هرچند امیر جعفری در فیلمهای داریوش مهرجویی بازی نکرد، اما جزو معدود بازیگرانی است که با این کارگردان تجربه همکاری در تئاتر را دارد.
اسفند سال ۸۹ داریوش مهرجویی برای اولین بار نمایشی را به صحنه برد؛ نمایش «درس» که یکی از آثار اوژن یونسکو، از مشهورترین نمایشنامهنویسان جهان است.
مهرجویی هرگز با تئاتر بیگانه نبود. او نمایشنامههای متعددی را ترجمه کرد و در ساخت بسیاری از فیلمهایش نیز با بازیگران تئاتر همکاری داشت. با این حال تا آن زمان نمایشی به صحنه نبرده بود.
او نمایشنامه «درس» را خود ترجمه کرد و آن را با بازی امیر جعفری، طناز طباطبایی و نادر سلیمانی در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برد.
اغلب تماشاگران تئاتر ما یونسکو را با نمایشنامه مشهور «کرگدن» میشناسند چراکه این اثر در کشور ما بارها روی صحنه رفته ولی انتخاب نمایشنامه «درس» کار جسورانهای بود، اجرای این نمایش به سبب ویژگیهای متن آن، کاری دشوار مینمود و کمتر کارگردانی سراغ اجرای آن رفته بود.
همان زمان نظرات گوناگونی درباره اجرای این اثر در محافل تئاتری مطرح شد و ایسنا هم با امیر جعفری گفتگویی انجام داد.
جعفری، کارکردن با مهرجویی را همچون یک کلاس درس توصیف کرده و درباره ویژگیهای دشوار نمایشنامه «درس» گفته بود: «نمایشنامهی «درس» یکی از متونی است که در دانشگاههای هنری دنیا به عنوان متن بازیگر مشهور است، چرا که این متن بازیگر را به خوبی به چالش میکشد. بهگونهای که بازیگر باید از یکسری جملات بیمفهوم و بیمنطق، منطق و مفهومی ایجاد و به تماشاگر منتقل کند. اگر کسی میخواهد دربارهی این کار نظر بدهد، باید ۴۰۰ بار از روی نمایشنامهی «درس» که داریوش مهرجویی آن را ترجمه کرده، بنویسد تا شاید متوجه شود یونسکو در این اثر چه میگوید، اما با یک نظر و با تماشای یک اجرا نمیتوان به سرعت دربارهی اینکار داوری کرد.
او برخی نظرات و دیدگاهها را درباره نمایش «درس» غیر منصفانه و آزاردهنده میدانست و گله خود را این گونه مطرح کرده بود: «برخی نقدها و نظریات کمی آزاردهنده است. کسانی که با ژست روشنفکری و هنرمندی به تماشای این کار میآیند و مطالب نادرستی را مطرح میکنند، باید متوجه باشند نه سینما و نه تئاتر و نه هیچچیز دیگری پشت قباله کسی نیست و هرکسی میتواند دراین حوزهها کار کند. تماشاگری که خالص و بدون پیشزمینه نمایش «درس» را میبیند، خیلی راحتتر با کار میتواند ارتباط برقرار کند تا تماشاگری که عنوان میکند ۲۰ سال پیش متن را خوانده یا کارهایی انجام داده است. »
جعفری از داریوش مهرجویی به عنوان افتخار سینمای ایران یاد کرده و تاکید داشت که جایگاه داریوش مهرجویی در سینمای ما کاملا مشخص است. او علاوه بر ساخت فیلمهای بسیار درخشان، ترجمههای بسیار خوبی از آثار مطرح دنیا دارد، از سوی دیگر یونسکو هم جزو شاهکارهای نویسندگی قرن بیستم است پس چگونه میتوان دربارهی کار آنها اینگونه سریع اظهارنظر کرد. ممکن است تماشاگر نتواند با کار ارتباط برقرار کند، این مطلب جای خود را دارد، اما نمیتوان کار را اینگونه مورد داوری قرار داد. اگر قرار است دربارهی نمایش «درس» نظر بدهیم باید سطح مطالعهمان را بالا ببریم.»
به فاصله ۵ سال بعد یعنی در سال ۹۴ ، مهرجویی باز هم نمایش دیگری به صحنه برد؛ «غرب واقعی» نوشته سم شپارد، یکی دیگر از نمایشنامهنویسان شناخته شده جهان.
او این نمایشنامه را نیز خود ترجمه کرد و آن را در سالن «البرز» پردیس کوروش روی صحنه برد.
امین حیایی، محمدرضا خلج، جمال مرتضوی و جمیله فردین در این نمایش بازی کردند و امیر علی دانایی نیز کمی بعد، به گروه ملحق شد.
«غرب واقعی» داستان دو برادر و تضادهای زندگی و رفتاری آنها را روایت میکرد. این نمایشنامه توسط داریوش مهرجویی ترجمه شده بود.
او همین نمایشنامه را با متن دیگری از شپارد، با عنوان «کودک مدفون» در یک مجلد به چاپ رساند.
در نمایش«درس» امین حیایی که پیشتر در فیلم «مهمان مامان» با مهرجویی همکاری کرده بود، علاوه بر بازی ، به عنوان دستیار اول کارگردان و برنامهریز هم مهرجویی را همراهی کرده بود.
وحیده محمدیفر، همسر مهرجویی هم نیز مسئولیت دستیاری تهیه و طراحی صحنه و لباس را برعهده گرفته بود.
از آنجاکه این نمایش در سالنهای مرسوم تئاتر اجرا نداشت، کمتر از نمایش «درس» مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
انتهای پیام