داستان انیمیشن کوتاه ده سالگی» از جذابیتهای این اثر است که سبب قدرتمند شدن آن در ارتباط با مخاطب شده… از این داستان و روایت بگویید…
– داستان ده سالگی درباره زندگی پسریست که همراه پدرش در دل جنگلی دورافتاده زندگی میکنند. پسر در این جنگل زمستانی احساس تنهایی میکند تا روزی که پدرش -که یک شکارچی است- برای او مرغابی وحشی زندهای را به دام میاندازد تا بلکه پسر را از تنهایی در بیاورد پسر به مرغابی نزدیک میشود اما مرغابی وحشی از پسر گریزان است تا روزی که پسر در حین بادبادکبازی پایش میشکند و این امر موجب میشود که پسر درکی از زندگی مرغابی بیبال و پر پیدا کند آنها با هم دوست میشوند اما طی یک دنبال بازی کودکانه مرغابی درون چاه نزدیک خانه میافتد و چون پرهایش چیده شده است دیگر نمیتواند از چاه بیرون بیاید این اتفاق موجب دگرگونی نگاه پسر میشود تا جایی که شبی خواب میبیند که به جستجوی مرغابی به درون چاه سفر کرده است و در انتهای چاه بهشتی را مییابد که مرغابی در آن شاد، سلامت و آرام در برکهای صاف و روشن مشغول آبتنی است پسر و مرغابی در چاه یکدیگر را میشناسند و مرغابی به کمک پسر از دهانه چاه بیرون میآید و دوباره به جهان بیرون چاه باز میگردد.
٭٭٭ انیمیشن شما بر پایه تکنیک و سبک استاپ موشن بنا شده. استاپموشن چه ظرفیتهایی به کارگردان میدهد و از طرف دیگر کارگردان را در چه موقعیتهایی محدود میکند؟ یا به قول معروف دست و بال او را میبندد؟
– استاپموشن خیلی ظرفیت دارد گرچه محدودیتهایی نه در تکنیک بلکه در عوامل و زیرساخت در این شیوه برای ما وجود دارد… درباره ظرفیت آن میشود گفت که هر امکانی که قصهنویس و سازنده بخواهند میتواند در استاپموشن عملی شود. هر تخیلی میتواند مجسم شود شما برای مثال نگاه کنید به فیلمهای انیمیشنی که با این تکنیک چه در قطع کوتاه و چه در بلند در سراسر دنیا تولید میشود و گاهی در اغراقآمیزترین حالت نمیتوان آنها را از تکنیکهای سه بعدی متمایز کرد اما در ایران میشود رفته رفته امیدوار بود. خیال باید در اندازه داراییها بگنجد و به تناسب معدود افراد متخصص در این کار حرکت کند. اما فهم ما هم از محدودیت مهم است. برای مثال محدودیتی در زیبایی اثر نیست. تاکید بر جنبه عروسکی بودن و خلاف سلیقه صاف و شبه سه بعدی مرسوم، نه یک ضعف که میتواند یک امکان خلاقانه باشد چنان که تلاش ما در «ده سالگی» همین بوده تاکید بر عروسکی بودن و دستساز بودنشان از طرف دیگر جهان عروسکها جهانی است که یکایک ما تجربهاش کردهایم. بنابراین یک آشنایی قبلی و البته بسیار صمیمی با این جهان داریم جمع اینها ظرفیت بالایی برای کار مهیا میکند و مرز نمیشناسد.
در انیمیشن کوتاه «ده سالگی» سکوت اتمسفری عجیبی را در اثر رقم میزند. با وجود اینکه درونمایه «جستوجو» در این اثر همواره جریان دارد. سکوت گفته شده گاهی در مخاطب تصلب ایجاد میکند، گاهی هم رهایی…تعریف شما از این سکوت چیست؟
– پرسش بسیار جالبی است و توجه شما به این نکته برای ما بسیار اهمیت دارد. راستش عمدی در برجسته کردن عنصر سکوت در کار نداشتیم گرچه این عنصر در کار احساس میشود. از طرفی باید فضای تنهایی در سکوت پیش میرفت تا وجود سرزنده مرغابی به عنوان عنصر حیاتبخش جلوه کند. ما تلاش کردیم که در روند داستان از بیتفاوتی، پسر تا علاقمند شدناش و شکستن پایش و مرگ مرغابی به فراخور روند حسی داستان با ضرب آهنگ مناسب پیش برویم اما شاید اگر جای سکوت، طمانینه در روایت را مد نظر بگیریم یک حرف دیگر باشد، احتمالا فضای جنگل این تاثیر را گذاشته است. دکور خودش این احساس را انتقال میدهد. درست مثل لوکیشن در کار زنده. دیدن یک جنگل زمستانی در استودیو این حس را برای ما بیشتر میکند. اینکه شاید بشود کمی در حد چند ثانیه در یک انیمیشن بیشتر آن را نگاه کرد. گرچه امیدواریم احساسی از تصلب در آن برای مخاطب وجود نداشته باشد.
احساس میکنم انیمیشن شما جانی دوباره به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بخشیده است. آیا همکاری خود را با این نهاد ادامه میدهید؟
– نظر لطف شماست. بله فیلمنامه جدیدی را به کانون ارائه کردهایم که امیدواریم به زودی مراحل پیش تولید آن را آغاز کنیم. کار با کانون از جنبههای مختلف لذتبخش است. جایگاه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اهمیت دارد. گرچه هم کانون و هم ما در فضایی توام با محدودیتها پیش میرویم اما با تمام این اوصاف گذران و شکلگیری یک اثر در محیط کانون تجربه لذتبخشی است.
٭٭٭ در آینده ایده یا پروژهای دیگر برای کار کردن دارید؟
– بله ایدههای دیگری دارم… به قولی یک گنجه قصه در آرزوی ساخته شدن! امیدوارم شرایط به شکلی پیش برود که بتوانیم پروژههایی با شکلهای متنوع و به فراخور نیاز کودکان امروز تولید کنیم. سنت قصهگویی ما در ادبیات فارسی توان پاسخ دادن به سوالات و هماهنگ شدن با نیازهای کودکان امروز را دارد حتی در این زمانه که تکنیک بر همه جنبههای زندگی ما مسلط شده است اما متاسفانه سهم کودکان از گیشه سینما اگر نگوییم به حساب نمیآید، بسیار ناچیز است و این برای کودکان ما، جامعه ما و سینمای ایران خبر خوشایندی نیست در حالی که تولید برای کودکان پر از دستاوردهای معنوی و مادی است. به هر حال تلاش ما این است که با در نظر گرفتن تمام امکانات به بهترین نتیجه دست پیدا کنیم و امیدواریم…