نمیتوان نادیده گرفت سروصدایی را که ادعای دخترخوانده آلن مبنی بر آزار فیزیکی در کودکی ایجاد کرد، موجب شد تا از «چرخ شگفت انگیز» در سال ۲۰۱۷ تا «جشنواره ریفکین» ۲۰۲۰، آلن نتواند با شکوهی که فیلمهای اواسط دوران حرفهای وی مانند «آنی هال» و «منهتن» خلق میکردند، به صحنهها بازگردد. اما استقبالی که از «کودتای شانس» به عمل آمد و نقدهایی که به گرمی نثار وی شد و در جشنواره ونیز ۲۰۲۳ مورد تشویق ایستاده قرار گرفت، نشان میدهد او هنوز میتواند شگفتیساز باشد؛ گرچه ممکن است آلن ۸۸ ساله کاملاً با اوج آلن دهههای گذشته مطابقت نداشته باشد، اما همین فرصت خوبی برای تاملی بر حرفه پربار اوست.
قابل ذکر اینکه وودی آلن ۵۳ بار نامزد اسکار شده و ۱۲ بار این جایزه را برده است. او ۶۱ بار هم نامزد بفتا شده و ۱۷ بار این جایزه را برده است و ۴۷ بار نامزد گلدن گلوب شده و ۹ بار آن را برده است.در این مطلب ضمن اینکه از انتخابهای متفاوت نشریات معتبر، نمونههایی را آوردهایم، به رده بندی کامل ۵۰ فیلم توسط «تلگراف» هم پرداختهایم تا عناوین کامل فیلمهای این چهره متفاوت سینما را هم مرور کرده باشیم.
گلد دربی به تازگی دست به انتخاب بهترین فیلمهای وودی آلن زده و به ترتیب بهترینها را چنین معرفی کرده است: «آنی هال»، «هانا و خواهرانش»، «منهتن»، «جنایت و جنحه»، «رز ارغوانی قاهره»، «گلولهها برفراز برادوی»، «نیمه شب در پاریس»، «جاسمین غمگین»، «روزگار رادیو»، «خوابآلود».
گاردین در سال ۲۰۱۳ در نظرسنجی از خوانندگان خود این نتیجه را به دست داده است: «منهتن»، «آنی هال»، «جنایت و جنحه»، «هانا و خواهرانش»، «برادوی دنی رز»، «پولو بردار و فرار کن»، «عشق و مرگ»، «خاطرات استارداست»، «نیمه شب در پاریس»، «خوابآلود».
سایت آیامدیبی هم چنین رتبه بندی کرده است: «نیمه شب در پاریس»، «آنی هال»، «منهتن»، «امتیاز نهایی»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «جاسمین غمگین»، «جنایت و جنحه»، «هانا و خواهرانش»، «زلیگ»، «عشق و مرگ»، «رز ارغوانی قاهره».
انترتینمنت ویکلی هم سال پیش چنین انتخاب کرد: «آنی هال»، «جنایت و جنحه»، «هانا و خواهرانش»، «منهتن»، «زلیگ»، «رز ارغوانی قاهره»، «برادوی دنی رز»، «شوهرها و زنها»، «معمای قتل منهتن»، «پولو بردار و فرار کن»
راتن تومیتوز به وودی آلن امتیاز ۱۰۰ درصد را برای «برادوی دنی رز»، «عشق و مرگ»، «خوابآلود» داده است. فیلمهای بعدی آلن به رای منتقدان این سایت «زلیک»، «آنی هال»، «دوباره بنواز، سم» با امتیاز ۹۷ درصد، «گلولهها برفراز برادوی» ۹۵ درصد، «معمای قتل منهتن» و «منهتن» با ۹۴ درصد، «زن و شوهرها»، «نیمه شب در پاریس» و «رز ارغوانی قاهره» ۹۳ درصد، «روزگار رادیو» و «جنایت و جنحه» ۹۲ درصد، «پولو بردار و فرار کن» و «هانا و خواهرانش» و «جاسمین غمگین» ۹۱ درصد امتیاز گرفتهاند. کم امتیازترین فیلم او هم «مرد شرکتی» امتیاز ۱۴ درصد را گرفته که البته در آن تنها بازیگر بوده و سال ۲۰۰۰ ساخته شده است.
رتبهبندی تلگراف از همه فیلمهای بلند وودی آلن
۱. «هانا و خواهرانش» (۱۹۸۶)
همین فیلم است: نه فقط اوج خلاقیت آلن، بلکه شاید بهترین ترکیب کمدی و درام در سینمای آمریکایی. احساسی از یک نقطه شیرین معجزهآسا بین تمام حالتها و لحنهای فیلمساز؛ نیشگونی بدون بیرحمی، عمیق بدون اینکه تقدسآمیز به نظر برسد، گرمای انساندوستانه بدون فرورفتن در غم.غنای رمانتیک و متفاوت هانا (میا فارو)، لی (باربارا هرشی) و هالی (دایان ویست که برنده جایزه اسکار شد، مانند مایکل کین) ساختاری ایدهآل و چخوفی را برای آلن فراهم میکند تا در میانه بزرگسالی، به بررسی خود بپردازد. با احساس ناامیدی در مورد وعدههای هدر رفته و شادی ناپایدار، هنوز چیز زیادی برای جلو رفتن هست و این همان چیزی است که سمفونی تلخ و شیرین او را برای همه دوستداشتنی میکند. بدون فریب دادن با یافتن راه خود از انبوه بدبختیها میگوید: تسلیم نشوید.
۲. «جنایت و جنحه» (۱۹۸۹)
«مردم کارهای زشت را با خود حمل میکنند. این واقعیت است. در واقع ما انکار میکنیم و یا نمیتوانیم به زندگی ادامه دهیم.» با این سخنان، چشم پزشک جودا روزنتال (مارتین لاندو) سعی میکند جنایت وحشتناکی را توجیه کند. آخرین راه حل او، پس از آنکه دستور قتل معشوقهاش (آنجلیکا هیوستون) را به دلیل اینکه او را تهدید به باج خواهی میکند، میدهد و همچنان موجودیت آرام خود را حفظ میکند. او با دیگر شخصیت اصلی فیلم، مستندساز کلیفورد استرن که خود آلن نقشش را ایفا کرده، صحبت میکند و نگاه فلسفی آلن که عمیقاً به انتخاب اخلاقی فکر میکند، این سوال است که گناه در چشم شما مهمتر است یا در چشم جهان؟ این فیلم سرشار از استعارههای زیبا درباره نابینایی و وجدان و خطرات خودشناسی است که از زمان اکرانش هنوز مطرح است و آلن چنان زیبا در پیچ و خم ایدههایش میچرخد که گویی روح فرد آستر دارد آن را بالا میکشد.
۳.« آنی هال» (۱۹۷۷)
هر صحنه «آنی هال» به قدری آشنا است که به راحتی میتوان فراموش کرد چقدر عجیب و غریب است: صحبتهای دوگانه عاشقانه زیرنویس شده، تکگوییهای مقابل دوربین، آزادی زمانی، حتی شخصیت آلن، الوی سینگر که در شخصیت خودش سرگردان است. فلاش بک دوران کودکی یک کمدی رمانتیک است که مانند آن را سینما تا به حال ندیده و از آن زمان هم دیگر دیده نشده است. آلن و دایان کیتون با چنان شرایطی کاملاً یکنواخت و با چنان گرمی و شوخ طبعی فوقالعادهای در حال بازی هستند که این احساس ایجاد میشود که باید او را هم به عنوان کارگردان مشترک معرفی کرد.
۴. «زنی دیگر» (۱۹۸۸)
دست کم گرفتهشدهترین و دیدهنشدهترین کار آلن یکی از کوتاهترین کارهای او با زمان ۸۴ دقیقه است. لحن بسیار ظریفی دارد و نقش اصلی جنا رولندز در کنار کیتون در «آنی هال»، لاندو در «جنایات و جنحه» و بلانشت در «یاسمین غمگین» باید یکی از سه یا چهار بازی برتر در آثار آلن باشد. رولندز نقش ماریون استاد فلسفه را بازی میکند که استراق سمع تصادفی جلسات درمانی میا فارو، مجموعهای از تفکرات ناگهانی را در مورد زندگی خود او ایجاد میکند. جین هکمن، ایان هولم و مارتا پلیمپتون در فلاشبکها و صحنههای امروزی بازی میکنند و او تلاش میکند بفهمد که کجای زندگیاش به دنیای نارساییهایی که متوجه نشده، فرو رفته و چگونه باید از آن فرار کند. در ناراحتکنندهترین صحنه فیلم، او با دوست دبیرستانی (ساندی دنیس) برخورد میکند که چک لیست تکاندهندهای از نارضایتیها را در دامان او میریزد و دیدگاه دیرینه ماریون را از خود به عنوان نوعی سراب آشکار میکند.
۵. «رز ارغوانی قاهره» (۱۹۸۵)
فیلم اغلب راه فراری است برای کاراکترهای آلن که در نهایت یک سفر معکوس انجام شود. سیسیلیا (میا فارو)، پیشخدمتی با ازدواجی ناخوشایند در رکود بزرگ با شخصیتی داستانی (جف دانیلز) به عنوان قهرمان فانوسداری که از فیلم بیرون میآید تا راه او را عوض کند، آشنا میشود. این یک پیشفرض با شکوه است؛ هرچند فیلم آرامش زیبایی ارایه میکند که هم دروغ است و دوم اینکه مهم هم نیست. با تماشای فیلم احساسی شبیه قهرمان فارو ایجاد میشود: چهرهای خندان در تاریکی، روشن، سوسوزن و زنده.
۶. «منهتن» (۱۹۷۹)
میگویند «منهتن» یک نامه عاشقانه سینمایی به نیویورک است؛ اما در واقع برعکس است: یک کارت تشکر از نیویورک، از طریق آلن، برای سینما به عنوان فرآیند کیمیاگرانهای است که از طریق آن نور و سایه و موسیقی، ساختمانها و خیابانها را به رویای معجزهآسا و مشترک یک شهر تبدیل میکنند. از نظر تئوری، این یک کمدی رمانتیک است، گرچه موضوع عاشقانه و طنز آن به نوبه خود مضطرب و دلهرهآور است و شخصیتهای آن تحت تأثیر کاستیها و روان رنجوریهای متعدد قرار میگیرند. (به ویژه که عاشقانه دردسرساز بین آیزاک نویسنده کمدی با حضور آلن و ماریل همینگوی دانشآموز ۱۷ ساله بعداً جنبه واقعی یافت.)
۷. «زنها و شوهرها» (۱۹۹۲)
این فیلم با یکی از درخشانترین صحنههایی که آلن نوشته، فیلمبرداری و بازی کرده آغاز میشود؛ جودی دیویس و سیدنی پولاک برای شام میآیند و خبر جدایی خود را اعلام میکنند. روشی که بهترین دوستان آنها، آلن و فارو، پاسخ میدهند – شوکه شده، اما همچنین آزرده شده – این صحنه را به شگفتی سریع شخصیت پردازی چهار طرفه تبدیل میکند. این سوزانترین آناتومی پیوندهای زناشویی آلن است، فیلمی به قدری تلخ، رک و بیاحساس که کاملاً سبک فیلمبرداری و تدوین خود را برای آن تغییر داده و دوباره ابداع کرد. جامپکاتها زیاد است، مصاحبههای مستقیم رو به دوربین داستان را به هم میزند، و دوربین دستی کارلو دی پالما همه جا میچرخد و به نظر میرسد که از یک اتهام یا بمب شایعهای به دیگری میپیچد، زیرا این چهار نفر هر یک به طور جداگانه بررسی میشوند. این آخرین فیلم وودی با فارو است و اکنون حتی بیشتر شبیه مرگ بیرحمانه تمام رابطهشان است.
۸. «زلیگ» (۱۹۸۳)
شاید این مستند ساختگی مبتکرانه درباره یک «آفتپرست انسانی» مشهور که در نیمه اول قرن بیستم زندگی میکرد، شخصیت فیلمهای آلن را تغییر دهد. ظاهری که هر جا میرفت با آن ترکیب میشد، اما فیلم اصلی درباره آلن بهعنوان آلن است. فیلم درباره وحشت آشکار بودن است، وقتی تنها کاری که میخواهید انجام دهید این است که فقط یک جا بیفتید و طنز همه فشارهای شخصی و سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهد. (دوره زمانی انتخابی آلن و میراث یهودی-آمریکایی زلیگ تصادفی نیستند.) جلوههای ویژه که در آن آلن به طور یکپارچه در فیلمهای خبری قدیمی وارد میشود، هنوز شگفتانگیز هستند و تراژیک کمدی دردناک وضعیت زلیگ را به تصویر میکشند. او همان مرد اصلی است که آنجا نبود.
۹. «برادوی دنی رز» (۱۹۸۴)
گاهی اوقات آلن در ارایه ایدهآل خود مهارت دارد، گاهی اوقات نه. علیرغم کمد لباس وحشتناکش، دنی رز، یکی از زیباترین نقشهای وودی است: خندهدار، کمی غمانگیز، و دقیقاً در پایان: دوستداشتنیترین شخصیتی که او بازی کرده است. این کمک میکند که میا فارو، به عنوان دختر همسایه در کنار یک جنایتکار سابق، نیز بسیار شیرین باشد: چهره تیززبانی که در زیر آسیبپذیر است. این فیلم به طرز فریبندهای دور ریختنی است، اما دارای یک فلسفه منظم است که باید به آن چسبید: وفاداری به هر کسی که به شما پیشنهاد خود را داده، گرمایی مانند پرتوی از آفتاب است که در شما پخش میشود.
۱۰. «خاطرات استارداست» (۱۹۸۰)
اگر اولین فیلم واقعاً عالی آلن سال ۱۹۷۷ وارد بازار شد (مورد شماره ۳)، سه سال بعد بود که عظمت او – هم در بین مخاطبانش و هم برای خودش – شروع شد. «خاطرات استارداست» مربوط به لحظهای است که موفقیت هنری مانند شکست به نظر میرسد: نسخهای از خود آلن که با تقلید طنزگونهای از حس خلاقانه ½۸ فلینی ساخته شده است. آلن نقش خودش را بازی میکند: سندی بیتس، فیلمساز که زیر دست و پای طرفداران و درهرج و مرج به شکلگیری خود هنر میرسد.
۱۱. «صحنههای داخلی» (۱۹۷۸)
شیکترین کار در بین تمام پروژههای آلن و خودآگاهانهترین و جدیترین کار او، «صحنههای داخلی» است که با طناب محکمی بین هنرمند متعهد و برداشتی خودآگاهانه از اینگمار برگمان بسته شده است. نویسنده سوئدی به سختی میتوانست اثر انگشتش را در این فیلم ببیند. بیشتر فیلم در یک خانه ساحلی به رنگ بژ غمانگیز در لانگآیلند میگذرد که در آن بدبختی همگان قابل مشاهده است و وسواس جادوگرانه جرالدین پیج با گلدانهای گرانقیمت به سرعت اعمال میشود. با این اوصاف، تلاشهای عاطفیای که صرف میشود تا یک زندگی به هم ریخته مرمت شود به سختی قابل نادیده گرفتن است و نفوذ دیرهنگام مورین استاپلتون بهعنوان یک نامادری بدخلق کاملاً اثر رهاییبخشی دارد.
۱۲. «معمای قتل منهتن» (۱۹۹۳)
وودی آلن پس از شکست رابطهاش با میا فارو، چند دوست قدیمی از جمله آلن آلدا، آنجلیکا هیوستون، مارشال بریکمن، نویسنده همکار و حتی دایان کیتون را که مدتها غایب بود برای این فیلم به عنوان یک عامل رفع فشار که انحراف زیبا از فیلمهای قبلی است، فراخواند: یک چرخش کمیک به موادی که پیش از آن با کنایههای شدید به آن حمله کرده بود. وودی و دایان (نیک و نورا) وقتی میفهمند که همسایه سالخورده آنها (لین کوهن) ناگهان مرده، در جلد کارآگاهی فرو میروند و به لطف ورود بریکمن، کوارتت سرنخها دوباره به حالت مبارزهای متقابل مشکوک باز میشوند.
۱۳. «جاسمین غمگین» (۲۰۱۳)
از میان بسیاری از بازگشتهای مطرح آلن به فرم، این فیلم جایگاهی یگانه دارد: یک کمدی متلاشیکننده از رکودهای مالی و رمانتیک و بهترین اثر او از زمانی که فیلمسازی فوقالعاده او در اواسط دوران حرفهای وی در اوایل دهه ۱۹۹۰ متوقف شد. کیت بلانشت برای بازی دلخراشش در نقش اصلی برنده جایزه اسکار شد؛ نقش زنی از خیابان پارک که به دلیل شیطنت اقتصادی شوهرش فرو ریخت. انکار سرسختانه جاسمین از شرایط ناامیدکنندهاش آتش زیر پای فیلم است و تماشای فرو ریختن او دردناک، هیجانانگیز و از همه مهمتر، سرگرم کننده است.
۱۴. «گلولهها بر فراز برادوی» (۱۹۹۴)
این بازگشتی است به زمانی که اعتماد کامل آلن به قلم حاکم شد: ایده یک بازی مضحک گانگستری در سرزمین تئاتر، با حضور جان کیوزاک به عنوان نمایشنامهنویس که یک همکار غیرمنتظره درخشان را در وجود یک بادیگارد اوباش پیدا میکند. جیم برادبنت و تریسی اولمان هر دو به طرز شگفتانگیزی به عنوان ستارههای برادوی که همه چیز را دیدهاند، خوب بازی میکنند، و جنیفر تیلی در نقش یک بازیگر زن که برای تضمین تامین مالی خودش را به آب و آتش میزند، هم عالی است؛ اما گل سرسبد گروه بازیگران، دایان وست است که برای این همکاریاش با آلن میدرخشد و اسکار را برای ایفای نقش ملودراماتیک عالی هلن سینکلر میگیرد.
۱۵. «پولو بردار و فرار کن» (۱۹۶۹)
ویرجیل استارکول به آلن شکایت میکند: «این یک سرقت از بانک است، نه یک فیلم» اگرچه در این مورد، به راحتی میتوان این دو را قاطی کرد. آلن با عجله وارد این فیلم زندگینامهای ساختگی از یک کلاهبردار سریالی بدبخت میشود که همه جور جناس آتشین دارد: مفاهیمی برگرفته از چاپلین و برادران مارکس و مجموعهای از صحنههای درخشان، تکخطها و روتینهای کمدی فیزیکی. (با توجه به تراکم کمیک این ایده، نوازنده ویولن سل ممکن است بهترین کاری باشد که تا به حال انجام داده است.) این فیلم کهن الگوی اولیه و فیلم خندهدار اوست، ممکن است قبل از آن هم فیلمهای دیگری باشند، اما هیچیک خندهدارتر از این نبودند.
۱۶. «ویکی کریستینا بارسلونا» (۲۰۰۸)
بهترین فیلم اروپایی آلن، فیلمی است که بیشترین ارتباط را با روح توریستی دارد. اسکارلت جوهانسون و ربکا هال دو زن جوان آمریکایی هستند که در طول یک سفر در کاتالونیا عاشق هنرمند مطلقه خاویر باردم میشوند. فیلم مانند کمدی «نیمه تابستان»، یک ایده عاشقانه را برای یک استراحت کوچک روحی به فیلمی جنجالی میکشاند: کسب قدرت. پنه لوپه کروز از میان بازیگران فیلم برنده نهایی اسکار شد.
۱۷. «کمدی جنسی نیمهشب تابستانی» (۱۹۸۲)
به نظر میرسد که شکسپیر الگوی این هیاهوی بینظیر را گذاشته است، اما این واقعاً خودنمایی «آخر هفته در کشور» بود که با الهام از «لبخندهای یک شب تابستانی» برگمان (که توسط استفان ساندهیم نیز در موسیقی شبانه کوچک ساخته شد) شکل گرفت. تعداد زیادی رخدادهای دزدکی در اطراف وجود دارد، عشق برانگیخته میشود، یا دوباره شعلهور میشود و غیره. داستان درباره یک مخترع حواسپرت و همسرش است که دو زوج دیگر را برای آخر هفته به خانه تابستانی خود در حومه شهر دعوت میکنند. به عنوان یک نقطه عطف، آلن این فیلم را به عنوان اولین فیلم از ۱۳ فیلم او با میا فارو، ابتدا برای دایان کیتون بسیار پرمشغله نوشته بود.
۱۸. «روزگار رادیو» (۱۹۸۷)
در روزهای رادیویی آلن انگار برای نوستالژی، نوستالژیک شده است؛ نوعی فیلم درباره روزهای قدیم که دیگر ساخته نمیشوند. آلن داستانهای دیگری از ستارگان و آدمهای بدخواه، حافظه و فانتزی را به هم میزند و نتیجه چندان به کلاژ شبیه نشده و بیشتر شبیه یک لحاف تکه تکه شده است.
۱۹. «عشق و مرگ» (۱۹۷۵)
هوشمندانهترین فیلم در میان مجموعه کمدیهای پراکنده اولیه آلن، که بهطرز شگفتآوری از ادبیات روسی وام گرفته – که او آن زمان میبلعید – و به کار بعدی و سنگینتر او شکل میدهد. آلن در نقش بوریس گروشنکو یک «بزدل مبارز» که برای جنگ با فرانسویها فرستاده میشود، در نهایت درگیر توطئهای برای ترور ناپلئون با کمک دختر عموی زیبایش با بازی دایان کیتون میشود. در این فیلم که با قدرت در راه رسیدن به اوج قدرت کمیک خود است، آلن با تقلیدهایی از تولستوی، آیزنشتاین و برگمان با برخی عناصر سوررئال دست و پنجه نرم میکند.
۲۰. «کافه سوسایتی» (۲۰۱۶)
دهه سی است، و بابی دورفمن جوان (جسی آیزنبرگ) برای دیدن مناظر تکنیکال هالیوود، شهر برانکس را رها کرده است. بابی پس از رسیدن به شهر، به دنبال کار برای عمویش فیل (استیو کارل) است. کار سخت است، اما در این بین فیل بابی را با منشی خود وونی (کریستن استوارت) همراه میکند تا مناظر را به او نشان دهد. پس از مجموعهای از همکاریهای رنگارنگ با داریوش خنجی به عنوان فیلمبردار، آلن برای اولین بار در اینجا با ویتوریو استورارو کار کرده و چند صحنه بابی و وونی از زیباترین سکانسهای بصری فیلمهای آلن هستند.
در ردههای بعدی هم این فیلمها جای گرفتهاند:
۲۱. «هری ساختارشکن» محصول ۱۹۹۷ با بازی وودی آلن در نقش هری بلاک
۲۲. «موزها» (انقلابی قلابی) محصول ۱۹۷۱ با بازی خودش در نقش فیلدینگ ملیش
۲۳. «نیمه شب در پاریس» محصول ۲۰۱۱
۲۴. «آنچه همیشه میخواستید درباره سکس بدانید (ولی میترسیدید بپرسید)» ۱۹۷۲ بازی وودی آلن در ۵ نقش
۲۵. «در خواب فرورفته» ۱۹۷۳ با بازی وودی آلن در نقش مایلز مونرو
۲۶. «همه میگن عاشقتم» ۱۹۹۶ با بازی وودی آلن در نقش جو برلین
۲۷. «رذل و دوستداشتنی» ۱۹۹۹ با بازی وودی آلن در نقش راوی
۲۸. «سپتامبر» ۱۹۸۷
۲۹. «مرد بیمنطق» ۲۰۱۵
۳۰. «آلیس» ۱۹۹۰
۳۱. «دردهای خردهپا» ۲۰۰۰ با بازی وودی آلن در نقش ری
۳۲. «کودتای شانس» محصول ۲۰۲۳
جدیدترین فیلم آلن در واقع یک موفقیت نسبتاً جدی است که به تمامی با بازیگران فرانسوی ساخته شده است. برخورد تصادفی با یک عشق قدیمی در یکی از خیابانهای پاریس باعث میشود شوهر حسود (یک ملویل پوپو بدخواه بسیار بدخواه) یک کارآگاه خصوصی را برای تعقیب همسرش استخدام کند. اما مادر حیله گر او (والری لمرسیه) فوری شروع به درک آنچه در راه است، میکند. این فیلم بهترین و خندهدارترین فیلم آلن از سال ۲۰۱۶ و «کافه سوسایتی» است.
۳۳.« آفرودیت توانا» ۱۹۹۵ با بازی وودی آلن در نقش لنی
۳۴. «امتیاز نهایی» ۲۰۰۵
۳۵. «سلبریتی» ۱۹۹۸
۳۶. «ملیندا و ملیندا» ۲۰۰۴
۳۷. «چه خبر تایگر لیلی؟» ۱۹۶۶ با بازی وودی آلن درنقش راوی
۳۸. «غریبهای قدبلند و سیاهپوش را ملاقات خواهی کرد» ۲۰۱۰
۳۹. «جادو در مهتاب» ۲۰۱۴
۴۰. «رویای کاساندرا» ۲۰۰۷
۴۱. «واندر ویل» ۲۰۱۷
۴۲. «چیزی غیر از این» ۲۰۰۳ با بازی وودی آلن در نقش دیوید دابل
۴۳. «خبرداغ» ۲۰۰۶ با بازی وودی آلن در نقش سید واترمن
۴۴. «سایهها و مهها» ۱۹۹۱ با بازی وودی آلن در نقش کلاینمن
۴۵. «یک روز بارانی در نیویورک» ۲۰۱۹
۴۶. «تقدیم به رم با عشق» ۲۰۱۲ با بازی وودی آلن در نقش جری
۴۷. «هرچه نتیجهدار باشد» ۲۰۰۹
۴۸. «فستیوال ریفیکین» ۲۰۲۰
۴۹. «نفرین عقرب یشم» ۲۰۰۱ با بازی وودی آلن در نقش سی.دبلیو.بریگز
۵۰. «پایان هالیوودی» ۲۰۰۲ با بازی وودی آلن در نقش ول وکسمن