به همان اندازه که سریالهای تلویزیونی بینهایت شخصیتهای بهیادماندنی و دوستداشتنی خلق کردهاند، کاراکترهایی وجود دارند که از نظر مخاطبان منفور و غیرقابلتحملند.
خواه این شخصیتها دلیلی برای شروع جنگهای بزرگ باشند، بیگناهان را بکشند، حیوانات را مورد آزار قرار دهند یا فقط بچههای بدقلقی باشند که به خاطر یک اسباببازی زار بزنند. تمام این شخصیتها برای این طراحی شدهاند که آرامش بیننده را بر هم بزنند و احساس نفرت را در او بیدار کنند.
البته هستند گروهی از علاقمندان این داستانها که بازی آنها را ستایش کرده و به نوعی عاشق این شخصیتها شدهاند.
در ادامه این مطلب با هشت شخصیت منفور سریالها که آرامشتان را خدشهدار میکنند آشنا شوید:
اسکایلر وایت / سریال بریکینگ بد (Breaking Bad)
اسکایلر وایت را میتوان به عنوان یکی از منفورترین شخصیتهای سریال Breaking Bad در نزد طرفداران خطاب کرد که از یک مقطعی به بعد عملاً حضور او در مقابل دوربین غیرقابل تحمل جلوه پیدا کرده بود.
او پس از تولد فرزند دوم خود از این رو به آن رو شد و پس از اعمال و رفتار مشکوک والتر وایت عملاً وفاداری و جایگاه خود را به عنوان یک همسر زیر پا گذاشت و کاری نبود که برای چزاندن مخاطب انجام ندهد.
از یاد نبریم که والتر وایت هر کاری که انجام میداد، هرچقدر هم که شرارتبار بوده باشد اما برای آینده خانوادهاش بود و اسکایلر نه تنها در درک این موضوع ناتوان بود، بلکه شخصیتی خودخواه و کودکانه داشت و تنها برای این که خودی نشان دهد، حاضر بود تا تمام پلهای پشت سر خود را خراب نماید.
رمزی بولتون / بازی تاج و تخت (Game of Thrones)
رمزی بولتون در سریال «بازی تاج و تخت»، یک شرور واقعی و یکی از سادیستیترین و بیرحمترین شخصیتهای این مجموعه است.
او مسئول شکنجههای وحشیانه، تجاوز جنسی و انواع جنایات شریرانه است و اگر بگوییم رمزی وحشی و غیرقابلپیشبینی است، حتما او را دست کم گرفتهایم.
به سختی میتوانید شخصیت تلویزیونی دیگری را پیدا کنید که به اندازه رمزی بولتون ترسناک، بیرحم و به شدت منفور باشد.
شو تاکر / کیمیاگر تمامفلزی: (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)
هنگامی که شو تاکر برای اولین بار در انیمیشن «کیمیاگر تمامفلزی» معرفی شد، به نظر میرسید که این دانشمند خوشصحبت یک پدر مهربان و دلسوز باشد.
اما در حقیقت او بیشتر شبیه به یک دانشمند دیوانه است که نقش خدا را بازی میکند، زیرا بینندگان متوجه میشوند که شو در تلاش برای پیشرفت حرفه علمی خود آزمایش وحشیانهای را روی دختر جوان نازنین و سگ دوستداشتنیشان انجام داده است.
بسیاری از طرفداران این سریال اقدامات این شخصیت بدسیرت و بیاحساس را کاملا غیرقابلبخشش میدانند.
فیلیپ بلیک معروف به فرماندار / مردگان متحرک (The Walking Dead)
فیلیپ بلیک، معروف به فرماندار، زنده ماندن و دوام آوردن را به سطحی کاملا جدید و وحشیانه در سریال «مردگان متحرک» میرساند.
فرماندار متوهم تصور میکند مسیح گروهی است که آنها را رهبری میکند.
او با بیرحمی حکومت میکند و در تلاش برای بقا در شرایط پساآخرالزمانیشان، وحشی، بیرحم و حیلهگر است.
او یکی از آنتاگونیستهای اصلی سریال است.
تاد آلکویست/ بریکینگ بد (Breaking Bad)
نقش تاد آلکویست در سریال «بریکینگ بد» به عنوان یک شخصیت آرام و بیادعا شروع میشود، اما با گذشت زمان، ماهیت واقعی این آشپز مواد مخدر آشکار میشود و او شروع به شادی سادیستی بعد از قتلهای خشونتآمیز خود میکند.
از جمله قتل یک کودک بیگناه. تیزهوشی و بیرحمی همراه با خونسردی او را تبدیل به یک جنایتکار بیش از پیش روانی و همچنین یکی از منفورترین شخصیتهای سریالی تاریخ کرده است.
لیویا سوپرانو / سوپرانوها (The Sopranos)
هر مادری باید مراقب فرزندش باشد، این در ذات تمام مادرهاست. با این حال، این مورد برای لیویا سوپرانو، مادرسالار مکار و بدجنس سوپرانوها صادق نیست.
این زن تجسم کینه خالص است. پس از اینکه پسرش تونی او را به خانه سالمندان میبرد، لیویا دو بار تلاش میکند او را به قتل برساند و حتی با افبیآی علیه او توطئه میکند.
او یک ملکه کوچک واقعی و یک مادر شرور در سریالهای تلویزیونی است.
ریچل بری / گلی (Glee)
بسیاری از طرفداران سریال «گلی» احتمالا موافق هستند که ریچل بری یکی از آزاردهندهترین شخصیتهای سریالی است.
با شخصیتی متظاهر و غرغرهای خودخواهانه و رفتارهای لوس. بله ما متوجه شدیم که این شخصیت یک خانم کوچولوی عالی و بینقص و شایسته حضور در مرکز توجه سریال است!
اما از شوخی گذشته او ممکن است به اندازه دیگر شخصیتهای این فهرست شرور و بدذات نباشد، اما باعث نمیشود که او را منفور ندانیم.
ازرا فیتز / دروغگوهای کوچک زیبا (Pretty Little Liars)
ازرا فیتز معلم سریال «دروغگوهای کوچک زیبا» بدون شک سزاوار نفرتی است که از سوی طرفداران نسیبش میشود.
او در مقطعی با یکی از دانشآموزان نوجوان خود قرار ملاقات میگذارد و برای اینکه دچار دردسر نشود، به سادگی از شغل خود استعفا میدهد.
(بدتر از همه، او در نهایت شغلش را پس میگیرد.) به علاوه، در یکی از اپیزودها مشخص میشود که او در حال جاسوسی از دروغگوها بوده است.