داده نشده است.