حمیدرضا نعیمی که این روزها در حال اجرای نمایشی با عنوان «فردریک» است، میگوید: «در آستانهی شروع تمرین، ناگهان بازیگر اصلی ما به دلیل حضور در یک پروژهی تصویری، از بازی در نمایش انصراف داد. با رفتن او، اسپانسرها و تهیهکننده هم از همکاری و تهیه و تولید کنار رفتند. حالا من بودم و نمایشی که از سالها پیش رؤیای اجرای آن را داشتم. تصمیم گرفتم بزرگترین ریسک این روزهای زندگیام را انجام بدهم و خودم نقش «فردریک» را بازی کنم.»
حمیدرضا نعیمی همزمان با اجرای تازهترین نمایش خود، «فردریک یا تئاتر بولوار» در گفتگو با ایسنا، از شرایط مرگباری که برای اجرای این نمایش تجربه کرده، مشکلات اقتصادی، گرفتاری برای پیدا کردن بازیگر و … سخن گفت و این اثر نمایشی را همچون خسته نباشیدی بزرگ به جامعه تئاتری کشور دانست که به گفته او سالها با همه بیتوجهیها و بیمهریها به کار خود ادامه داده است.
او که از سالها پیش در صدد اجرای این نمایشنامه بوده، درباره این علاقهمندی توضیح داده: نمایش «فردریک» یا «تئاتر بولوار» نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه شهلا حائری جزو نمایشنامههای محبوبی است که تاکنون ۳۰ بار تجدید چاپ شده و این نشان دهنده علاقهمندی خوانندگان به این اثر است. البته عشق و علاقه من به این اثر به زمانی برمیگردد که هنوز چاپ نشده بود و به کمک آقای سهراب سلیمی، این نمایشنامه را به صورت دستنویس خواندم و بسیار دلبسته آن شدم. ماجراهای زیادی برای این نمایش رخ داد، تا اواخر دهه ۹۰ که آن را برای اجرا پیشنهاد دادم. متن پذیرفته شد و شروع به تمرین کردیم که با شیوع ویروس کوید ۱۹ کار ما در مرحلهای که مجوز اجرا گرفته بود، متوقف شد و این وقفه، ۵ سال ادامه داشت.
نمیخواستم در دوران کرونا نمایش را اجرا کنم
نعیمی ادامه داد: در دوران کرونا پیشنهاد اجرای آن مطرح شد اما چون حس میکردم ممکن است به دلیل شرایط خاص آن مقطع، با اقبال مخاطبان مواجه نشود، صبر کردم تا الان شرایط اجرای آن فراهم شد. البته نه به آن صورت که دلخواه من باشد اما بیش از این هم نمیتوانستم برای اجرای آن صبر کنم و ترجیح دادم با تمام شرایط سخت و مرگباری که پیشروی این کار بود، آن را به صحنه بیاورم.
او با اشاره به محبوبیت نویسندهای مانند اریک امانوئل اشمیت در ایران و جهان درباره ویژگی آثار او گفت: در عین جدیت، طنز بسیار خاصی در کارهایش موج میزند. شخصیتهای نمایشهایش به شدت رنگارنگ هستند و هیچ یک از کارکترها شبیه دیگری نیست. آنان خودِ نویسنده نیستند که حرف میزنند بلکه کارکترهای مشخص و منحصربه فردیاند که هر یک نماینده خود هستند. همه اینها سبب فعال بودن و جذاب شدن کارکترهای نمایشنامههای او میشود.
گویی ۲۰۰ سال از هنرمندان فرانسوی عقبیم!
نعیمی، مهمترین مساله در نمایشنامه «فردریک» را پرداختن به تئاتر و بیان دردهای هنرمندان این رشته دانست و افزود: هرچند این اثر در سال ۱۹۰۰ میگذرد ولی گویی رنج و درد تئاتریهای ایران همان درد و رنج ۲۰۰ سال پیش تئاتریهای فرانسه است و این جای تاسف دارد. سعی کردم با این اثر به نوعی به جامعه بزرگ و شریف تئاتر خسته نباشید بگویم که در تمام این سالها با وجود تمام بیمهریها، بیتوجهیها و بیعدالتیهایی که در حقشان صورت گرفته، همچنان پایمردی میکنند و تاکید کنم در نهایت آنچه باقی میماند، حاصل کار افراد است و تا دنیا، دنیاست، نام هنرمندانی همچون سید علی نصر، عبدالحسین نوشین، شاهین سرکیسیان، رکنالدین خسروی، حمید سمندریان، جعفر والی و بسیاری بزرگان دیگری که زنده هستند، ماندگار خواهد بود.
او اضافه کرد: مگر میشود از تئاتر ایران حرف بزنیم اما از بیضایی و رادی و ساعدی و رفیعی و صادقی و ملکپور و… نگوییم، اینها ماندگار هستند اما از افرادی که مانع کار آنان شدند و برایشان مشکلتراشی کردند، نامی نخواهد ماند.
تمام مشکلات در تمام دورانها شبیه هم بوده
این هنرمند تئاتر خاطرنشان کرد: نمایش «فردریک» میخواهد به جامعه تئاتر بگوید تمام سختیها در تمام دورانها و در تمام جوامع شبیه هم بوده. در هر دورهای سانسور و انتقامهای کور، سبب کندی یا توقف فعالیتهای هنری شده و نارساییهای مادی وجود داشته ولی آنچه اهمیت دارد، تلاش بیوقفهای است که از هزاران سال پیش شروع شده و تا به امروز هیچ کسی در هیچ جای جهان نتوانسته آن را متوقف کند و در آینده هم نخواهد توانست. همانگونه که پیتر بروک در کتاب «فضای خالی» میگوید سینما و تلویزیون با تمام قدرتی که در جذب تماشاگر دارند، نتوانستند تئاتر را کنار بزنند و قدرت آن را کم کنند چون ما در تئاتر با تکیه بر تخیل تماشاگران کارمان را میسازیم و اینجا تماشاگر خود جزوی از اجراست. به همین دلیل تئاتر هرگز نخواهد مُرد.
بزرگترین نیاز جامعه ما خنده و امید است
نعیمی با اشاره به مشکلات گوناگون اجتماعی و اقتصادی یادآوری کرد: از سوی دیگر جامعه ما دلمرده، خسته، نومید، رنجدیده و… است. این جامعه نیاز دارد تا با دیدن آثار هنری، دوباره امید را در خود زنده کند. امروز بزرگترین چیزی که جامعه ما به آن نیاز دارد، خنده و تفریح است. بسیاری از کسانی که اهل حرکات سیاسی هستند، شاید با نظرات من موافق نباشند و معتقد باشند در این شرایط همه آثار هنری باید گزنده و انتقادی باشند اما من چنین اعتقادی ندارم، بلکه باور دارم لازم است لحظاتی به تماشاگرمان آرامش بدهیم.
او ادامه داد: حتی در یک بازی ۹۰ دقیقهای فوتبال، بین دو نیمه به تماشاگران و بازیکنان استراحت میدهند تا بتوانند با پیدا کردن خود، درستتر عمل کنند و بهتر هدفِ تیم خود را پیش ببرند. در چنین شرایطی در جامعه هم باید همین کار را بکنیم، جایی که لازم است اعتراض خود را نشان میدهیم، ولی باید به موقع به بازسازی آسیبهایی که در دل این حرکتها و جریانها وجود دارد، بپردازیم.
این مدرس تئاتر تاکید کرد: الان جامعه ما به ورزش و آثار کمدی، خنده و سرگرمی نیاز دارد تا دوباره احساس زنده بودن در او بیدار شود و به کسانی که دنبال دلمردگی او هستند، نشان بدهد همچنان میخندد و میزید. در چنین شرایطی گذشته از اینکه نمایش ما حرف و اعتراض خود را دارد، اما با لحنی آن را بیان میکند که تماشاگر سرزنده و شاد از سالن بیرون برود. اینها اهدافی بود که به من میگفت قطعا باید «فردریک» را روی صحنه بیاورم.
او که پیشتر شرایط آمادهسازی نمایش خود را مرگبار توصیف کرده بود، در این باره توضیح داد: تمام دولتهایی که خود را مردمی و فرهنگی میدانند، جایی باید ثابت کنند که این ویژگی را دارند. مثلا دولت محمود احمدینژاد، هر جا دچار مشکل اقتصادی میشد، اولین بودجهای که قطع میکرد، بودجه فرهنگ و هنر بود چون در دوره ایشان درک درستی از فرهنگ و هنر وجود نداشت و به همین دلیل همه آنچه به ظاهر در دوره قبل آن ساخته شده بود، نابود شد. گرچه اگر آن کارها زیربنایی و ریشهای بود، هیچ دولت دیگری قادر به نابودیاش نبود. اگر سیاستگذاری درستی وجود میداشت، این مشکلات پدید نمیآمد اما متاسفانه در کشور ما همه چیز قائم به فرد است.
نعیمی افزود: دولت قبلی هم شعار عدالت و اعتدال سر داد اما باز هم فرهنگ، بیشترین خسارت را متحمل شد. چه تئاتریهایی که دچار مشکلات قضایی شدند و چه نمایشنامههایی که دچار محدودیت شد یا اجازه اجرا پیدا نکرد. در دوران فعلی نیز مشکلِ اولویت نبودن فرهنگ و هنر، پا برجاست. همچنانکه الان در کمیسیون فرهنگی مجلس کسانی درباره هنر تصمیمگیرنده هستند، که به نظر میرسد نسبتی با این حوزه ندارند. بنابراین دولتها پشت هم میآیند و میروند بدون هیچ حمایتی از جریانهای هنری.
چرا تئاتر دولتی شبیه تئاترهای خصوصی شده؟
او با ابراز تاسف از شرایط اقتصادی تئاتر و بودجه ناچیز آن از سوی دولت و مجلس اضافه کرد: وقتی هیچ بودجهای برای ساخت تئاتر وجود ندارد و مدیران مرکز هنرهای نمایشی دستشان بسته است، وجود و ضرورت مکانی به نام ادارهی کل مرکز هنرهای نمایشی چیست؟ به نظر من تنها اتاقی برای شورای نظارت و ارزشیابی در نظر بگیرند که کار خود را انجام بدهد؛ مثل آن که روزی کارگاههای دکور و لباس جمع شد.
نعیمی با اشاره به اینکه در سالنهای دولتی هم بودجهای برای ساخت تئاتر تعریف نشده، افزود: الان تئاترشهر که مجموعهای دولتی است، چه تفاوتی با تئاترهای خصوصی دارد. غیر از اینکه این مجموعه هم مانند دیگر سالنها نه تنها بودجهای نمیدهد بلکه ۲۰ درصد از گیشه را از گروه را میگیرد و ۵ درصد هم که سهم سایت فروش است. تازه یک گروه مثل گروه ما، بعد از کسر شدن این رقمها، اول باید مبالغی را که قرض گرفتهایم، بازگردانیم تا بعد ببینیم برای یک گروه ۶۰، ۷۰ نفره چه میماند. اینجاست که میگویم شرایط مرگبار است. وظیفه دولت، حمایت از تئاتر است اما او به راحتی شانه خالی کرده و هیچ یک از مدیران هنری، توضیح قانعکنندهای نمیدهند که چرا الان تئاتر دولتی شبیه تئاترهای خصوصی شده.
گروههای استانها با خون دل کار میکنند
نعیمی از وضعیت تئاتر در دیگر شهرها نیز ابراز تاسف کرد و ادامه داد: گروههای استانها با خون دل کار میکنند. الان نهایت بودجهای که در استانها به یک گروه بدهند، ۱۰ یا ۲۰ میلیون تومان است که پول چند دست لباس تئاتر میشود. چقدر تئاتر در دیگر شهرها جا افتاده و مخاطب دارد که یک گروه با رقم گیشه بتواند به حیات خود امیدوار باشد؟ آیا سالنهای کوچک در تهران به درآمدزایی خوبی میرسند؟ کاری به استثناها نداریم، بر اساس قاعده، همه گروههای نمایشی از نظر اقتصادی متضرر میشوند بخصوص در تئاترهای خصوصی که گروه بعد از چند ماه تمرین و مدتی اجرا متوجه میشود کلاه گشادی سرش رفته. این وضعیت برای تئاتر مرگبار است. اسپانسر و تهیهکننده هم که عموما درکی از کار هنری ندارند.
او یادآوری کرد: روزی که شروع به کار کردم، میدانستم اوضاع خیلی فرق کرده ولی میخواستم ببینم میتوانم در این وضعیت برای باقیمانده عمر هنری خودم، خود را با مسائل وفق بدهم. به همین دلیل تلاش کردم که اسپانسر پیدا کنم اما دیدم نه اسپانسر و نه تهیهکننده، هیچ درکی از فرآیند شکلگیری یک کار هنری در تئاتر ندارند. عدم درک اسپانسر، قابل پذیرش است اما کسی که به عنوان تهیهکننده پا پیش میگذارد و از من انتظار دارد به هر کاری تن بدهم که او به پولش برسد، یعنی که آن آدم هیچ درکی از فضای تئاتر و هنر و مقوله اقتصاد در تئاتر ندارد. او پول خودش را مانند قرضالحسنه در اختیار منِ کارگردان قرار میدهد که بعد از اجرا آن را پس بگیرد. این تهیهکنندگی نیست.
چه کسی گفته تئاتر بدون چهره فروش نخواهد داشت؟!
او با تشریح وظیفه کارگردان و تهیهکننده در تئاتر افزود: وظیفه منِ کارگردان این است که کاری قابل قبول به مخاطب ارایه بدهم که راضی از سالن بیرون برود. وظیفه تهیهکننده هم فقط تامین پول نیست که بخواهد پولش را بازپس بگیرد. تهیهکننده باید بتواند به گروه آرامش بدهد که کارش را به بهترین شکلی به انجام برساند و این توانمندی را داشته باشد تا حاصل کار آن گروه هنری را به بهترین شکل به مخاطب ارایه کند. او باید نبض اقتصاد هنر را در دست داشته باشد و بداند چگونه سرمایهاش را افزایش بدهد. قرار نیست منِ کارگردان، بازیگر چهره بیاورم که به گفته تهیهکننده، نمایشم پرفروش بشود. چه کسی گفته تئاتر، بدون چهره سینمایی و تلویزیونی فروش نخواهد داشت؟
تصمیم گرفتم بزرگترین ریسک زندگیام را انجام بدهم
این کارگردان با اشاره به مشکلات گروه خودش در اجرای نمایش «فردریک» اضافه کرد: وقتی بازیگر چهره من در آستانه شروع تمرین، به یک پروژه تصویری رفت، تهیهکنندهام هم عقب کشید چون معتقد بود بدون آن بازیگر چهره، کار ما فروش نخواهد کرد. در آن لحظه تصمیم گرفتم بزرگترین ریسک زندگیام را انجام بدهم و خودم به جای او بازی کنم تا نشان دهم بازیگری به چهره نیست بلکه دارای تعاریفی است که یک نفر با توانمندیهایش یا میتواند آن را انجام بدهد یا نه و این تماشاگر است که کار او را ارزیابی میکند.
او ادامه داد: من خودم بازی کردم چون نمیخواستم زیر بیرق عنوان چهره سینمایی یا تلویزیونی بروم. من تئاتری را روی صحنه آوردم که الان با چهرههای تئاتری مورد استقبال قرار گرفته و هر شب تعداد قابل قبولی تماشاگر دارد.
نعیمی خاطرنشان کرد: اگر برند من، برند نمایشهایم نباشد، بهتر است شغل دیگری پیدا کنم همانطور که در نشر و چاپ کتاب، نام یک نویسنده یا مترجم مخاطب را جذب میکند.
این کارگردان با اشاره به تفاوت دستمزد بازیگران در تئاتر و تصویر متذکر شد: قرار نیست بازیگران سینما و تلویزیون اگر به زعم خود لطف کردند و وقت داشتند و به تئاتر تشریف آوردند، دستمزد کلان سینما را از ما بخواهند تا ما بتوانیم کاری روی صحنه ببریم. بازیگر کار تصویر باید برای بازی در تئاتر افتخار کند. بنابراین اولین چیزی که از تئاتر نباید بخواهد، دستمزد کلان است. به همین دلیل با حفظ احترام برای تمام بازیگران عزیز تصویر که بسیاری از آنان بازیگران استاندارد و مورد احترام و علاقه من هستند، اما بعد از این از میان آنان فقط با بازیگرانی همکاری میکنم که از من دستمزدهای نجومی نخواهند و مثل بازیگران تئاتر برای تمرین کار، زمانی طولانی اختصاص بدهند و تمام مراحل تمرین تئاتر را طی کنند. اینها تمام دردهای و سختیهایی بود که با آن دست و پنجه نرم کردم تا «فردریک» روی صحنه بیاید.
تجربهای بسیار ترسناک!
او درباره دشواری کارگردانی و بازیگری در نقش اصلی نمایش به طور همزمان توضیح داد: تجربه بسیار ترسناکی است. توصیه میکنم اگر کسانی فکر میکنند یک سوی ماجرا آسیب میبیند، این کار را انجام ندهند. من اگر در شرایط دیگری بودم، بازی نمیکردم ولی به جایی رسید که هیچ یک از بازیگرانی که برای این نقش مد نظرم بودند، نتوانستند بیایند و حس کردم خودم بهتر میتوانم بازی کنم. اما این اطمینان از جایی حاصل میشد که جزییات نمایشنامه و اجرایم را به طور کامل میدانستم. به همین دلیل گروه کارگردانی و طراحی و عوامل کار، در کمترین زمان ممکن، وظیفه خود را انجام دادند.
نعیمی ادامه داد: بازیگران هم به حدی درست انتخاب شده بودند که من در هدایت آنها مشکل زیادی نداشتم، البته روزی دو ساعت و نیم تمرین بیان و بدن و حرکت داشتیم. به هر حال باید بپذیریم قواعد و شرایط حضور در تئاتر با جلوی دوربین تفاوت میکند. کار تصویر، بازیگر را از روی فرم بودن دور میکند، به همین دلیل وقتی عزیزان به تئاتر بازمیگردند، متوجه کاستیهایشان میشوند و اینجا کارگردانی دشوار میشود، چون نباید از استاندارهایت دست بکشی، باید بیرحمانه همه را متحمل فشار و سختی تمرینات آمادهسازی برای حضور روی صحنه کنی. حال اگر خودت کارگردان باشی و بازی هم بکنی، ممکن است نابود شوی.