«سرزمین کهنِ» کمال تبریزی یا با سجل جدیدش که به نام سرزمین مادری صادر شده، با گذر بیش از یک دهه عزلتنشینی ناخواسته، نه غبار زمان رویش نشسته و نه کوچکترین بوی کهنگی از آن به مشام میرسد. کماکان سرحال، قبراق، خوشساخت و چند وجهی با روایتی که چه در دیالوگ و چه ارجاعات تاریخیاش، پیامها و کارکردهای فرامتنیاش را به رخ میکشد.
در نگاه نخست، روی ماجرای زندگی پسرکی محجوب به اسم «رهی اردکانی» متمرکز است و در ظاهر قصهای خانوادگی را روایت میکند اما ابعادی از آنچه طی قرن گذشته بر این آب و خاک رفته را مرور کرده و به فراخور داستان، تحلیل نیز دارد. خلاصه که همچنان ارزش دیدن و تأمل دارد و اتفاقا امواج وطنپرستی که از قابهای آن ساطع میشود، با نیاز این روزهایمان خوب میخواند. اصلا انگار قسمت بوده تا این تأخیر طولانی در پخش گریبانش را بگیرد تا عیارش بیشتر عیان شود! سرزمین کهن از همان تیتراژ ابتدایی و گرافیک متحرکی که با مدلسازی و تایپوگرافی متناسبی همراه است، به تماشاگرش کد میدهد؛ اینکه قصه رهی، نمادین و مبتنی بر پرتبوتابترین رویدادهای دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ است. نشانههای قیدشده در عنوانبندی از داس و چکش در مقام یکی از نمادهای کمونیستی گرفته تا ماشینتایپی که طبقههای مختلف اجتماعی شاسیهایش را تشکیل دادهاند که حضورشان در شکلگیری (نگارش) تاریخ ایران را یادآور شوند تا جنبشهای کارگری و آزادیخواهانه و حتی واقعه ترور محمدرضاشاه در نیمه بهمن ۱۳۲۷و ردهایی از کاراکترهای سریال ازجمله موسیو (علیرضا خمسه)، مطلع خوشسروشکلی برای سرزمینمادری است.
روایت سرزمینمادری هرچند از نیمههای سال ۱۳۲۰ آغاز میشود و حمله هوایی متفقین به ناحیهای از فلاتمرکزی ایران را به تصویر میکشد اما خود را در بند و تابع دستوپابسته تاریخ نمیداند. ابایی از این ندارد که کاراکترهایش متهم به قلب واقعیت شوند و درام را قربانی تاریخ نمیکند. بااینحال عجیب نیست که در نمای کوتاهی رضاشاه (جعفر دهقان) را بدون دبدبه و کبکبه و فروریخته، ناشی از تبعات اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و واگذاری سلطنت به ولیعهدش نشان میدهد و بهسرعت به روایت خودش برمیگردد.
زندهماندن رهی در بحبوحه حمله متفقین، خود وجوهی سمبلیک از زایش نسلی نوگرا و هوشمند دارد. رهی در نقاشی بهشدت مستعد است و در سکانسهای متعددی میبینیم که مورد خطاب، توجیه و توضیح بزرگترها و مواجه با مناسبات آنان است و در درک و هضم آنها علیرغم سن کمش، مشکلی ندارد. استدلالهای معلمش را درباره غائله آذربایجان در نیمه دهه ۲۰ شمسی به چالش میکشد و آنقدر روی این قضیه پافشاری میکند که حتی پدرش(امیر آقایی) در دیالوگی به او تذکر میدهد ماجرای آذربایجان را کش ندهد!
بازی علی شادمان در نقش رهی و در محاصره یک دوجین ستاره حرفهای، شاید عالی نباشد، ولی قابل تحسین است. او در همین چند قسمت نخست، بهخوبی بیننده را با خود همراه میکند و سمپاتیک و دلنشین است. بیگمان سرزمینمادری بخش عمدهای از گیراییاش را مدیون استفاده مدبرانه از بازیگران حرفهای است. چهرههایی که در خدمت کار هستند و غرض از حضورشان خودنمایی و سلبریتیگرایی نیست. امیر آقایی در نقش اردکانی، یک معلم تودهای و کمونیست، سرد و جدی ظاهر شده و در رویارویی با بیتا فرهی در نقش عمهای مقتدر و البته نوهدوست یا روابطش با اعضای خانواده از بیبی (ثریا قاسمی) تا همسرش راضیه (الهام حمیدی) و خود رهی، بازی پرجزئیات و چشمگیری دارد.
در دیالوگنویسی، گزیدهگویی لحاظ شده و کاراکترها حراف نیستند. تقابل فکری و مذهبی بیبی با پسرش در مواردی چون تلفظ اشتباه «رنگروغن» به «روغنرنگی!» که در نهایت به تمسخر اردکانی و تندی مادرش با این دیالوگ «سوادتو به رخ ما نکش، بگو از خدا پیغمبر چی میدونی؟!» و شوخی پسر با مسجدرفتن بیبی و جواب با غیظ او یا یادکردن عمهخانم از کمونیستها با تعبیر «خدانشناسهای داس و چکشی» و …، نمونههایی از کارکرد درست و چندلایه در دیالوگنویسی برای این سریال هستند. تبریزی در سرزمینمادری در همین چند قسمت، کارگردانی مجرب در مدیریت سکانسهای متنوع و روایت تصویری خلاقانه فیلمنامه نشان داده و قدرت بازیگیری غیرتصنعی او از هنرمندان کودک در سریال، مشهود است. سرزمینمادری هنوز در ابتدای راه پخش خود است و برای نقد همهجانبهتر آن باید صبور بود. طلسم پخش این سریال از اوایل مهرماه در تلوبیون شکست و از پنجشنبه بیستم مهرماه نیز به آنتن شبکه سه سپرده شده تا به مطالبه طولانی مخاطبان برای تماشای آن پاسخ داده شود. تماشای این سریال گرم و خوشساخت را از دست ندهید!
روایت سرزمینمادری هرچند از نیمههای سال ۱۳۲۰ آغاز میشود و حمله هوایی متفقین به ناحیهای از فلاتمرکزی ایران را به تصویر میکشد اما خود را در بند و تابع دستوپابسته تاریخ نمیداند. ابایی از این ندارد که کاراکترهایش متهم به قلب واقعیت شوند و درام را قربانی تاریخ نمیکند. بااینحال عجیب نیست که در نمای کوتاهی رضاشاه (جعفر دهقان) را بدون دبدبه و کبکبه و فروریخته، ناشی از تبعات اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و واگذاری سلطنت به ولیعهدش نشان میدهد و بهسرعت به روایت خودش برمیگردد.
زندهماندن رهی در بحبوحه حمله متفقین، خود وجوهی سمبلیک از زایش نسلی نوگرا و هوشمند دارد. رهی در نقاشی بهشدت مستعد است و در سکانسهای متعددی میبینیم که مورد خطاب، توجیه و توضیح بزرگترها و مواجه با مناسبات آنان است و در درک و هضم آنها علیرغم سن کمش، مشکلی ندارد. استدلالهای معلمش را درباره غائله آذربایجان در نیمه دهه ۲۰ شمسی به چالش میکشد و آنقدر روی این قضیه پافشاری میکند که حتی پدرش(امیر آقایی) در دیالوگی به او تذکر میدهد ماجرای آذربایجان را کش ندهد!
بازی علی شادمان در نقش رهی و در محاصره یک دوجین ستاره حرفهای، شاید عالی نباشد، ولی قابل تحسین است. او در همین چند قسمت نخست، بهخوبی بیننده را با خود همراه میکند و سمپاتیک و دلنشین است. بیگمان سرزمینمادری بخش عمدهای از گیراییاش را مدیون استفاده مدبرانه از بازیگران حرفهای است. چهرههایی که در خدمت کار هستند و غرض از حضورشان خودنمایی و سلبریتیگرایی نیست. امیر آقایی در نقش اردکانی، یک معلم تودهای و کمونیست، سرد و جدی ظاهر شده و در رویارویی با بیتا فرهی در نقش عمهای مقتدر و البته نوهدوست یا روابطش با اعضای خانواده از بیبی (ثریا قاسمی) تا همسرش راضیه (الهام حمیدی) و خود رهی، بازی پرجزئیات و چشمگیری دارد.
در دیالوگنویسی، گزیدهگویی لحاظ شده و کاراکترها حراف نیستند. تقابل فکری و مذهبی بیبی با پسرش در مواردی چون تلفظ اشتباه «رنگروغن» به «روغنرنگی!» که در نهایت به تمسخر اردکانی و تندی مادرش با این دیالوگ «سوادتو به رخ ما نکش، بگو از خدا پیغمبر چی میدونی؟!» و شوخی پسر با مسجدرفتن بیبی و جواب با غیظ او یا یادکردن عمهخانم از کمونیستها با تعبیر «خدانشناسهای داس و چکشی» و …، نمونههایی از کارکرد درست و چندلایه در دیالوگنویسی برای این سریال هستند. تبریزی در سرزمینمادری در همین چند قسمت، کارگردانی مجرب در مدیریت سکانسهای متنوع و روایت تصویری خلاقانه فیلمنامه نشان داده و قدرت بازیگیری غیرتصنعی او از هنرمندان کودک در سریال، مشهود است. سرزمینمادری هنوز در ابتدای راه پخش خود است و برای نقد همهجانبهتر آن باید صبور بود. طلسم پخش این سریال از اوایل مهرماه در تلوبیون شکست و از پنجشنبه بیستم مهرماه نیز به آنتن شبکه سه سپرده شده تا به مطالبه طولانی مخاطبان برای تماشای آن پاسخ داده شود. تماشای این سریال گرم و خوشساخت را از دست ندهید!