مواجهه اهالی فوتبال بهخصوص آنهایی که در رأس کار یا صاحب کرسی هستند یا آنهایی که به واسطه فوتبال در دید عموم قرار میگیرند با رسانهها مثل یک چاقوی دولبه میماند. اگر راه و روش این کار را بلد باشید مطمئنا این اتفاق میتواند به سود هر دو طرف یا هر سه طرف (بهطور مثال باشگاه متبوع آقای مدیرعامل) باشد اما وای به روزی که شیوه برخورد با رسانه را بلد نباشید. این اتفاق چنان تبعات و مشکلاتی را ایجاد میکند که میتواند خیلی زود پروندهتان را بسته و شما را بهسرعت به سمت صفحات تاریخ هدایت کند.
برای یک برخورد و مواجهه موفق با رسانهها بهخصوص رسانهای پربازدید و پرمخاطب مثل تلویزیون علاوهبر اینکه باید شیوههای آن را بلد باشید و در مسیری درست این اتفاق را هدایت و راهبری کنید، باید زمانبندی درست را هم رعایت کرده و در زمانی هر حرفی را به زبان نیاورید. یک اظهارنظر یا شفافسازی هر اندازه هم که سنجیده و درست باشد اگر زمانبندی یا تایمینگ آن رعایت نشود، میتواند به همان اندازه برای باشگاهی آسیبزا باشد که عدم تدارک برای موفقیت همان باشگاه نقش ایفا میکند. از سوی دیگر بعضا پنهانکاری یا برخورد با سیاست در تقابل با رسانه میتواند به اندازه تدارکی درست در موفقیت یک تیم یا باشگاه موثر باشد.
معضل جدید در رفتار مدیران سرخابی
همه اینها در حالی هستند که به نظر میرسد معضل جدید عدم زمانبندی مناسب برای اظهارنظر در زمینه مسائل مختلف به رفتارهای غلط مدیریتی مدیران عامل استقلال و پرسپولیس در سالهای اخیر اضافه شده و در این سالها هر چقدر این دو باشگاه ضربات بیرونی را متحمل شدهاند به این اتفاق برمیگردد که مدیران آنها در بدترین وقت ممکن صحبتهایی را مطرح کردهاند که نه به عاقبت خود فکر کردهاند و نه سرنوشت تیم متبوعشان.
نمونه این رفتار را میتوان در حضور مدیران عامل سرخابیها در دو هفته پیاپی در تلویزیون مشاهده کرد. جایی که هم درویش و هم خطیر با در نظر گرفتن این نکته که جا و زمان بسیاری از اظهارنظرهایی که میخواهند داشته باشند در این وقت مقتضی نیست، بعضا صحبتهایی را مطرح کردند که به مصداق خودتحقیری یا خودزنی تلقی شده و تبعات آن این شکلی میشود که درخصوص استقلال، سرمربی این تیم که نشان داده قصد ترک تخاصم با مدیریت باشگاهش را ندارد به روی خط میآید تا حواشی جدید ایجاد شود و درخصوص پرسپولیس نیز تبعات صحبتهای درویش بازتاب نامناسبی در حد بینالملل پیدا میکند.
در این بین کاری به این نداریم که کدام بخش از اظهارات این نفرات راست است یا دروغ و کدام یک بیشتر حقیقت را میگوید و آن یکی کمتر. بلکه صحبت بر سر این است که وقتی مدیری مانند علی خطیر در تله سوالات مجری برنامه گیر میکند، نباید آرامش خود را از دست نداده و با همان متانتی که کار را آغاز کرده، برنامه را به پایان برساند و از سوی دیگر مدیرعامل سرخها نیز نباید به فرار رو به جلو و نگفتن کامل حقایق رو بیاورد.
تهدید نکونام کار خطیر را خراب کرد؟
این در حالی است که بسیاری از این اظهارات این مدیران بهگونهای بود که در تقابل با باشگاههای مختلف بر آمده و جالب اینکه در برنامه هفته قبل علی خطیر به خودی و غیرخودی رحم نکرده و کاری کرد تا در حین همان برنامه سپاهانیها از او بهخاطر صحبتهایش شکایت کنند. (دقیقا اتفاقی که در قبال اظهارات درویش نیز رخ داد) در ادامه نیز اگر چه مدیرعامل استقلال سعی میکرد خودش را حامی نکونام و همچنان عاشق این تیم نشان دهد، درنهایت اختیار از دست داده و با تهدید سرمربی تیمش کاری کرد که او هم مجبور شود در همین برنامه برخی مسائل دیگر را افشا کند.
نکته قابلتوجه اینکه امروز واقعا درد استقلال این نیست که که امثال برزگر یا سعیدی فر با درخواست چه کسی از لیست استقلال خارج شدهاند یا مربیان استقلال بالاخره از هتل اخراج شدهاند یا خیر و این تیم مشکلات به مراتب بزرگتری دارد اما در مواجهه با همین سوال ساده هم خطیر نتوانست یا نخواست با سیاست برخورد کرده و کاری کرد تا نکونام به نقطه جوش رسیده و صراحتا اعلام کند: «اگر حرفی میزنم برای استقلال و هوادارانش است، وگرنه با کسی مشکلی ندارم. من هم میتوانم راحت دروغ بگویم. هر کسی باید در فوتبال وظایفش را درست انجام دهد.»
هرچند در این بین به نظر میرسد نکونام با زرنگی خاصی در این برنامه دوپهلو حرف زده و آنطور که تهدید کرده بود به خطیر حمله نکرد و کمی ملاطفت به خرج داد و شاید بزرگترین گاف و چهبسا بیتدبیری خطیر استعلامی بوده که از استراماچونی گرفته تا همین اتفاق، ماجرا را بسیار پیچیدهتر کند. درنهایت چهبسا استقلالیها خوششانس هم بودند که در این چند روز جنگ حجت کریمی و قربانزاده کمی حواسها را از حاشیههای استقلال به سمت خود پرت کرده تا تبعات صحبتهای خطیر بیشتر ادامه پیدا نکند.
خودزنیهای درویش
از سوی دیگر هم درویش در حالی در این برنامه پربیننده تلویزیونی حاضر شد که مشخصا به دنبال آن بود تا با صحبتهایش از زیر فشارهای ممکن خارج شده و بعضا نیز با فرار رو به جلو، ایرادات مدیریتیاش را به گردن دیگران بیندازد.
در اینکه درویش با تجربه چندساله مدیریتی تا حدودی پختهتر از علی خطیری صحبت میکند که در این عرصه سالاولی محسوب میشود شکی نیست اما برخی اظهارات ناپخته و نابجا، آن هم در آستانه آغاز رقابتهای آسیایی پرسپولیس و درست در زمانی که این تیم آرامش میخواهد، نشان از عدم درک زمانبندی مناسب دارد.
الان سالهای سال است که تیمهای مطرح فوتبال ایران ازجمله همین استقلال و پرسپولیس با مشکلات عدیده مالی دستوپنجه نرم میکنند اما اینکه دقیقا در زمانی که حتی رسانههای بینالمللی چشمشان به دهان یک مقام مسئول از پرسپولیس است تا درباره آخرین روند یارگیری (جذب بازیکن خارجی) یا آخرین وضعیت درمان بیرانوند آخرین اخبار و اطلاعات را کسب کنند یا اینکه درویش با بیتدبیری از وضع مالی خراب سرخها سخن گفته و مدعی میشود رستوران هم به ما ناهار نمیدهد نشان از یک خودزنی بزرگ و آبروریزی در سطح بینالمللی دارد تا جایی که خبرنگاران عربستانی روی این موج سوار شدند تا به برخی اهداف دیگر برسند.
آیا به قول درویش واقعا سقف قراردادهای پرسپولیسیها ۱۵ میلیارد است یا این ادعا که ما با استقلال اسپانسر مشترک نداشتیم درحالیکه چند دقیقه بعد زیر حرف خودش زده و اعلام میکند اپلیکیشن «بله» پول هیچکدام را نمیدهد؛ اینها همه مصداق صحبتهایی هستند که برای واکاوی حقیقی بودن آنها باید تلاش بیشتری به خرج داد.
درنهایت صحبت از اینکه هواداران سادهلوح هستند و تحتتاثیر حرف بقیه قرار میگیرند! همه اینها مصداق بارز آن است که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.