این روزها تماشاگران تلویزیون در ایران، شاهد پخش سریال «مظنون» با بازی جیمز کاویزل هستند که جاناتان نولان برادر کریستوفر نولان، فیلمساز مولف سینما، نویسنده فیلمنامه پرتنش و هیجانی آن است. کالویزل از آن دسته بازیگرانی است که فیلمها و سریالهایش را با دقت انتخاب میکندوعقیده دارد کاری که انجام میدهد باید پیامی مثبت و درست برای بینندگانش داشته باشد.
نکته جالب مظنون ایناستکه تماشاچیدرهرقسمت آن بایدمنتظریادگیری چیزی تازه درباره کاراکتری باشدکه شمابازی میکنید.
بله و جذابیت کار در این بوده است که خود من هم در مقام بازیگر نمیدانستم که درمقابل دوربین قرار است چه چیزهای جدیدی به شخصیتم اضافه شود. این یک راز بود که فقط جاناتان نولان میدانست و آنرا بهتدریج و قطرهای به من و بقیه بازیگران میگفت. ایکاش از قبل میدانستم که قرار است چه تغییراتی در کاراکترم صورت گیرد. خالقان سریال فقط در طول فیلمبرداری و ساخت آن، تغییرات مربوط به کاراکترها را رو میکردند. در کنار آن، یکی از جذابیتهای مجموعه این بود که در هر اپیزود از یک مظنون تازه رونمایی میشد. این نکته کل سریال را زیباتر، جذابتر و تماشاییتر میکند.
کمی درباره ارتباط بین کاراکترخودتان باکاراکترهارولد فینچ بگویید.خیلی خاص است وشبیه آنرا در سریالهای دیگر ندیدهایم.
فکر میکنم بخش زیادی از جذابیت داستانی که جاناتان نوشت، نوعدوستی و همکاری بین این دو شخصیت است. نوع رفتاری که این دو نسبت به هم دارند و نحوه همکاریشان با هم، از آن دسته چیزهایی است که در مجموعههای تلویزیونی تازگی دارد. این دو یک جورهایی تکمیلکننده یکدیگر هستند و با اینحال خیلی اوقات با هم درگیر هستند و بحث میکنند.
بیرون از کادر تلویزیون هم همین دوستی را با مایکل امرسون بازیگر نقش هارولد داشتید؟
شوخطبعی و انضباطش را دوست دارم. نمیدانم اگر نقش هارولد را کس دیگری جلوی دوربین بازی میکرد، حاصل کار چه چیزی از آب درمیآمد. زمانی که قرار شد در سریال بازی کنم، تجربهای ۲۰ساله در دنیای سینما داشتم. اولین سؤال مایکل از من این بود که آیا میخواهی یک فیلم را به تلویزیون بیاوری؟ منظورش این بود که قاب کوچک تفاوتهای زیادی با سینما دارد و نوع کار در این رسانه متفاوت است. کمکهای او باعث شد راحتتر با دوربین تلویزیون کنار بیایم.امروزکه مقابل دوربین مظنون میروم، اصلا حال وهوای روزهای نخست کاررا ندارم. هر اپیزود مجموعه برای من حکم یک کلاس درس را داشته و هر روز چیز تازهای یاد گرفتهام.
مظنون درچند فصل ادامه پیدا کرد. آیا با شروع هر فصل جدید، چیزهای جدیدی به کاراکتر خود افزودید و یادگیری اضافهای هم در کار بود؟
بله. حتما همینطور است.هر فصل تازه همراه خودش تغییرات و دگرگونیهایی به همراه آورد که ایجاد تغییرات در کاراکترهای ما را ضروری میکرد. شخصیتهای ما همگام با داستان باید جلو بروند و با تغییرات آن، باید خودشان را با شرایط تازه تطبیق دهند. در این رابطه، ما گفتوگوها و بحثهای زیادی با جاناتان و بقیه گروه نویسندگان فیلمنامه داشتیم. این ارتباط نزدیک و همیشگی کمک زیادی میکرد تا روال کار بهشکلی منطقی طی شود.
از جذابیتهای سریال، یکی همین حضور بازیگران و ستارگان بهعنوان بازیگران مهمان بود.
بله و این را هم اضافه کنم که من همیشه خودم را بازیگر و ستاره مهمان این سریال میدیدم! هربار سر صحنه فیلمبرداری حاضر میشدم و به خودم میگفتم من تازه وارد این کار شدهام و باید خودم و تواناییهایم را برای همه به نمایش بگذارم.
درباره شهرت فراوان سریال در میان مردم چه دارید که بگویید؟
با این نیت مظنون را بازی کردم که همین مقدار مورد توجه قرار گیرد و تا مدتی باورم نمیشد که این چنین در میان تماشاگران محبوب شده است. طبیعی است که خیلی خوشحالم!
هوش مصنوعی و ماشین در سریال دقیقا شبیه یک کاراکتر زنده است.
همینطور است. قرار بود که به همین شکل تصویر شده و عموم تماشاگران چنین حسی به آن داشته باشند. این هم یکی دیگر از جذابیتهای سریال به حساب میآید.
درام اجتماعی صدای آزادیتان هم با استقبال وسیعی روبهرو شده است.
تصورم این است که فیلمها و سریالها در کنار سرگرم کردن تماشاچی، وظیفه دیگری هم بهعهده دارند و باید کمک کنند تا مردم متوجه مسائلی شوندکه پیرامونشان رخ میدهدونسبت به آنها حساسیت نشان دهند.داستان صدای آزادی درباره یکی از معضلات مهمی است که در آمریکا وجود دارد وهمه باید نسبت به قاچاق کودکان وفروش آنها حساس بوده و واکنش نشان دهند. این نوعی بردهداری نوین است که پولدارها و سرمایهداران بهدنبال شیوع آن هستند