فرانتس شوبرت عصرهای خود را با لذت بردن از نوشیدنی و موسیقی سپری کرد و درحقیقت او شدیدا به الکل اعتیاد داشت.او از اوقات خوش استقبال میکرد و به خاطر گردهماییهای موسیقی خود با گروهی از هنرمندان معروف به “Schubertiads” شهرت داشت. هر بار در جمعهایشان تعدادی از جدیدترین آثار او را اجرا میکردند.
شوبرت و بدن منحصر به فرد
شوبرت مردی کوتاه قد بود. علاوه بر این، او تا حدودی اضافه وزن داشت که در ترکیب با قد و قامت کوچکش، لقب «قارچ کوچک» را برایش به ارمغان آورد. از دیگر ویژگیهای مشخص شوبرت، لکنت زبان و نحوه عجیب راه رفتن بود. دیگر لقب شوبرت kanevas بود؛ زیرا مکرراً از آشنایان جدید سؤال می کرد و از آنها می پرسید: «چه کاری میتوانم انجام دهم؟».
او از خانوادهای پر جمعیت بود
مانند سایر نقاط جهان در قرن هجدهم، مرگ و میر نوزادان در اتریش هم به اوج خود رسیده بود. در نتیجه خانوادههای پرجمعیت در وین معمولی بودند و خانواده فرانتس شوبرت نیز از این قاعده مستثنی نبود. پدرش، پیتر، برای اولین بار در ۱۹ سالگی با الیزابت ویتز ازدواج کرد. آنها با هم ۱۴ فرزند به دنیا آوردند که تنها پنج فرزند زنده ماندند. جوانترین آنها فرانتس بود. پس از مرگ همسرش، پیتر دوباره ازدواج کرد و همسر دومش پنج فرزند دیگر برای او به دنیا آورد.
او قصد نداشت آهنگ “Ave Maria” را بسازد
دعای نمادین کاتولیک رومی “Ave Maria” در دو نسخه قابل توجه نوشته شد؛ نسخه اول توسط شارل گونو سروده شد و دومی اجرای فرانتس شوبرت است. اثر شوبرت در ابتدا از شعر حماسی والتر اسکات «بانوی دریاچه» الهام گرفته شد. بسیاری از هنرمندان، از جمله پاواروتی و پری کومو، تنظیمهای خود را از این اثر شوبرت اجرا کردهاند.
سمفونی اسرارآمیز ناتمام
«سمفونی شماره ۸ در بی مینور» که عمدتا به عنوان «سمفونی ناتمام» شناخته میشود، یک قطعه موسیقی نمادین است که او در سال ۱۸۲۲ شروع کرد. با این حال این قطعه تنها پس از دو موومان رها شد؛ البته که شوبرت ۶ سال بعد نیز از دنیا رفت. «سمفونی ناتمام» درست بیش از سه دهه پس از مرگ شوبرت کشف شد، زمانی که یک مرد مسنتر از او ادعا کرد که شوبرت دست نوشتهای را حدود چهار دهه قبل برایش فرستاده است.برخی از دوستداران و منتقدان موسیقی بر این باورند که بخش گمشده این سمفونی ورودی «Rosamunde» است، نمایشنامهای از هلمینا فون چزی که موسیقی شوبرت را به نمایش میگذارد.
شوبرت؛ آنگونه که پدرش میخواست
پدر شوبرت، پیتر، معلم و یک نوازنده آماتور ویلنسل بود که پایه و اساس فعالیت موسیقایی پسرش را بنا کرد و اصول موسیقی را به او آموخت. پیتر مانند هر پدری انتظار داشت که پسرش فرانتس راه موسیقی او را دنبال کند و معلم شود. با این حال، فرانتس به سرعت از تمام مربیان موسیقی خود، از پدرش گرفته تا برادر بزرگترش و رئیس گروه کر شهر، پیشی گرفت.زمانی که ۷ سال داشت، آنتونیو سالییری، یکی از آهنگسازان برجسته دوران رمانتیک، استعداد فرانتس را کشف کرد و او را به مدرسه سلطنتی فرستاد. شوبرت در مدرسه، تئوری موسیقی آموخت، در گروه کر آواز خواند و در ارکستر ویلن نواخت. البته او سه سال به عنوان یک معلم کار کرد، درست همانطور که پدرش برای او خواسته بود.
عضویت در گروه کر پسران وین
شوبرت اشتیاق غیرقابل انکاری به موسیقی داشت. آنتونیو سالییری، مربی موسیقیاش، او را به تست برای گروه کر پسران وین سوق داد که او هم شرکت کرد و پذیرفته شد. شوبرت پس از گذراندن امتحان از تحصیل رایگان، یک اتاق شبانه روزی و یک جایگاه در یکی از مدارس برتر وین لذت برد. با این حال، زمانی که به ۱۵ سالگی رسید، واجد شرایط عضویت در گروه کر نشد و صدایش دیگر برای گروه کر پسرانه مناسب نبود. شوبرت زمانی که به خانه بازگشت، در مدرسه پدرش شغلی به او پیشنهاد شد.
او در مراسم خاکسپاری بتهوون مشعلدار بود
میگویند که بتهوون درباره آثار شوبرت گفته است: «در حقیقت در شوبرت، استعدادی الهی وجود دارد.» او همچنین پیش بینی کرده بود که شوبرت روزی هنرمندی موفق خواهد شد.پس از آن در مارس ۱۸۲۷، شوبرت در مراسم تشییع جنازه بتهوون مشعلدار بود. ۳۹ مشعل دار دیگر، از جمله آهنگسازان معروف مانند یوهان نپوموک هومل و کارل چرنی، مراسم تشییع پیکر بتهوون را زینت بخشیدند. با این حال، مشعلدار بودن در تشییع جنازه یک مرد بزرگ، نشاندهنده دوستی خاصی که او با بتهوون داشت نبود، بلکه نشاندهنده موقعیت او در جامعه وین بود.
شوبرت یک سال بعد از مرگ بتهوون درگذشت و طبق درخواست خود در کنار بتهوون آرام گرفت. با این حال، مراسم تشییع او یک مراسم متواضعانه بود؛ زیرا محبوبیت او در زمان مرگش همانند بتهوون به اوج خود نرسیده بود. درحقیقت پس از مرگ شوبرت بود که نبوغ او شناخته شد.
بسیاری از آثارش منتشر نشده بود
طرد شدن توسط یک ناشر همیشه آفت یک هنرمند تازهکار بوده است. شوبرت نیز از این قاعده مستثنی نبود. او طی زندگی کوتاه خود یک مجموعه منحصر به فرد موسیقی خلق کرد ولی همیشه برای انتشار آن به مشکل برمیخورد. تنها ۱۸۷ آهنگ از حدود ۶۰۰ آهنگ او در طول زندگیاش منتشر شد اما هیچ یک از سمفونیها و اپراهای او نیز منتشر نشد. شوبرت تنها در ۳۱ سالگی پس از ابتلا به حصبه و بیماری مقاربتی از دنیا رفت. گفته میشود چنین بیماری در دهه ۱۸۲۰ در وین شایع بوده است.
باید بین موسیقی و حقوق یکی را انتخاب میکرد
فرانتس شوبرت در ۱۹ سالگی یک دوره تحصیلی در رشته حقوق را در وین آغاز کرد. در همان زمان هم آهنگسازی «سمفونی شماره ۵» را آغاز کرد. تصور میشود که این اثر شوبرت را بر آن داشت که تحصیل حقوق خود را متوقف و بر موسیقی تمرکز کند. «سمفونی شماره ۵» عموماً به عنوان ادای احترام به استادان کلاسیک هایدن و موتزارت در نظر گرفته میشود. این قطعه نمادین برای علاقمندان به موسیقی و هر کسی که میخواهد از موسیقی او لذت ببرد محبوب است.
این اثر حال و هوای شوبرت در آن زمان را به نمایش میگذارد: تازه، پر از انرژی جوانی و مملو از ملودی.
گفته میشود که جایگاه شوبرت در تاریخ موسیقی نامشخص است؛ زیرا او جایی بین قلمرو موسیقی کلاسیک و رمانتیک فعالیت کرد. او تا دههها پس از مرگش ناشناخته بود. با این وجود، او را در زمره آخرین آهنگسازان بزرگ کلاسیک میدانند.