صادق هاتفی که از هنرمندان پیشکسوت محسوب میشود اواسط دهه ۷۰ بود که دست به کار شد و سریال تلویزیونی «صید در پی صیاد» را برای شبکه دو ساخت، سریالی که روایتی تازه از زندگی و آشنایی مولانا جلالالدین با شمستبریزی بود. البته هاتفی قصه این سریال را بهنوعی با داستان زندگی امروز ترکیب کرده بود تا بتواند از زاویهای تازه به این موضوع نگاه کند. بههمیندلیل این سریال مفهوم معنویت را به مخاطب القا میکرد.
باید قبول کرد تلفیق عرفان با صنعت سریالسازی و فیلمسازی کار بسیار مشکلی است اما هاتفی سعی کرد به این ترکیب برسد و مجموعه تلویزیونی را روانه آنتن کند. گرچه این کار بسیار دشوار بود اما هاتفی توانست به موفقیت نسبی دست پیدا کند. از سوی دیگر هاتفی به غیر از کارگردانی، نگارش فیلمنامه را هم به عهده داشت و سعی کرده بود دیالوگهای سریال به گونهای باشد که هم محاورهای نباشد و هم اینکه برای مخاطبان خیلی ثقیل نباشد و همین کار او را سختتر میکرد، ولی در حد توان سعی کرده بود از پس این کار بربیاید تا قصه و دیالوگهای سریال تصنعی نباشد و بیننده را بعد از تماشای اثر به فکر وادارد.
از سوی دیگر هاتفی در روایت سریال صید در پی صیاد سعی کرده بود مفاهیم دیگر همچون عرفان، عشق، مبارزه و … را هم با قصه ترکیب کرده بود تا برای مخاطبان تلویزیون آن هم در اواسط دهه ۷۰ جذابیت داشته باشد. همچنین وقتی به این اثر نگاه میکنیم، متوجه میشویم سازنده این اثر تلاش کرده بود تا بتواند سطح سلیقه مخاطبان را در عرصه سریالسازی تغییر دهد. درواقع او علاقهمند بود تا در این حوزه فرهنگسازی انجام دهد. از سوی دیگر از انجام یک کار سطحی پرهیز کرده بود. البته سریال کاستیهایی هم داشت. بهعنوان نمونه روایت قصه بسیار مردانه شده بود و زنان در قصه این سریال حضوری کمرنگ داشتند. درحالیکه انتظار میرفت این نکته هم مورد توجه سازنده اثر قرار بگیرد. همچنین شخصیت زنان قصه جای کار بیشتری داشت. علاوهبرآن هاتفی میتوانست بدون آنکه به سیر و سلوک معنوی قصه لطمه بخورد در این زمینه کار بیشتری انجام دهد و تصویر پررنگتری از زنان قصه ارائه کند.
همچنین هاتفی در همان مقطع پخش در مصاحبههایی که داشت تاکید کرده بود متن این سریال را با بهرهگیری از متون کهن فارسی نوشته است. البته نگاهی اجمالی به آثار هاتفی نشان میدهد او متون کهن ایرانی را که وجوه مشترکی با آثار دراماتیک دارند در شکلی تازه از نمایش ایرانی بازآفرینی میکند که این اتفاق هم در سریال صید در پی صیاد رخ داده بود.
همچنین از دیگر نکات قابلتامل در این اثر این است که هاتفی برای ساخت سریال صید در پی صیاد از بازیگران بسیاری هم بهره برد و سعی کرده بود سراغ تئاتریها برود تا مجموعه را همانطور که میخواهد بسازد. همچنین خودش علاوه بر کارگردانی و نویسندگی در این سریال بازی هم کرده بود. محمد شیری، ولی شیراندامی، عباس وفایی، حمید مهرآرا، صدرالدین حجازی، علی طالبلو، زهره سرمدی و… در این سریال ایفای نقش کرده بودند.
از سوی دیگر هاتفی در روایت سریال صید در پی صیاد سعی کرده بود مفاهیم دیگر همچون عرفان، عشق، مبارزه و … را هم با قصه ترکیب کرده بود تا برای مخاطبان تلویزیون آن هم در اواسط دهه ۷۰ جذابیت داشته باشد. همچنین وقتی به این اثر نگاه میکنیم، متوجه میشویم سازنده این اثر تلاش کرده بود تا بتواند سطح سلیقه مخاطبان را در عرصه سریالسازی تغییر دهد. درواقع او علاقهمند بود تا در این حوزه فرهنگسازی انجام دهد. از سوی دیگر از انجام یک کار سطحی پرهیز کرده بود. البته سریال کاستیهایی هم داشت. بهعنوان نمونه روایت قصه بسیار مردانه شده بود و زنان در قصه این سریال حضوری کمرنگ داشتند. درحالیکه انتظار میرفت این نکته هم مورد توجه سازنده اثر قرار بگیرد. همچنین شخصیت زنان قصه جای کار بیشتری داشت. علاوهبرآن هاتفی میتوانست بدون آنکه به سیر و سلوک معنوی قصه لطمه بخورد در این زمینه کار بیشتری انجام دهد و تصویر پررنگتری از زنان قصه ارائه کند.
همچنین هاتفی در همان مقطع پخش در مصاحبههایی که داشت تاکید کرده بود متن این سریال را با بهرهگیری از متون کهن فارسی نوشته است. البته نگاهی اجمالی به آثار هاتفی نشان میدهد او متون کهن ایرانی را که وجوه مشترکی با آثار دراماتیک دارند در شکلی تازه از نمایش ایرانی بازآفرینی میکند که این اتفاق هم در سریال صید در پی صیاد رخ داده بود.
همچنین از دیگر نکات قابلتامل در این اثر این است که هاتفی برای ساخت سریال صید در پی صیاد از بازیگران بسیاری هم بهره برد و سعی کرده بود سراغ تئاتریها برود تا مجموعه را همانطور که میخواهد بسازد. همچنین خودش علاوه بر کارگردانی و نویسندگی در این سریال بازی هم کرده بود. محمد شیری، ولی شیراندامی، عباس وفایی، حمید مهرآرا، صدرالدین حجازی، علی طالبلو، زهره سرمدی و… در این سریال ایفای نقش کرده بودند.