محرکهای جنسی و عاطفی جامعه بالا برده و در سلامت جامعه و پیشگیری از شکلگیری روابط ناسالم بین دو جنس تاثیر بسزایی دارد. بیشتر افراد مجرد تصور میکنند که ازدواج و قبول تعهد، آسایش و آرامش آنان را سلب میکند و پیمانبستن، تعهددادن و الزام برای باقیماندن در کنار یک نفر تا آخر عمر را دستکشیدن از تمام آزادیهای فردی میدانند.
علل ترس از تعهدات ازدواج
اینکه امروزه بیشتر افراد از زیر بار تعهد زناشویی یا تعهد ازدواج شانه خالی میکنند علل مختلفی دارد که میتوان به ترس از محدودیت، ترس از عدمموفقیت در زندگی مشترک، ترس از عدمامنیت، ترس از مشکلات زندگی، ترس از دخالت اطرافیان و… اشاره کرد. معمولا این ترس در مردان بیشتر دیده میشود و اصلیترین علت در این جنس آن است که ازدواج برای آنان تعهدات مالی همچون مهریه، نفقه و… به همراه دارد. اینگونه افراد اغلب قدرت ریسکپذیری کمی دارند، اعتمادبهنفسشان ضعیف است، قدرت تصمیمگیری بالایی ندارند و نمیتوانند برنامهریزی و هدفگذاری درستی داشته باشند. در نتیجه اگر فرد خود را در این زمینهها تقویت نکند و مهارتهای لازم را کسب نکند ترس از ازدواج و تعهد در او قوت میگیرد.
ارکان اساسی ازدواج
ازدواج مهمترین قرارداد زندگی هر فرد محسوب میشود که به گفته فاطمهسادات چوگان، مشاور خانواده، ازدواج، براساس نظریه اشتنبرگ، از سهرکن اساسی عشق، صمیمیت و تعهد تشکیل شده است. در این بین، تعهد، قویترین و پایدارترین عامل پیشبینیکننده کیفیت و ثبات زناشویی است که اثر طولانیمدت برای حفظ عشق دارد و به عقیده چوگان، تعهد زناشویی به این معناست که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و چقدر برای حفظ و تداوم ازدواج، انگیزه دارند. اگر تعهد در رابطه زناشویی از بین برود یکی از مهمترین مبانی ارتباط یعنی اعتماد نیز از بین میرود.
ملاک سنجش تعهد زناشویی
میزان تعهد در رابطه زناشویی را علاوه بر مصاحبههای فردی از زوجین، میتوان بهوسیله آزمونهای شخصیت، تحت عنوان مقیاسهایی چون وجدانیبودن، وظیفهشناسی، شایستگی و… مورد بررسی قرار داد. چوگان ضمن اشاره به این موضوع میگوید: «افرادی که از نظارت وجدان بالاتری بر کنشهای فردی خود برخوردارند، نمرات بالاتری در این مقیاسها کسب میکنند که بیانگر پایبندی بیشتر به اصول اخلاقی است. افراد دارای نمرات پایینتر، آسانگیرتر از دیگران با این مسائل برخورد میکنند و ممکن است تا حدی، غیرمسئول و بیثبات باشند. در خانوادههای متعهد، اعضا نهتنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده میکنند، بلکه در رشد و تعالی هریک از اعضای آن میکوشند، چراکه تعهد زناشویی باعث حفظ و بقای ارتباط در زندگی زوجین میشود.»
اثربخشی باورهای مذهبی در تعهد زناشویی
طبق تحقیقات و پژوهشهای بهعملآمده، ازجمله عواملی که میتواند بر تعهد زناشویی تاثیر مثبت داشته باشد، باورهای مذهبی است. چوگان با اشاره به اینکه مذهب، سیستم سازمانیافتهای از ارزشهای اخلاقی، رسومات و مشارکت در جامعه دینی است میگوید: «تعهد و رضایتمندی از زندگی زناشویی، به دوام ازدواج و متعهد ماندن زوجین به زندگی زناشویی و خانواده منجر میشود و برعکس، عدمتعهد زناشویی در ازدواج، باعث شکلگیری روابط فرازناشویی و خارج از ازدواج میشود که درنهایت به طلاق و جدایی منجر خواهد شد. باورهای مذهبی شیوه موثری برای مقابله با مصائب و تجارب دردناک زندگی است و از طرفی در زمان مشکلات و ناراحتیها میتواند بر شیوه ارتباط زوجین با یکدیگر و حفظ جایگاه و مرزهایی که بین اعضای خانواده وجود دارد و از همه مهمتر در ارتباط زناشویی تاثیر بسزایی داشته باشد، زیرا مذهب رهنمودهایی برای زندگی ارائه میدهد که این رهنمودها میتوانند زندگی زناشویی را متاثر سازند.»
هرچه زوجها از نظر نگرشهای مذهبی در سطحی بالاتر باشند، احتمال موفقیت در رابطه زناشویی آنها بالاتر است و اعتقاد و التزام زوجها به باورها و ارزشها در حوزه خانواده و ازدواج نقش مهمی در حفظ و تداوم میزان پایبندی و وفاداری آنان نسبت به همسر و ازدواجشان ایفا میکند. زوجینی که پایبند به مذهب هستند، کمتر الگوهای ارتباطی معیوب را برمیگزینند و از طرفی اغلب افراد دیندار، تمایلی به رابطه خارج از زناشویی ندارند و دینداری آنها باعث متعهدماندن آنها به رابطه با همسرشان و پیشبینیکننده مناسبی برای رضایت زناشویی و شادکامی محسوب میشود.