مونا فرجاد که به تازگی اجرای نمایش «اتاقی در هتل» را به پایان رسانده است، میگوید که همیشه رویای کارگردانی داشته ولی خود را بیشتر بازیگر میداند.
این بازیگر در گفتگو یی از اولین تجربه کارگردانی خود گفت و عنوان کرد که کمالگرا بودن سبب شده ورود به شاخه کارگردانی را به تاخیر بیندازد اما تصمیم دارد این حرفه را چه در سینما و چه در تئاتر ادامه بدهد.
فرجاد برای اجرای اولین نمایش خود چندین متن را پیشنهاد کرد تا سرانجام نمایشنامه «اتاقی در هتل» بر اساس دو نمایشنامه «اتاقی در هتل پلازا» و «اتاقی در هتل لندن» هر دو نوشته نیل سایمون از سد دریافت مجوز گذشت.
او در آغاز درباره انتخاب این نمایشنامه توضیح داد: در انتخاب متن، به شدت به شدنی بودن کار فکر میکردم. اولین اولویتم این بود متنی را انتخاب کنم که بتوانم آن را در مدت زمان کوتاهی که برای آمادهسازی کار فرصت داشتم، به نتیجه برسانم و به چیز دیگری فکر نمیکردم.
این بازیگر که اول قصد داشته نمایشنامه خودش را روی صحنه بیاورد، درباره تغییر متن انتخابیاش گفت: نمایشنامهای نوشته بودم به نام «دروازه جهنم» و بر اساس آن تمرین را شروع کردیم ولی متاسفانه مجوز نگرفت و بعد از آن چند نمایشنامه دیگر پیشنهاد کردم که هر یک در شورای نظارت و ارزشیابی گرفت و گیرهایی داشتند و نیازمند زمان زیادی بودند. بنابراین به دلیل زمان محدودی که برای آمادهسازی کار داشتم، نمیتوانستم تغییرات مورد نظر شورا را اعمال کنم. تقریبا ۱۰ روز مانده به زمان اجرا، به پیشنهاد آقای شهرام زرگر، مترجم آثار نیل سایمون، این دو اپیزود از نمایشنامههای این نویسنده را انتخاب کردم که کارکترهایشان در ادامه یکدیگر هستند.
فرجاد با اشاره به ویژگیهای این دو اپیزود از آثار نیل سایمون افزود: از ویژگیهای مهم اینها جمع و جور بودن و کم پرسوناژ بودنشان بود که اجرای کار را شدنی میکرد. چون وقتی زمان بسیار محدودی برای تمرین داریم، پروسه جستجو برای پیدا کردن بازیگر مناسب و مذاکره با او و یافتن بازیگرانی که در مقطع تمرین ما کاملا وقت آزاد داشته باشند و … اهمیت بسیاری دارد. با این اوصاف، کم پرسوناژ بودن نمایشنامه برایم خیلی در اولویت بود چون نمیخواستم به دلیل شرایط و مشکلاتی که ایجاد شد، فرصت اجرا در ایرانشهر را که سالنی حرفهای و استاندارد است، از دست بدهم.
او اضافه کرد: بنابراین وقتی آقای زرگر پیشنهاد تلفیق این دو کار را مطرح کرد، هر دو را خواندم. نمایشی گرم و جمع و جور و شدنی و استخواندار بود . همچنان باور دارم که در کارهای نمایشی، رکن اصلی را متن تشکیل میدهد و بدون یک متن استخواندار، کار، گرمای لازم را ندارد و انتظار آدم را برآورده نمیکند.
این بازیگر با ارایه توضیحاتی درباره ایرانیزه کاردن نمایشنامههای نیل سایمون افزود: بسیاری از آثار سایمون در ایران کار شده و نمایشنامههایش برای ما آشناست. البته شوخیهای فرنگی و آمریکایی دارد که باید آنها را آداپته کنیم تا با فرهنگ خودمان تطبیق پیدا کند.
فرجاد افزود: در کل به متنهای اصلی وفاداریم و نمایشنامه تغییراتی خیلی جزیی کرده است. البته تغییرات بیشتری داشت تا ایرانیزه شدن آن مشخصتر و جملات روانتر شود و بهتر بر زبان بازیگران بنشیند ولی آن تغییرات، شامل ممیزیهایی شد و خواستار حذف برخی اسامی بودند تا هیچ نشانه مشخصی نباشد که این اتفاقات در ایران رخ میدهد. بنابراین با اینکه آن شکل از متن، دلچسبتر بود، اما به شکل فعلی رسیدیم. البته در هر دو نسخه بازنویسی شده و با وجود تغییرات عمدهای که در پایانبندی داشتیم، به متن اصلی خیلی پایبند هستیم و شاکله متن همان است.
فرجاد درباره سبک اجرای نمایش خود نیز توضیح داد: همیشه متن است که خودش سبک اجرا را پیشنهاد میدهد و راهنمای کارگردان میشود. ادبیات و گفتار و کلمات متن، راهنمایی است که کارگردان به چه سمت و سویی برود. مگر اینکه تعمدا بخواهیم نگاه جدیدی به نمایشنامهای داشته باشیم و این کار را آگاهانه انجام میدهیم.
او درباره تفکیک زمانها در نمایش خود توضیح داد: خیلی دلم میخواست برای تفکیک زمان نمایش بتوانم کارهای دیگری انجام بدهیم. مثلا دکورمان را عوض کنیم و … ولی اولا باید در مدت کوتاهی، امکان تعویض دکور میداشتیم و دیگر اینکه هزینههای ساخت دکور برای من شدنی نبود. چون ما تهیهکنندهای نداشتیم که بتواند به کار پول تزریق کند، بنابراین خیلی از امکانات بصری محروم شدیم. تنها راه شدنی که میتوانست درباره گذر زمان به ما کمک کند، تغییر در لباس و اکتفا کردن به چند دیالوگ بود و راه دیگری نداشتیم.
این بازیگر که از کودکی سودای کارگردانی داشته است، درباره ورود خود به این شاخه نیز گفت: همیشه دلم میخواست کارگردانی کنم و نه تنها برای تجربه کردن بلکه به صورت حرفهای، این کار را ادامه بدهم. یعنی بازیگری باشم که کارگردانی کنم. هرچند علاقه به بازیگری در من خیلی بیشتر است، ولی به هر حال همیشه رویای کارگردانی را هم داشتم.
فرجاد اضافه کرد: همیشه میان تصور یک کار با نتیجه آن فاصلهای وجود دارد. گاهی باید از یکسری خواستههایمان بگذریم تا اتفاقی که میخواهیم، رقم بخورد. دوست دارم در کنار بازیگری، کارگردانی را چه در تئاتر و تصویر ادامه بدهم. اینکه چرا تا به حال وارد نشدهام، شاید به این دلیل است که چون از کودکی در این فضا بزرگ شدهام، همیشه به نظرم کسی که میخواهد کارگردانی کند، باید مسیری طولانی بپیماید.
او با بیان اینکه به دلیل موقعیت خانوادگیاش از کودکی سر تمرین تئاتر و صحنههای فیلمبرداری حضور داشته است، یادآوری کرد: حضور در این فضاها کمی این جسارت را از من گرفت و مرا کمالگراتر کرد و اینکه همیشه دنبال اجرای یک کار بینقص باشم، سبب شد سالها از مسیری که به آن علاقهمند بودهام، فاصله بگیرم و مدام آن را به تاخیر انداختم. در حالیکه شروع یک حرکت خیلی مهم است. حتی بزرگترین هنرمندان و بزرگترین آثار هنری جهان هم منتقدانی دارند و این نقدهاست که سبب ساختن یک فرد و یک اثر و باعث پیشرفت در آن حیطه میشود.
مونا فرجاد اضافه کرد: به همین دلیل برایم تصمیم سختی بود که وارد کارگردانی شوم چون خودم اولین منتقد خودم بودهام. خوب است آدم همیشه خود را زیر ذره بین قرار بدهد ولی این سختگیری نسبت به خود، نباید بازدارنده باشد که سبب شود آدم دست به هیچ کاری نزند.