در این مراسم لیلی گلستان با اشاره به اینکه این اثر را به درخواست آرش تنهایی، مدیر انتشارات گهگاه ترجمه کرده است، گفت: زمانی که در ۲۳ سالگی اولین کتابم با عنوان «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» اثر «اوریانا فالاچی» را ترجمه کردم، همیشه آرزو داشتم سه کتاب دن کیشوت اثر سروانتس، بیگانه اثر آلبر کامو و شازده کوچولو اثر دوسنت اگزوپری را ترجمه کنم. به آقای رمضانی، مدیر نشر مرکز گفتم آرزو دارم کتاب بیگانه را ترجمه کنم و گفت این کار را انجام بدهم.
او افزود: به رمضانی گفتم این کتاب بارها ترجمه شده و او معتقد بود که هرازگاهی باید یک اثر به زبان جدید ترجمه شود. و من شروع به ترجمه آن کردم. هفته گذشته از انتشارات به من خبر دادند این ترجمه به چاپ ۴۶ خود رسیده و من از این بابت خیلی خوشحال شدم. سپس آرش تنهایی پیشنهاد ترجمه شازده کوچولو را به من داد. به دو تا از آرزوهایم رسیدم و احساس خوشبختی میکنم. اما کتاب دن کیشوت، اثری قطور است و فکر نمیکنم دیگر بتوانم برسم آن را به اتمام برسانم. برای همین این موضوع را کنار گذاشتم.
گلستان با اشاره به اینکه از زمان شروع ترجمه، آنقدر که شازده کوچولو را دوست داشته، همیشه لبخند روی لبش بوده، توضیح داد: از ۵۳ کتابی که در طول این سالها ترجمه کردهام، با تمام وجودم از این کار انرژی گرفتم و با عشق آن را ترجمه و برای هر جمله آن که به پایان میرسید، کلی کیف کردهام.
مدیر گالری گلستان با اشاره به اینکه شازده کوچولو ترجمههای زیادی شده است، اضافه کرد: مهمترین این ترجمهها از محمد قاضی، احمد شاملو و ابوالحسن نجفی است، هر کدام ترجمه خاص خود را از کتاب کردهاند و من نیز ترجمه خودم را انجام دادهام. بعد فکر کردم که چه خوب میشود که نقاشی دیگر به غیر از دوسنت اگزوپری کتاب را تصویر کند و اگر اشتباه نکنم، اولینبار است که شازده کوچولو با نقاشی کس دیگری غیر از سنت اگزوپری در دنیا چاپ شده و بسیار خوشحالم که این تصویرسازیها توسط نورالدین زرینکلک انجام شده است.
لیلی گلستان ادامه داد: پس از تماس با زرینکلک، او از این کار استقبال کرد و من بسیار خوشحال شدم. او پس از دو تا سه ماه، تصاویر را فرستاد. زرینکلک به احترام دوسنت اگزوپری و با وفاداری به او، تصاویر را در همان حال و هوای اصلی کتاب، خلق کرده و نخواسته تا آثار خیلی فضای مدرنی داشته باشد.
این مترجم با اشاره به اینکه شازده کوچولو با ترجمه قاضی، شاملو و نجفی را در گذشته خوانده بوده، توضیح داد: تا پایان کار اصلا به فکر قیاس ترجمه خود با این سه ترجمه نبودم و پس از آنکه کتاب را به انتشارات تحویل دادم دست به قیاس زدم و متوجه شدم ترجمه من به حال و هوای ترجمه ابوالحسن نجفی نزدیک است. شاید به این دلیل که شخصا آثار نجفی را همیشه دوست داشتهام.
گلستان افزود: همیشه در کار ترجمه، انتخاب واژهها برایم از همه چیز مهمتر است. واژهها کنار هم قرار میگیرند و سبک ترجمه را میسازند و رسیدن به سبک نویسنده در ترجمههایم همیشه از هر چیز برایم مهمتر بوده است. کتاب دوسنت اگزوپری خیلی لطیف است. در کنار این ظرافت، عقل و منطق نیز در آن جای دارد. حرفهای شازده کوچولو، حرفهای حسابی است که یک بچه کوچک ظریف و احساسی آن را میزند. بنابراین تلفیق منطق و عقل با احساس و ظرافت موجود در این کتاب کار آسانی نبود.
او با اشاره به اینکه دو بخش از شازده کوچولو همیشه در ذهنش جای دارد، گفت: زمانی که در فرانسه مشغول تحصیل رشته طراحی لباس بودم، صبحها در دانشگاه سوربن تاریخ ادبیات فرانسه میخواندم. برای یکی از امتحانها باید بخشی از شازده کوچولو را از حفظ به فرانسه میخواندم. برای همین صحبتهای شازده کوچولو با گُل را حفظ کردم. صحبتهای این قهرمان کوچولو با روباه و گل همیشه در ذهن من باقی مانده است به خصوص زمانهایی که خستهام و در فکر فرو میروم این صحنهها همیشه جلو چشمم موج میزند.
رقابت شازده کوچولو با انجیل!
در ادامه این مراسم توفان گرکانی، مترجم با اشاره به اینکه انسان، اثرش و کار روزمره هنری از هم جدا نیستند، اظهار کرد: دوسنت اگزوپری و شازده کوچولو از هم جدا نیستند. این نویسنده از خانواده اشراف لیون فرانسه بود. کتابهای درخشان دیگری نیز نوشته است. اما شازده کوچولو در دنیا با انجیل رقابت دارد و به زبانهای باورنکردنی نیز ترجمه شده، این کتاب، اثر منتخب قرن بیستم میلادی بوده و به ۱۵۰ زبان ترجمه شده است.
گرکانی افزود: شازده کوچولو، روح شاعرانه و لطیف دوسنت اگزوپری را به نمایش میگذارد که میگوید چیزهای مهم را نمیتوان با چشم دید و باید با قلب آنها را مشاهده کرد. اگزوپری توانست با قلب مخاطبانش ارتباط بگیرد.
او ادامه داد: اگزوپری، به عنوان خلبان در جنگ دوم جهانی مفقود شد، سالها جسد و هواپیمایش پیدا نشد تا اینکه چندسال پیش در نزدیکی شهر مارسی خبر پیدا شدن هواپیمای او بر اساس شواهدی اعلام شد، اما هنوز بسیاری فانتزی برگشت او را همچون شازده کوچولو دارند.
گرکانی گفت: شازده کوچولو کودکی بسیاری از ما، بچهها و نوههای ما را با عشق ساخته است، اگزوپری در عمر کوتاه ۴۴ ساله خود جوایز بسیاری گرفته، و این کتاب همانند قهرمان داستانش ماجراجویی بسیاری داشته، اولین بار به زبان فرانسه در نیویورک چاپ شد. منتقدان فرانسه آن زمان این اثر را «توهمات یک خلبان بیسواد» میدانستند و خود نویسنده نیز نمیدانست که شازده کوچولو با چنان استقبال بزرگی روبهرو میشود.
او اظهار کرد: زمانی که شازده کوچولو را میخوانیم متوجه میشویم که نویسنده به ما میگوید با قلبمان دنیا را ببینیم. شاید نگاهی آرمانگرایانه باشد اما اگر کمی آرمانگرایانه دنیا را نگاه میکردیم شاید دنیای امروز جای بهتری برایمان بود.
در ادامه فرزاد ادیبی، گرافیست با اشاره به تصویرگری این ترجمه توسط نورالدین زرینکلک گفت: در هر ترجمه تصویری، یک زبان مبدا، یک زبان مقصد و یک مسیر ترجمه وجود دارد و زرینکلک این سه مسیر را به خوبی طی کرده است.
او افزود: گاهی مسیر ترجمه تصویری آن جور که باید هموار نیست و درست پیش نمیرود، و گرافیست، تصویرگر یا تصویرساز در این مسیر گیر میکند. همه ما آثار زرینکلک را بارها دیدهایم و به قول محمد احصایی نقاش، تصاویر کتاب «قصه گلهای قالی» از نادر ابراهیمی که توسط نورالدین تصویرسازی شدهاند، کتاب بالینی من بوده است.
ادیبی بیان کرد: در کار ترجمه تصویری با فونتها یا تصاویر روبهرو هستیم که هر کدام، لحن و لهجه خاص و متفاوت خود را دارند. قرار گرفتن هر کدام در جای خود، بیان متفاوتی ایجاد میکند. بنابراین اگر همین تصویرسازیهای جدید زرینکلک در شازده کوچولو، با تکنیک و بافت دیگری اجرا میشد، متوجه میشدیم که لحن و بیان آن تصاویر چقدر تغییر میکند.
او ادامه داد: همچنین حسی که از ترجمه شازده کوچولوی لیلی گلستان میگیریم با حس ترجمه قاضی، شاملو و دیگران فرق دارد. هر کدام یک لحن و بیان دارند. حالا باید دید که ترجمه تصویری شازده کوچولو از زبان اصلی به زبان فارسی، از زبان گلستان است یا از زبان احمد شاملو یا دیگران، یعنی نوع ترجمه تصویری از چه زبانی با چه لحنی و با چه رویکردی در چه مسیری شکل گرفته که آیا درست در جایش نشسته است یا نه؟
ادیبی اضافه کرد: لیلی گلستان علاوه بر اینکه اهل قلم است، اهل هنر هم هست. او مجموعهدار و گالریدار هم هست. بنابراین واژه و تصویر را خوب میشناسد. وقتی به سراغ زرینکلک میرود میداند که سراغ چه کسی رفته است. در نتیجه، مثلث دوسنت اگزوپری، زرینکلک و گلستان در این مجموعه یک کمال جاافتاده و درست شده که نتیجه آن را فرهیخته کرده است.
در این مراسم نورالدین زرینکلک در فیلمی کوتاه در خصوص تصویرسازی شازده کوچولو توضیح داد: آخرین کاری که کردهام همین تصویرگری بود که به احترام دوسنت اگزوپری به خالق اثر، وفادار ماندم. همیشه مشغول کار بودهام. در زمان کرونا نیز گلستان سعدی و نظامی گنجوی (خسرو و شیرین و هفت گنبد بهرام گور) را تصویرسازی کردم. ما داستانهای غنی بسیاری داریم که در حوزه تصویر نمیدانم به چه علتی به آنها بیاعتنایی شده است.
در بخش دیگری از مراسم افشین هاشمی بخشی از کتاب شازده کوچولو را برای حاضران خواند.