کارگردان فیلم «خاطرات بندباز» معتقد است: در تاریخ هنر این مملکت هیچ وقت کاری راحت انجام نشده ولی همین که علیرغم سختیها عدهای مسیر خود را رفتند و کارشان را آنگونه که فکر میکردند درست است ادامه دادند، سبب دلگرمی است.
«خاطرات بندباز» دومین ساخته حامد رجبی است که به تازگی در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده رفته است. فیلم قبلی رجبی «پریدن از ارتفاع کم» با بازی رامبد جوان و نگار جواهریان در سال ۱۳۹۳ ساخته شد که در همین گروه سینمایی هنر و تجربه به اکران رسید. حالا بعد از گذشت بیش از هفت سال، فیلم دیگری از این کارگردان به نمایش درآمده که این بار یکی از بازیگران نامآشنایش فرزاد مؤتمن، کارگردان سینما است و دیگری میرسعید مولویان است که همزمان فیلم «جنگل پرتقال» را روی پرده سینماها دارد.
رجبی در گفتوگویی درباره ساخت «خاطرات بندباز» بعد از گذشت زمانی طولانی از فیلم قبلی توضیح داد: پس از اکران «پریدن از ارتفاع کم» مشغول نوشتن فیلمنامه «درساژ» شدم که بیش از یک سال طول کشید. بعد از آن درگیر چند پروژه متفاوت شدم که هیچکدام به سرانجامی نرسیدند. یک فیلمنامه هم بود که بعد از دو سال کار، فهمیدم از پس نوشتن آن برنمیآیم و یکی دیگر هم که نوشته شد به سرانجام رسید اما به لحاظ مالی شرایط ساختش فراهم نشد. در نهایت سراغ همان فیلمنامه ناتمامم رفتم که در مرحله نهایی، ایده به کلی تغییر کرد و به «خاطرات بندباز» رسید.
او درباره اینکه آیا از ابتدا مسیر نمایش فیلمش را در گروه هنر و تجربه پیشبینی میکرد، گفت: بخشی از این ماجرا به پروانه نمایش فیلم برمیگردد چون مجوز اکران برای گروه هنر و تجربه صادر شد تا مخاطب محدودتری داشته باشد. بخش دیگر هم به خود فیلم برمیگردد و اینکه خود من هم انتظار مخاطب خیلی زیاد برای «خاطرات بندباز» ندارم چون وقتی دست روی چنین فیلمنامهای گذاشتم، با شیوهای که در فیلمبرداری و کارگردانی و بازیگری دنبال کردم، توقع زیادی برای فروش خاص در گیشه نداشتم.
رجبی همچنین ارزیابی خودش را از وضعیت فروش «خاطرات بندباز» در گروه هنر و تجربه بخصوص در گیشهای که مخاطب فیلمهای کمدی بیشتر است، این طور توضیح داد: فیلمهای کمدی همیشه بودهاند و از این پس هم خواهند بود. آدمها هم قرار است این فیلمها را نگاه کنند تا خوشحال باشند. البته کاش آنچه به عنوان فیلم کمدی میسازیم، فیلم باشد و کمدی باشد و نه فقط لودگی. به هر حال در همه جای دنیا کنار فیلمهای سرگرمکننده، فیلمهای دیگری هم هستند که باعث میشوند مخاطب با خودش کلنجار برود و همیشه این مدل دوم مخاطب کمتری داشته است. کسانی که به این شیوه کار میکنند نسبت به این موضوع آگاه هستند و خوبی گروه هنر و تجربه هم در این است که مخاطب میداند با چه نوع فیلمی طرف است.
وی ادامه داد: با این حال واقعیت این است که یک فیلمساز دوست دارد فیلمش در گستردهترین سطح ممکن اکران شود تا مخاطبان بیشتری فیلم را ببینند. ای کاش تعداد سانسها و سالنهای این گروه سینمایی گستردهتر شود ولی کار بیشتری در این زمینه از ما بر نمیآید.
او اضافه کرد: در سیستم جدید اکران در گروه هنر و تجربه تغییراتی به وجود آمده و فیلمها همگی دو هفته اکران میشوند و بعد از آن، بر مبنای میزان کاهش یا افزایش مخاطبان تصمیمگیری میشود که اکران به صورت هفتهای تمدید شود یا خیر و یک اتفاق خوب در شیوه جدید این است که فیلمها سانسهای ثابت دارند و دیگر ساعتهای چرخشی برای اکران در نظر گرفته نشده است. البته شیوه قدیم هم خوبی خود را داشت چون فیلمها مدتی طولانی روی پرده میماندند که این امکان با توجه به فراهم نبودن شرایط تبلیغات برای این نوع فیلمها مفید بود.
رجبی در ادامه درباره حضور فرزاد موتمن به عنوان بازیگر در فیلمش گفت: برای من حضور چهرههای شناخته شده در فیلم معیار نیست و بیشتر از هر چیز بازی خوب مهم است. در «پریدن از ارتفاع کم» هم حضور نگار و رامبد نه به دلیل مشهور بودنشان که بخاطر بازیگر خوب بودن و مناسب بودنشان برای نقش بود. چون به هر حال با مدل فیلمهایی که میسازم، بازیگر ستاره داشته باشیم یا نه، از هنروتجربه سر در میآوریم. درباره «خاطرات بندباز» هم وقتی آقای مؤتمن فیلمنامه را خواندند و کمی تمرین کردیم، هم من و هم ایشان اطمینان پیدا کردیم که گزینه مناسبی برای بازی در این نقش هستند. خودشان میگفتند قبلا هم پیشنهاد بازی گرفته بودند ولی هیچ کدام را مناسب خود نمیدیدند.
وی افزود: من از دوران دانشجویی شاگرد آقای مؤتمن بودم و با ایشان آشنایی داشتم. خانم سمیرا برادری هم که تهیهکننده فیلم هستند، سالها قبل با آقای مؤتمن همکاری داشتند و فکر کردیم با این انتخاب اتفاق خوبی میتواند رقم بخورد که آقای مؤتمن هم نقش پیشنهادی ما را خیلی به خود مناسب دید. به طور کلی گروه بازیگران فیلم «خاطرات بندباز» شانس مهم ما بودند و آقای مؤتمن و میرسعید مولویان و معصومه بیگی نه فقط بخاطر بازی به نظر من درجه یکشان، بلکه همچنین به خاطر همراهی و دوستی بینظیرشان نقش مهمی در شکلگیری فیلم داشتند.
او همچنین در پاسخ به اینکه برای ساخت فیلم بعدی خود چقدر ممکن است با جریان غالب این روزهای سینما همراه شود و سراغ یک فیلم کمدی برود، گفت: از سن و سال من گذشته که بخواهم ژانر کاری خود را عوض کنم چون آن مدل فیلم را نه بلدم بسازم و نه دوست دارم که بسازم. ضمن اینکه تلقیای که من از سینما دارم، شامل آن فیلمها نمیشود.
رجبی درپایان درباره اینکه ادامه مسیر فعلیاش را در فیلمسازی با توجه به افزایش هزینههای تولید سخت نمیداند، بیان کرد: سخت که میشود ولی نکته مثبت ماجرا این است که میدانیم همیشه سخت بوده، یعنی در تاریخ این مملکت هیچ وقت هیچ چیز راحت نبوده است؛ به همین دلیل همین که عدهای علیرغم سختیها مسیر خود را ادامه دادند و و چیزهایی برایمان به جا گذاشتند که جاهایی در زندگیمان بتوانیم دستمان را به آن آثار بگیریم و بایستیم و توان ادامهدادن پیدا کنیم، سبب دلگرمی است. پس ما هم میتوانیم این مسیر را ادامه دهیم. البته این شرایط سخت برای چنین فیلمهایی در تمام کشورها وجود دارد و دولتها وظیفه حمایت از فرهنگ را دارند، اینطور نیست که همه چیز را بر بازار و گیشه متمرکز کنند؛ منتها در کشور ما شرایط متفاوت است. من هر بار با خودم فکر میکنم چطور توانستم این فیلم را بسازم؟ اما به نظر میرسد شانس یا اقبالی هم هست که گاهی همراه میشود و بالاخره یک نفر را میتوانی پیدا میکنی که همسو با نگاه و تفکر تو باشد و کمک کند تا شرایطی فراهم شود و این مدل فیلمها ساخته شوند.