هرچند مخاطبان تلویزیون محمدهادی قمیشی را به عنوان بازیگر میشناسند اما او سابقهای طولانی در کار طراحی صحنه و لباس دارد و در بسیاری از سریالها از جمله میعاد در سپیده دم، پس از باران، خانهای در تاریکی، جوانی، گوهر کمال و... کار بازیگری و طراحی صحنه و لباس را به شکل توامان انجام داده است.
از بازپخش سریال پس از باران از شبکه آیفیلم اطلاع دارید؟
بله، دوستان و آشنایان خبر دادهاند که در حال پخش است.
خودتان هم بازپخش سریال را تماشا میکنید؟
نه دیگر. آنقدر سریال را دیدهام که دیگر برایم تکراری شده است. البته این روزها فرصت تماشای سریال را هم ندارم.
سریال پس از باران با وجود بازپخشهای متعدد در سالهای اخیر همچنان پرمخاطب است و بیننده دارد. دلایل این موفقیت در جذب مخاطب چیست؟
برای ساخت پس از باران زحمت زیادی کشیده شده بود و جزو سریالهای موفق دهه ۷۰ محسوب میشود. قصه جذابی داشت و مردم این قصه را دوست داشتند و حتی فکر میکردند واقعی است. در کوچه و خیابان به ما میگفتند که قصه سریال واقعی به نظر میرسد و احساس میکنیم واقعا اتفاق افتاده است. قصه سریال پس از باران از دل مردم و برای آنها بود و با آن همذاتپنداری میکردند. شاید پرداخت درست سریالهای تلویزیونی به مسائل اجتماعی در دهههای ۶۰ و ۷۰ باعث میشد تا این حد برای مخاطبان جذاب به نظر برسد. البته شاید مشکلات اقتصادی باعث شده تا مردم مثل گذشته دل و دماغ دیدن سریال را نداشته باشند و به تماشای سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز بنشینند.
باوجودی که سالها از پخش اولیه سریال پس ازباران میگذرد اما هنوز بسیاری از مردم شما را با کاراکتر دایی یونس بهخاطر میآورند. این نقش برای خودتان چه جذابیتهایی داشت؟
دقیقا همینطور است و بیشتر مردم مرا با نقش دایی یونس به یاد میآورند. من با آقایان سلطانی و عفیفه از ابتدای کار که فیلمنامه سریال در حال نگارش بود در ارتباط بودم. در واقع، با قصه و فضای سریال کاملا آشنایی داشتم. طراحی صحنه و لباس سریال را هم خودم انجام دادم. آقای سلطانی به من پیشنهاد دادند از آنجا که خودت هم نقاش هستی، بیا و این نقش را بازی کن. خودم هم نقش یونس را خیلی دوست داشتم و میتوانم بگویم یکی از بهترین کارهایم در عرصه بازیگری است. از مردم هم برای این نقش بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم و واقعا از کارم راضی بودند.
با وجودی که یونس کودکی سختی را پشت سرگذاشته بود اماآرامش خاصی درچهره و رفتارش آشکار بود. ازآنجا که خودتان هم کار نقاشی میکنید به نظرتان نقاش بودن و کار هنری کردن چقدر در آرامش یونس نقش داشت؟
به نظرم یک شخصیتپردازی درست روی نقش یونس انجام شده بود. به عبارت دیگر، نقش یونس در قصه به خوبی پرورانده شده بود. او پس از مرگ پدرش با شرایط دشواری بزرگ شده بود و پس از درگیریها و ماجراهای داییاش فرخ، به خارج کشور رفته و نقاشی خوانده بود. بعد از بازگشتش هم منزوی بود و به طبیعت پناه برده بود و دنبال آرامش میگشت. یونس به لحاظ روانشناختی و رفتاری شخصیت آرامی داشت که در حقش ظلم شده بود و به همین دلیل هم به خواهرزادههایش تاکید داشت که درگیر نشوند و به زندگیشان برسند. از سوی دیگر، او از کینه داییاش خبر داشت و میدانست هر کاری از او برمیآید. از سوی دیگر، فضای نقاشی هم یک آرامش عجیب و غریبی دارد و شاید بخشی از آرامش یونس هم به همین دلیل بود. البته یونس گاهی هم زیادی منفعل به نظر میرسید و خودش را کاملا به تقدیر سپرده بود. یونس دلش نمیخواست خواهرزادههایش درگیر گذشته شوند. او مثلا بچهها را منع میکرد که درباره گذشته پرس و جو کنند و شدیدا مخالف بازگشت آنها به روستای قدیمی بود. به هر حال، یونس با گذشتهای که از سر گذرانده بود میدانست چه خطراتی خواهرزادههایش را تهدید میکند. برای پرورش یک کاراکتر در قصه باید یکسری محسنات، پارامترها و ظرفیتها برایش در نظر گرفت تا در جایگاه درستش قرار بگیرد. من هم سعی کردم با توجه به مولفههای شخصیتی که برای یونس تعریف شده بود نقش او را به خوبی بازی کنم. کار آسانی هم نبود، چراکه همزمان هم درگیر طراحی کار بودم و هم جلوی دوربین بازی داشتم. اما برای خودم خیلی جذاب بود و در نهایت، هر چه در توان داشتم را ارائه دادم.
شما در سالهای گذشته به نوعی کار بازیگری و طراحی صحنه و لباس را به موازات هم انجام دادهاید. کدام یک برایتان در اولویت قرار دارد؟
شغل اصلی من طراحی صحنه است و از زمان دانشجویی این کار را شروع کردم اما بعدها با توجه به علاقهام کارهای دیگری مثل کارگردانی را هم تجربه کردم. بازیگری هم جذابیتهای خودش را دارد و دوست داشتم یکی دو بار تجربهاش کنم که دیگر درگیرش شدم. در حال حاضر هم بیشتر درگیر بازیگری هستم تا طراحی صحنه و لباس.
خاطره جذاب ناگفتهای از پس از باران دارید؟
خاطره که زیاد داشتم اما الان ۲۷سال گذشته ودرذهنم نیست اما همه این سریال برایم خاطرهای خوب بود. کاری بود که از زمان نگارش فیلمنامه تا پایان درگیرش بودم و از ساخت دکور گرفته تا پیدا کردن لوکیشنهای سریال مثل خانه ارباب و غیره برایم جذابیت داشت.
بعد ازپس ازباران همکاریتان را با آقای سلطانی درسریال خانهای درتاریکی ادامه دادید. این سریال هم با وجودی که بسیار جذاب بود اما به اندازه پس از باران دیده نشد.
سریال خانهای در تاریکی قصه فوقالعادهای داشت اما یک مقدار دچار حاشیه شد. قصه این سریال بیشتر به مسائل تاریخی و سیاسی میپرداخت و شاید همین موضوع هم مردم را از آن دور کرد. مردم اما بیشتر قصههای خانوادگی و اجتماعی را دوست دارند. البته این احساس من است و شاید هم اشتباه میکنم. سریال خانهای در تاریکی شرایط پخش خوبی هم نداشت. به هر حال، هر سریال شرایط خاص خودش را میطلبد و باید به موقعیت خاص پخش شود. شاید اگر سریال خانهای در تاریکی مجددا پخش میشد میتوانست مخاطبان بیشتری را جذب کند.
گویا شما یکی ازبازیگران موردعلاقه آقای سلطانی هم هستید، چراکه علاوه بر پس ازباران و خانهای درتاریکی دراکثر سریالهای ایشان مثل میعاد در سپیده دم، سالهای برف و بنفشه، ستایش و… حضور داشتهاید.
آقای سلطانی از دوستان قدیمی من است و تقریبا همسن و سال و همدوره هستیم. طراحی اکثر کارهایشان را من انجام دادهام که اولین همکاری ما در سریال میعاد در سپیده دم بود و بعد در سریالهای دیگر هم ادامه پیدا کرد. از کار کردن با ایشان لذت میبرم. آقای سلطانی از معدود کارگردانانی است که به حرف طراح صحنه اهمیت میدهد. گاهی اختلاف نظراتی بین کارگردان و طراح صحنه وجود دارد و کارگردان اصرار دارد تا نظر خودش را اعمال کند ولی آقای سلطانی اینگونه نیست و با طراح همراهی خوبی دارد.
شما در سریالهای خاطرهانگیز بسیاری مانند پس از باران، خوشرکاب، رسم عاشقی، ستایش و… بازی داشتهاید. کدام یک از این سریالها برای خودتان جایگاه ویژهای دارد؟
واقعیت این است که من برای هر کدام از این کارها زحمت کشیدهام و همه را دوست دارم. اما سریالهایی که علاوه بر بازی، کار طراحی را هم در آنها داشتهام بیشتر میپسندم؛ سریالهایی مانند پس از باران، جوانی و خانهای در تاریکی. وقتی در یک سریال هم بازی میکنم و هم طراحی صحنه، احساس بهتری دارم. فکر میکنم کار خودم است و از نتیجه نهایی راضیتر هستم.
مخاطبان تلویزیون شما را بیشتر با نقشهای مثبت مانند دایی یونس سریال پس از باران به یاد میآورند. البته در کارنامه بازیگریتان نقشهای خاکستری هم به چشم میخورد، مثل سریال برادر. خودتان چه نقشهایی را بیشتر میپسندید؟
هر چه چالش یک نقش بیشتر باشد برای بازیگر جذابتر است. یک بازیگر خوب باید همه نقشها را تجربه کند. کلنجاررفتن با نقش را دوست دارم و دلم نمیخواهد در نقشی ثابت بمانم.مثلا درسریال بوم وبانو بهکارگردانی آقای سلطانی نقشیک سیاستمدار را بازی میکردم که برای خودم خیلی جالب بود.الان هم قرار است یک نقش متفاوت را در فصل سوم زخم کاری بازی کنم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
منتظرم تا بازیام در فصل سوم سریال زخم کاری شروع شود.