محمودرضا رحیمی که این روزها نمایش «روزی روزگاری سمنگان» را اجرا میکند، نسبت به یک خطر جهانی هشدار داد.
این کارگردان تئاتر همزمان با اجرای تازهترین نمایشش در گفتگویی از تکرار تاریخ ابراز تاسف کرد و افزود: امروزه با خطر نابودی خودخواسته جهان از سوی برخی از قدرتها طرفیم.
او هچنین با انتقاد از کماعتنایی مدیران هنری به تئاتر تاکید کرد که عمر مدیریت هنری در کشور ما بیش از ۲، ۳ سال نیست و با برخی از اقدامات غیرضروری که اتفاقا به زیان تئاتر است، نمیتوان دوره مدیریت را طولانیتر کرد.
رحیمی که بعد از حدود ۷ سال دوری از صحنه، بار دیگر نمایشی را کارگردانی کرده است، با ارائه توضیحاتی درباره شکلگیری این اثر نمایشی افزود: سه چهار سالی بود که حتی در دانشگاه هم تدریس نمیکردم اما در آموزشگاه استاد سمندریان و برخی موسسات دیگر درس میدادم که کار زمانگیری بود و فرصت چندانی برای اجرای نمایش نداشتم. اما از دو سال پیش که خاطرات همسرم را درباره روزهای جنگ خواندم، حس نزدیکی زیادی نسبت به آدمهای خاطرات او پیدا کردم و تصمیم گرفتم نمایشی را بر اساس این خاطرهها به صحنه بیاورم.
او اضافه کرد: نگارش متن بیش از یک سال زمان برد و تمرین کار را با دوستانی آغاز کردیم که اغلب آنها ساکن پردیس بودند. همسایگی ما سبب شد تا تمرینها در شرایط راحتتری انجام شود و گاهی حتی در خانههای یکدیگر نمایش را تمرین میکردیم. شیرینی این ماجرا، تلخی دوری مرا از تئاتر جبران کرد و در نهایت بعد از یک سال و نیم تمرین، نمایش به اجرا رسید.
این کارگردان با ابراز تاسف از تکرار تاریخ در مقاطع گوناگون افزود: این تکرار بسیار شگفتانگیز و از رخدادهایی است که زیباییشناسی ما را به خطر میاندازد. فراموش کردن خاطرات گذشته، خوب نیست چراکه باعث تکرار آنها در آینده میشود. ما عموما از گذشته با عنوان نوستالژی یاد میکنیم در حالیکه خاطرات خوب به نوستالژی تبدیل میشود و خاطرات بد چنین حالتی ندارد.
رحیمی با ابراز تاسف از شرایط جهان در عصر فعلی افزود: امروزه با خطر نابودی خودخواسته جهانی طرفیم که توسط زورمندانی در کل دنیا و با مافیای پول و اسلحه اداره میشود و جهان را به ورطه نابودی کشانده که البته تحلیل این موضوع به عهده فلاسفه است، اما احساس کردم اصلیترین زنگ خطر، تکراری است که نابودگرانه کل جهان را تهدید میکند و دوست داشتم آن را در قالب تئاتر به نمایش بگذارم. متاسفانه در دنیای امروز، جنگ و کشته شدن به پدیده سادهای تبدیل شده است.
او، دهه ۶۰ را یکی از عجیبترین مقاطع تاریخی ایران برشمرد و افزود: فکر کردم اتفاقات این دوره جای کار بسیاری دارد. به هرحال گذشته قابل حذف نیست و فقط یک اشاره کافی است برای بازگرداندن ما به آن. دهه ۶۰ برای کسانی که در آن مقطع کودک یا نوجوان بودند، همراه با خاطرات شیرینی است، چون به هرحال کودکی و نوجوانی دوره زیبای زندگی است به طوری که در آن مقطع خطر مرگ برای کودکان و نوجوانان به یک بازی تبدیل شده بود. برای ما مهم این است که چگونه در آن دوره، از عهده آن سختیها و بیثباتیهایی که به ما تحمیل میشد، بر آمدیم و با آن مقابله کردیم. همچنان که امروز هم جنگهای دیگری به ما تحمیل میشود و دیگر نمیتوانیم بگوییم تکرار تاریخ جنبه زیبایی شناسانه دارد بلکه دارد به یک مخاطره جهانی تبدیل میشود.
رحیمی یادآوری کرد: دهه ۶۰ اگر مخاطره بود، اما دوستیها و دورهمیها هم بیشتر بود. امروزه گویی جامعه دارد آگاهانه به این سمت و سو میرود که در ساختارهای جمعی و اقتصادی خود تحولات اساسی ایجاد کند. اگر دهه ۶۰ خانوادهها برای دوستی دور هم بودند امروزه گویی برای مافیا شدن دور هم جمع میشوند و انگار خانوادههای مافیایی در حال شکلگیری است.
این مدرس تئاتر که حالا بعد از چند سال نمایشی تازه را اجرا میکند، درباره دشواریهای اجرای تئاتر در مقطع فعلی و تفاوت آن با گذشته توضیح داد: سیستم فعلی تئاتر ما برای کار کارگاهی مناسب نیست. در حالی که من فرزند کارگاه تئاتری هستم و برای همین نمایش یکسال و نیم تمرین گروهی داشتهایم.
او ادامه داد: متاسفانه امروز سیستم غلط اقتصاد محور بر هنر ما حاکم است و این نوع کارها هیچ جایی ندارد. برای هیچ گروهی نمیصرفد یک سال از جیب بگذارد و بدون حمایت نمایشی را آماده کند و تازه از طرف سالن هم تحت فشار قرار بگیرد و نکته تاسفبرانگیزتر این است که گروهی که در کنار ما اجرا دارد، حتی حاضر نیست به مدت نیم ساعت درباره زمان اجرای خود انعطاف داشته باشد و این چنین است که جهان امروز ما خیلی بیرحم شده و نمایش ما خود طعمه یکی از این بیرحمیهاست.
رحیمی درباره چالشهای کارکردن در دورهای که به تازگی بحران کرونا و ناآرامیهای اجتماعی را سپری کردهایم، گفت: اگر فکر کنیم کرونا یا اتفاقات سال گذشته مانع اجرای تئاتر است، که باید گفت که چنین نبوده چون ما حتی در دوران کرونا هم در فضای مجازی کار کردیم و علیرغم طعنههایی که همکارانمان میزدند، حالا دیگر آموزش مجازی، کاملا پذیرفته شده است. بنابراین کسی نمیتواند جلوی تئاتر را بگیرد همچنان که در هیچ جای جهان این هنر تعطیل نشده است.
او اضافه کرد: آنچه امروزه تئاتر اصیل ما را نگه داشته، عشق و فداکاری هنرمندان است و آنچه حیات آن را به خطر میاندازد، کم اعتنایی مدیران است. مدیران ما به جای اینکه به فکر ایجاد مفهوم در تئاتر باشند، دنبال محدود کردن آن هستند و حال آنکه کار هنرمند عریانسازی و نشان دادن معضلات است. هنر خود جهان را به ما نشان میدهد و در تقابل با هیچ مقولهای نیست. بنابراین کار هنری نه تنها بحران ایجاد نمیکند، بلکه خود نیازمند صلح و آرامش و ثبات و محصول دموکراسی است و با سیاست کاری ندارد و قرار نیست خودش ایجاد ناآرامی کند.
رحیمی ادامه داد: مدیران هنری ما اغلب خودشان هنرمند هستند اما گاهی با ضعفهایشان، فاصله میان جامعه هنری را بیشتر میکنند. آنها خود را جزو خانواده هنری نمیدانند که اگر میدانستند، با این کارها لازم نمیدیدند خود را به دیگران اثبات کنند زیرا عمر مدیریت هر مدیری در کشور ما بیش از دو سه سال نخواهد بود و عجیب است که چرا هر مدیری اشتباه مدیران گذشته را تکرار میکند و تصور میکند با انجام یکسری اقدامهای غیرضروری که اتفاقا به زیان تئاتر است، میتواند خود را به بالادستیها اثبات و عمر دوره مدیریت خود را طولانیتر کند.
او با انتقاد از تحمیل محدودیتهای اضافه به تئاتر از سوی برخی از مدیران تاکید کرد: تا به حال در کجای دنیا تئاتر چیزی را زیر و زبر کرده یا بحرانی ایجاد کرده است. در حالی که تئاتر محصول دموکراسی آرامش و ثبات است و با سیاست کاری ندارند.
رحیمی با ابراز تاسف از وضعیت فعلی مجموعه تئاتر شهر افزود: چرا باید دو لایه حصار دور این مجموعه کشیده شود. ما با حفاظت از تئاترشهر که مخالفتی نداریم اما این وضعیت، گروههایی را که در حال اجرا هستند، با مشکل جدی روبهرو کرده است. وضعیت فعلی تئاتر شهر عبور و مرور را برای تماشاگران دشوار کرده است و اینها مسائلی است که در ید قدرت ما نیست. از طرف دیگر گروهی که کنار ما اجرا دارد حاضر نیست به اندازه نیم ساعت در زمان اجرای خود انعطاف داشته باشد. همه اینها نشان میدهد که جامعه ما یکدیگر را دوست ندارد. در این بین، مدیری هم که نمیتواند پشت کار یک هنرمند بایستد، پس در مقابل او چه مسئولیتی دارد.
او همچنین از وجود برخی مافیاها در تئاتر ابراز تاسف کرد و افزود: این گونه رفتارهای مافیایی، بعضی از آثار نمایشی را به زمین میزند. اینها توهم توطئه نیست بلکه فضایی است که در آن زندگی میکنیم. به عنوان یکی از فرزندان تئاتر کارگاهی در این کشور، از این همه بیاعتنایی به مقوله تئاتر اصیل که میتواند بازیگری و سینمای ما را متحول کند، شگفت زدهام.
رحیمی ادامه داد: تئاتر ما به دلیل مناسبات غلط اقتصادی، دارد به تالار عروسی تبدیل میشود و مدیران ما بیشتر از آنکه به فکر سروسامان دادن به آن و باقی گذاشتن خاطرهای خوش از خود باشند، وقت خود را صرف کارهای غیر ضروری میکنند به این امید که دوره مدیریتشان طولانیتر شود.
او در پایان سخنانش اضافه کرد: ما فرزند تئاتر هستیم و تئاتر با نمایشنامه «پرومته در زنجیر» به ما یاد داد که اتفاقات اساسی، همواره از پایین به بالا رخ میدهد و برعکس آن نیست. این موضوعی است که باید آن را به یاد داشته باشیم.