تلهتئاتر یا نمایش تلویزیونی، یکی از گونههای جذاب و تماشایی است که مخاطبان بسیاری هم دارد. بهخصوص در مقاطعی که دوران اوج تلهتئاترهایی بود که براساس نمایشنامههای خارجی ساخته میشد و طرفداران بسیاری هم داشت. ازجمله تلهتئاترهای تلهموش، سوءتفاهم، تاجر ونیزی، دکتر فاستوس و چراغ گاز و…
در مقطعی موتور تولید تلهتئاترها خاموش شد و سالها خبری از ساخت هیچ تلهتئاتری نبود.تا اینکه باز هم ساخت آنها به جریان افتاد و در دوران ریاست جدید سازمان صداوسیما، موتور تولید تلهتئاتر روشن شد که بازار آن در حال رونق گرفتن است. یکی از همین تلهتئاترها «گوهر» به تهیهکنندگی محمود زندهنام است که چندی پیش از تلویزیون پخش شد و به دلیل استقبال مخاطبان، بارها بازپخش آن روی آنتن شبکههای مختلف بود. نمایش تلویزیونی «گوهر» براساس متن نمایش «سالهای فاجعه» نوشته اعظم بروجردی برای تلویزیون بازنویسی شده است، قصه به سال ۱۳۱۴ برمیگردد و ماجرای مسجد گوهرشاد. حشمتمیرزا یکی از وابستگان حکومتی برای کسب موقعیت و مقام در ساختار دولتی در شهر مشهد، همزمان با قضیه گوهرشاد در منزل خود و روابط خانوادگی دچار چالش و در گیری است و در این بین وی برای حفظ جایگاه خود از خانواده و فرزندش غافل شده و لطمه روحی و روانی شدیدی میخورد. با محمود زندهنام تهیهکننده این تلهتئاتر گفتو گو کردیم.
قطاری که متوقف شدهبود
محمود زندهنام، تهیهکننده این تلهتئاتر در گفتوگویی درخصوص رونق گرفتن دوباره فضای تلهتئاتر در تلویزیون بیان میکند: تلهتئاتر به عنوان یک ساختار مغفول سالها بود به آن پرداخته نمیشد. خوشبختانه اخیرا باتوجه به عنایت مدیران سازمان به تولید تلهتئاتر توجه شد و نگاه مثبتی به این اتفاق شد. گرچه دوباره در این مسیر قرار گرفتن کار سختی است. چون مثل قطاری است که متوقف شده و باید دوباره بهراه بیفتد. از این رو این حرکت باید با برنامهریزی و طراحی دقیقتر و هدفمندتر انجام شود.
وی ادامه میدهد: ظرفیتهای خوب و قابلتوجهی در مجموعه هنرمندان نمایشی کشور وجود دارد که تولید تلهتئاتر به آنها امکان بروز و ظهور مناسب میدهد. اگر هنر آنها در رسانه و در ساختار تلهتئاتر نمود داشته باشد، در معرفی و شناسایی آنها به مجموعه فرهنگی و هنری کشور کمک شایانی خواهد شد.
وی با ذکر مثالی در اینباره توضیح میدهد: برای مثال چند سالی که در صدا وسیمای مرکز همدان فعالیت داشتم، موفق شدم چند تلهتئاتر با استانداردهای حرفهای تولید و در شبکههای سراسری پخش کنم. برای نمونه، پخش تلهتئاتر «شط شور» مرشد مهدی چایانی را به عنوان بازیگر و نقال به جامعه نمایشی معرفی کرد. یا امیررضا دلاوری، بازیگر مرد تلهتئاتر «شب مهتابی نادر» جایزه کشوری گرفت و اکنون یکی از بازیگران مطرح کشوری است. مثال دیگری میزنم. خسرو شهراز در تلهتئاتر سه قسمتی « بلال حبشی» نقش بلال را بازی کرد و هماکنون در سریالهای تلویزیونی نقشآفرینی میکند. همینطور آهنگساز این نمایش یعنی محمد نصرتی، اکنون یکی از بهترین آهنگسازان جوان کشور است. البته این عزیزان قابلیت و ظرفیتهای خوبی داشته و دارند، البته رسانه هم کمک کرد تا در قالب تلهتئاتر هنر آنها بهتر و بیشتر دیده شود. میتوانم بگویم ظرفیتهای نمایشی کشور در شهرستانها بسیار زیاد و بیکران است و تولید و پخش تلهتئاتر در رسانه، میتواند پل ارتباطی مناسبی برای درک و کشف این ظرفیتها باشد.
کشف استعدادهای جدید در تلهتئاتر
زندهنام در ادامه عنوان میکند: در شیوههای نمایش ایرانی، میتوان به قابلیتهای شبیهخوانی و تعزیه هم اشاره کرد که نمایشی دیرین در بافت فرهنگی و هنری فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست که متاسفانه بیگانگان و غربیها از خود ما این ظرفیتها را بیشتر درک کرده و از آن بهره بردهاند. من نمیگویم عین تعزیه در تلویزیون تولید و پخش شود، ولی شیوههای نمایشی آن و تکنیکهای فاصلهگذاری و چگونگی ارتباط نمایش با آیین ملی و مذهبی میتواند الهام بخش خوبی برای تولیدکنندگان نمایش تلویزیونی باشد.
وی همچنین بیان میکند: تلهتئاترهایی که در دهههای گذشته ساخته و پخش میشد، ساختار خاصی داشت و به موضوع و مضامین خاصی پرداخته میشد. عمدتا با اقتباس و بهرهگیری از متون خارجی این اتفاق میافتاد و مرجع سازندگان تلهتئاتر متون غربی بود. از نظر من به عنوان یک برنامهساز و تهیهکننده این انتقاد وارد بود. چون هدف ما باید از تولید تلهتئاتر کشف استعدادهای جدید خودمان باشد. در کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس و بهخصوص در زمینه نویسندگی تلهتئاتر میتواند پل ارتباطی بین هنرمندان و رسانه باشد. چون تلهتئاتر میتواند استعدادهای بسیاری را شکوفا کند. یعنی هنرمندانی که در عرصه تئاتر فعالیت میکنند و مستعد هستند، اما هنوز فرصتی برایشان مهیا نشده که در رسانه دیده شوند. بنابراین با حضور در تلهتئاتر این فرصت برای دیدهشدن آنها هم مهیا میشود.
وی درباره بخش نویسندگی کار هم توضیح میدهد: همه نوع متون باید در دستور تولید آثار نمایشی قرار بگیرد و نظر شخصی من این است که سهم متون ایرانی و نویسنده بومی باید بیشتر باشد. آثار ترجمهای هم میتوانند سهم داشته باشند، ولی به میزان محدود و بیشتر آثاری باشند که با فرهنگ و مخاطب ما سنخیت دارند، حتی میتوان آثاری به عنوان الگو و آثار نمایشی موزهای تولید کرد تا مجموعه هنرمندان نمایشی کشور از پیشرفتهای بهدستآمده در این عرصه غافل و بیگانه نبوده و دانش خود را در زمینه تولیدات نمایش بهروز کنند. شیوههای اجرایی نمایشی در جهان در حال بروز و شکوفایی هستند که لازم است با آنها آشنا شد و به نفع اهداف فرهنگی و هنری از آنها بهره جست. امروزه ترکیب نمایش با ویدئو و تکنیکهای صوتی و تصویری جدید دنیای ناشناخته و نوینی است که لازم است با آنها آشنا شد و حتی برخی از آنها را تجربه کرد.
نمایشهایی با مخاطبان میلیونی
تهیهکننده تلهتئاتر «گوهر» در بخش دیگری از این گفتوگویی بیان میکند: تئاتر رسانهای با مخاطب خاص است. تلویزیون هم رسانهای با مخاطب عام است. تلفیق و ترکیب این دو رسانه با هم میتواند اتفاقات خوبی را رقم بزند؛ یعنی هم به تئاتر کمک میشود و هم به مخاطبان تلویزیون.
وی با ذکر مثالی دراین باره میگوید: از آنجا که تئاتر مخاطبان خاصی دارد، وقتی یک نمایش روی صحنه میرود و چند شب اجرا میشود در نهایت چند هزار نفر در بهترین حالت تماشاگر آن خواهند بود. اما وقتی همین نمایش وارد تلویزیون میشود، بالطبع مخاطب میلیونی خواهد داشت. بنابراین از این نظر به تئاتر هم کمک میکند. یعنی مخاطبی که به هر دلیلی نمیتواند به سالنهای تئاتر برود و این امکان را از هر نظر مثلا به لحاظ مالی ندارد، میتواند از طریق تلویزیون مخاطب آن نمایش باشد. بنابراین تلویزیون تئاتر را همگانیتر میکند. به نظرم تلهتئاتر حلقه مفقودهای از ساختارهای تلویزیونی است که اگر با دقت، ظرافت، مدیریت و کارشناسی به آن نگاه شود و این شروع مجدد با طراحی و اصولی و چشمانداز درستی انجام شود، میتواند در خلق استعدادهای جدید و کشف استعدادهای نوین و جوان موثر باشد.
زندهنام در ادامه میافزاید: در شهرستانها تواناییها و استعدادهایی در زمینههای مختلف هنری مثل نویسندگی، طراحی صحنه، بازیگری و… وجود دارد که امکان بروز و ظهور برایشان وجود ندارد و اگر هم باشد به صورت محدود در صحنههای تئاتر اتفاق میافتد. رسانهای مثل تلویزیون میتواند در زمینه کشف استعدادها نقش بسیار مؤثری داشته باشد. بنابراین اگر این حرکت تداوم داشته باشد، میتواند خدمت بزرگی به فرهنگ و هنر کند.
وی درباره ژانرهایی که بیشتر مخاطب دارد و باید تله تئاترهایی با آن مضامین ساخته شود هم عنوان میکند: فکر میکنم تلهتئاترهایی با مضامین اجتماعی میتواند مخاطبان بیشتری داشته باشد. یعنی نمایشهایی با موضوعات اجتماعی روز ساخته و از تلویزیون پخش شوند تا بتواند بخش عمدهای از مخاطبان را به خود جلب کند. گرچه ممکن است مضمون معمایی و پلیسی مخاطبان بیشتری داشته باشد اما بیشتر مضامین اجتماعی که معمایی و پلیسی را هم شامل میشود، میتواند انتخاب خوبی برای موضوع و مضامین تله تئاتر باشد.
این تهیه کننده درباره بحث مالی تولید تله تئاتر میگوید: در کنار اتفاقات خوبی که میتواند برای هنرمندان در تلهتئاتر بیفتد، میتوان گفت تولید تلهتئاتر مقرون به صرفهتر است. مثلا اگر قرار باشد تلویزیون برخی حکایتهای قدیمی و مفاهیم را در ساختار سریال به مخاطب منتقل کند، چون باید به مرز واقعیت نزدیک شود بسیار هزینه بر خواهد بود اما اگر همین مضامین، حکایتها، قصهها، ضربالمثلها و داستانهای قدیمی در قالب سبکتری به لحاظ مالی تولید شود برای تلویزیون هم امکان تولید وجود دارد. همانطور که در نمایشهای رادیویی خیلی از قصهها و موضوعات دست یافتنی و قابل تولید هستند که در تلویزیون ممکن است میلیاردها هزینه داشته باشد. بنابراین فکر میکنم بخشی از حکایتها، مضامین فرهنگ و هنر ما در قالب تلهتئاتر ارزانتر و قابل دسترستر و مقرون به صرفه تر میشوند. لذا گرایش به این ساختار و تولید تلویزیونی هم به هنرمند که منظورم اهالی تئاتر است، کمک میکند و هم به رسانه و هم به مخاطب. چون مخاطب بهراحتی میتواند بدون اینکه هزینه کند در خانهاش بنشیند و یک تئاتر را به اتفاق خانوادهاش ببیند.
تجربه تئاتر در یک لوکیشن واقعی
وی درباره مهمترین چالشی که برای ساخت تله تئاتر «گوهر» داشته بیان میکند: داستان این نمایش مربوط به سال ۱۳۱۴ میشد. در واقع به موضوع گوهر شاد میپرداخت. منتها ظرافتی که این متن و نوع نگاهی که به این مضمون داشت در قالب یک قصه خانوادگی و یک درام اجتماعی به موضوع گوهرشاد پرداخته بود. در واقع یکی از محاسن این متن این بود که مستقیم و کلیشهای به موضوع گوهرشاد نپرداخته بود و این نکته برای من جذاب بود. البته متن طولانیتر بود و باید هم کوتاهتر و تلویزیونیتر میکردیم و هم باید اتفاقاتی را در متن رقم میزدیم که توسط نویسنده انجام شد و در کنار پخش ابتدایی، پنج بازپخش دیگر هم داشت که نشان از بازخورد خوبی بود که بین مخاطبان پیدا کرده بود. البته از دوستان متخصص و تئاتری هم بازخوردهای خوبی دریافت کردم.
زنده نام درباره لوکیشن این نمایش میگوید: تجربهای که ما در این کار پیدا کردیم این بود که به جای دکور زدن و اینکه هزینههای سرسام آوری را متقبل شده و به سازمان تحمیل کنیم، با انتخاب یک لوکیشن واقعی و تغییراتی در آن فضا را تئاتری کردیم و با کمک نورپردازی فضای استودیویی به وجود آوردیم و خوشبختانه در تصویر به لحاظ زیباییشناسی کار قابل قبول و مورد پسند بود.
ماندگاری تئاتر با تلویزیون
زندهنام عنوان میکند: فکر میکنم یکی دیگر از خدماتی که تلویزیون به تئاتر با ساخت تلهتئاتر میکند، این است که به ماندگاری آن اثر هم یاری میرساند. چون در تئاتر صحنهای ممکن است یک نمایش یکی دو ماه روی صحنه باشد و بعد تمام شود اما وقتی یک نمایش تلویزیونی میشود، هم مخاطبان بیشتری پیدا میکند و هم آن اثر ماندگار میشود.