آنطور که من دیدم جنگ کلا مردمی بود. خانمها مشتاقانه میآمدند ستاد و بعضی از آنها بعد از ستاد میرفتند بیمارستانها تا کمک کنند. در انبار علمالهدی یکی از زنانی که میآمد نابینا بود و یک پسر داشت که بعدها شهید شد. این مادر شهید در ستاد لباس میشست.
«جنگ» یکی از پدیدههای شوم است که به دست بشر آغاز و مدیریت میشود و علاوه بر قدرت کشنده و ویرانگرش، توانایی ایجاد تحول مثبت هم دارد و بر خرده نظامهای فرهنگی و اجتماعی اثرگذار است. جنگ توانسته است در برهههای گوناگون ارزشهای مختلفی را احیا و در سطح جامعه گسترش بدهد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سبب شد تا نشانههایی مانند: حماسه، معنویت، دینداری، آرمانخواهی، ایثار، ازخودگذشتی، ایستادگی، پایداری، مقاومت، تدبیر و حکمت از سوی جامعه ایران بروز یابد و بستری برای تحول در صنعت دفاعی، پزشکی و مهندسی شود. از این رو نبرد این تجاوز نظامی از سوی عراق به کشورمان، نبرد میان حق و باطل و «دفاع مقدس» یاد میشود.
در تاریخ بشر بر جنبههای عاطفی و احساسی زنان تکیه شده، اما زنان کشور ما در تمامی صحنهها در کنار مردان ظاهر شدهاند و بهعنوان مثال در مبارزات انقلاب اسلامی ایران نقشی ریشهدار داشتند ولی با توجه به نقش غیرمستقیم زنان در جنگ تحمیلی، هنوز آنچنانکه شایسته است از نقش آنان سخن به میان نیامده است.
در بیشتر مواقع بندهایی از انگشتان قطع شده مجروحین را در بین لباسهایی که میشستیم، پیدا میکردیم.
در بخش زنان و جنگ تا کنون کارهایی انجام شده است، اما این بخش فعالیتها تنها در حد رفع تکلیف بوده است و کارهای اصولی و تخصصی درباره زنان در جنگ صورت نگرفته است. یکی از حقایق جنگ تحمیلی این است که زنان مانند مردان ماندند و جنگیدند. زنان در جنگ تحمیلی پا به پای مردان ایستادند و حتی اسیر و شهید شدند. «فاطمه ناهیدی»،«شمسی بهرامی»، «معصومه آباد» و «حلیمه آزموده» از جمله چهار اسیر آن دوران هستند. علاوه بر این، زنانی دیگری همچون مرحوم مریم کاظمزاده و فاطمه نواب صفوی به عنوان عکاس و خبرنگار در جنگ حضور داشتند. گروههایی دیگری از زنان به روشهای گوناگونی در صحنه جنگ حاضر شده و آن را از نزدیک لمس کردهاند. نقشهای مختلف پرستار، امدادگر، خبرنگار، مسئول تدارکات، راننده رزمندگان، مسئول کفن و دفن و پاسبان قبرهای شهدا از نقشهای دیگری است که در کنار نقش همسری و مادری و فرزندی رزمندگان قرار دارد و تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است.
البته زنانی هم بودند که نامشان در تاریخ جنگ تحمیلی به دلیل تابوهای فرهنگی گم شده است. مرحوم مریم کاظمزاده، عکاس و خبرنگار جنگ و همسر شهید اصغر وصالی (فرمانده گروه دستمال سرخها) روز شنبه ۲۴ شهریورماه ۹۷ در نخستین نشست از سلسله نشستهای «زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق» با موضوع تجارب زیسته زنان از جنگ اظهار میکند: «سالها جنگ را دیدم اما هنوز روح جنگ و اتفاقاتی که از نزدیک دیدم را کسی بیان نکرده است. بسیاری از واقعیتهای جنگ درباره زنان را از تاریخ حذف کردند… .
دکتر «اعظم دبیریان» که در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دانشجو بوده است، سال ۹۱ در گفتوگو با ایسنا روایت کرده است: «بیشترین حضورم در مناطق عملیاتی جنوب کشور بود. یادم میآید ما در بیمارستان «شهید بقایی» اهواز مستقر بودیم. این بیمارستان در ۴۵ کیلومتری خرمشهر و در وسط دود و آتش خمپاره دشمن قرار داشت. برای آنکه منظم به مجروحین رسیدگی کنیم ساعتهای حضورمان را در بخش شیفتبندی کرده بودیم و پس از پایان شیفتها در آشپزخانه یا رختشورخانه بیمارستان فعالیت میکردیم.
ابتدا برخی از بچهها در رختشورخانه راحت نبودند چرا که هنگام شستن لباسهای مجروحین تکههایی از اعضای بدن آنها را پیدا میکردند. به عنوان مثال در بیشتر مواقع بندهایی از انگشتان قطع شده مجروحین را در بین لباسهایی که میشستیم، پیدا میکردیم. اما رفته رفته به این وضع عادت کردیم.»
در رابطه با شستن لباسهای رزمندگان و وسایل متعلق به آنها، انسیه شاهحسینی فیلم سینمایی «دست ناپیدا» را برای نمایش در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر کارگردانی کرده است. این فیلم روایت زندگی زنانی است که زمان جنگ در کارون لباس رزمندگان را میشستند.
طاهره برادران یکی از همین زنان است که در جنگ تحمیلی در یکی از نخستین ستادهای پشتیبانی جنگ مشغول به کار شد. او در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، توضیح میدهد: «مناطق مختلف اهواز را تقسیمبندی و برای زمان حضور زنان ساکن هر منطقه در ستاد برنامهریزی کرده بودند. روزهای زوج ما میرفتیم و از صبح تا ظهر لباسهای رزمندگان را تعمیر میکردیم یا لباسهای جدید میدوختیم اما زمانهای حمله یا عملیات تا شب میماندیم و کار میکردیم.
آنطور که من دیدم جنگ کلا مردمی بود. خانمها مشتاقانه میآمدند ستاد و بعضی از آنها بعد از ستاد میرفتند بیمارستانها تا کمک کنند. در منزل علمالهدی یکی از زنانی که میآمد نابینا بود و یک پسر داشت که بعدها شهید شد. این مادر شهید در ستاد لباس میشست.
حتی داشتیم زنانی را که موقع کار خبر شهادت فرزندشان به آنها میرسید، اما میگفتند پس از تمام شدن کارشان میروند و تا کارشان تمام نمیشد، نمیرفتند. یعنی اینقدر به کار در ستاد مشتاق بودند.»
همان طور که گفته شد؛ جنگ از جمله رخدادهای مهم و سرنوشتساز در تاریخ هر جامعهای به شمار میآید. این حادثه میتواند نقطه عطفی در تقویم زندگی هر جامعهای باشد؛ به هر نتیجهای که ختم شود، بر ذهن و جان مردم تا سالها و بلکه دههها بعد سایه میافکند و تاثیر غیرقابل انکاری بر زندگی مردم آن جامعه میگذارد.
جنگ توانسته بود در زنان این روحیه را به وجود آورد که به کارهایشان جهت و حرکت بدهند. آنها همه چیز را در رضایت خدا میدیدند و از آسایش و آرامش خود مایه میگذاشتند تا بدین وسیله خدمتی به جبههها و برای خشنودی خدا انجام دهند. در طول دفاع مقدس زن به عنصری فعال، مبارز، ایثارگر و صبور محسوب میشدند. از این رو ساخت فیلم دست ناپیدا میتواند فرصتی برای بازنمایی بخش کوچکی از حماسه خاموش زنان در جنگ باشد.