اگر از بینندگان قدیمی سریالهای تلویزیونی باشید، قطعا نام مجموعه «سیاه سفید خاکستری» به گوشتان خورده است. داستان سریال درباره زوج جوان برنامهسازی بود که میخواستند درباره مشکلات و مسائل نوجوانان برنامهای تلویزیونی بسازند. شوهر، کارگردان و زن تهیهکننده قصدشان آن بود که در برنامه خود، مسائلی از قبیل عدم تفاهم فرزندان با والدین خود، بزهکاری جوانان و غیره را به تصویر بکشند.
بهار نوحیان درباره دلیل کمکاری و گزیدهکاریاش در عرصه بازیگری به جامجم میگوید: بخشی از این اتفاق به خودم برمیگردد که دوست ندارم سر هر کاری بروم و هر نقشی را بازی کنم. اما بخشی هم به این موضوع برمیگردد که پیشنهاد زیادی نداشتم و مهمترین دلیلش شاید این است که خیلی به من پیشنهاد نمیشود و همین کم کار کردن من باعث میشود مرا فراموش کنند.وی در ادامه درباره حضورش در «بیست کووید» و نقشی که بازی کرده و ویژگیهای آن توضیح میدهد: نقش من در این سریال در فیلمنامه و شخصیتپردازی گره و تعلیق خاصی نداشت و خودم سعی کردم یک چیزهایی به نقش اضافه کنم تا خنثی نباشد. چون کاراکتر اصلی محمد جواد وقصه او بود وخواهر، صرفا نقش مکمل برادر راداشت. اما ازآنجا که من با این گروه از دور آشنا بودم و میدانستم انسانهای خوبی هستند، دلم خواست با آنها کار کنم. چون برای من در کنار فیلمنامه و نقش، تیم هم خیلی مهم است و این سریال گروه بسیار خوبی داشت.
شوخی با چاشنی عصبانیت
بازیگر مجموعه «بالهای خیس» همچنین میافزاید: فضای کار و تعامل با کارگردان به گونهای بود که میتوانستیم ایده بدهیم و نکاتی را به نقش اضافه کنیم. به همین دلیل دست من باز بود و توانستم درباره نقش خودم نکاتی به کار اضافه کنم. یعنی کاری که از دستم بر میآمد این بود که نسبت به اتفاقاتی که با آنها مواجه میشدم، واکنش نشان بدهم. به همین دلیل فکر کردم یک جاهایی میتوانم عصبانی شوم یا جایی بخندم و حتی با خواهرم در کار شوخی کنم و برای آن بازیگر توضیح میدادم که این چیزها در متن نبوده و من به نقش اضافه کردم تا ناراحت نشود. وی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره فضای متفاوت این سریال و اینکه از پایتخت فاصله گرفته و در شهر دیگری مقابل دوربین رفته و با برخی چهرههای جدید در این کار آشنا شده هم بیان میکند: من چند تجربه همکاری با آدمهایی دارم که بسیار معتقد هستند و همین موضوع در کار باعث میشد من از این همکاری طولانیمدت لذت ببرم. در تیم «بیست کووید» هم آدمهای معتقدی به عنوان لیدر حضور داشتند که کار را برای من راحتتر و آرامش در کار را بیشتر میکرد و برآیند خوبی داشت و به همین دلیل در طولانی مدت هم کمتر اذیت میشدم. میتوانم بگویم همه بچههای پشت صحنه خوب بودند و همین صمیمیت و آرامش در کار باعث شد از حضورم در این سریال پشیمان نشوم و جزو تجربیات خوبم باشد.
ایدههایی که در تمرین شکل گرفت
نوحیان درباره همکاریاش با محمد دلگشا، یکی ازبازیگران خراسانی که نقش همسرش را در سریال بازی میکرد هم میگوید: به قدری این بازیگر حرفهای است که باهم تمرین زیادی داشتیم وخیلی بداههها وایدهها درتمرینهایمان شکل میگرفت و بده بستانهای خوبی با هم در کار داشتیم.«بیست کووید» با اینکه در شهر مشهد فیلمبرداری شده اما اغلب بازیگران بدون لهجه مشهدی در این سریال بازی کردهاند. نوحیان در این باره توضیح میدهد: من اصالتا مشهدی نیستم اما اگر کارگردان میخواست تلاش و تمرین میکردم. ولی کارگردان هم از ما نخواست که با لهجه صحبت کنیم و این تشخیص ایشان بود که هر کسی که این لهجه را بلد بود از این لهجه گاهی در بازیاش استفاده میکرد.وی همچنین درباره استفاده از المانهای زندگی ایرانی در سریال و جمع شدن اعضای خانواده دور یک سفره و همفکری آنها با هم عنوان میکند: به هر حال نکاتی که در این باره در سریال وجود دارد و فضاسازی داستان، سلیقه و خواسته کارگردان بود. البته که من هم موافقم زندگیهای امروزی پر از تنهایی آدمهاست و آدمها کمتر با هم در ارتباط هستند. اعضای خانوادهها هم همین طور.بنابراین چنین نکاتی میتواند تلنگر و یادآوری خوبی برای همه باشد که بازهم میتوان مثل گذشته کنارهم جمع شدوباهم خوش گذراند و شاد بود. متاسفانه گاهی خواهرها و برادرها از حال هم خبر ندارند و این اصلا خوب نیست. امیدوارم این سریال بتواند آگاهی و تلنگر خوبی باشد.
یک اتفاق جالب
نوحیان بیان میکند: اتفاق جالبی که برایم افتاد این بود که همزمان که سر فیلمبرداری این سریال بودم، پیشنهاد بازی درسریالی۱۰ قسمتی به نام «تجدید نظر» در بیرجند به من شد و من در آن سریال هم بازی کردم و حدود چهار ماه به خاطر بازی در دو سریال به تهران نیامدم. سریال، متن خوبی داشت و دوست داشتم بازی کنم.با همکاری گروه «بیست کووید»توانستم سرآن سریال هم بروم.وی درباره این سریال توضیح میدهد: من نقش تور لیدر را در آن سریال بازی میکنم که در زندگی شخصیاش درگیر ماجراهایی میشود. آن پروژه را هم دوست داشتم و گروه بسیار خوبی بودند. به دلیل این سریال در چند روستای کوچک بازی کردم که تجربه خیلی خوبی بود. چون من اصلا آن روستاها را نمیشناختم و تا به حال آنجا سفر نکرده بودم. اما به دلیل این سریال توانستم با فرهنگ و سوغاتیهای خوشمزه آنجا آشنا شوم و کلی هم خرید کنم. مردم بسیار خوب و خونگرمی هم داشت و تجربه بسیار لذت بخشی بود. من اصولا آرامش و همکاری با گروههای خوب را دوست دارم و اینکه متن خوبی داشته باشد که سریال «تجدید نظر» متن خوبی داشت. برای من اصولا فرقی نمیکند چه شهر و استانی برای کار بروم. مهم این است که خودم آن کار و گروه را دوست داشته باشم که خوشبختانه در این دو سریال حس خوبی داشتم و با آدمهای خوبی کار کردم. امیدوارم این سریالی که بازی کردم به رونق گردشگری آن منطقه کمک کند. چون آدمهای بسیار بامحبتی بودند. شاید جالب باشد برایتان بگویم که من شب یلدا آنجا بودم. من همیشه در فیلمها دیده بودم که در چنین مراسمی خوراکیها را روی سینی بزرگ میگذارند. ما در یک حسینیه مستقر بودیم که شب یلدا برای ما روی آن سینیهای بزرگ خوراکی آوردند و ما را غافلگیر کردند. شیرینیهای خوشمزهای هم داشتند. دیدن آداب و رسوم آنها هم برایم جالب بود.